به نقل از ابن عساکر با سند خود از هاشم بن محمّد:

چون آب بر قبر حسین (ع) جاری کردند، پس از چهل روز که آب فرونشست و اثر قبر محو شد، بادیه‌نشینی از بنی اسد آمد. مشت مشت از خاک برمی‌گرفت و می‌بویید تا آن‌که به قبر حسین (ع) رسید و گریه کرد و گفت: پدر و مادرم فدای تو! تربت تو نیز پس از مرگت چه خوشبوست! گریه کرد و چنین شعری خواند:

خواستند که قبر او را از دوستدارش مخفی کنند ولی عطر تربت، نشانه‌ی قبر است.

 

 

 قال ابن عساکر:

أخبرنا أبو الفضل أحمد بن منصور بن بکر محمّد بن حید، أنبأنا جدّی أبو منصور، أنبأنا أبوبکر أحمد بن محمّد بن عبدوس الحیری إملاءاً، أنبأنا الحسن بن محمّد الإسفرائنی، أنبأنا محمّد بن زکریّا الغلابیّ، أنبأنا عبدالله بن الضحّاک، أنبأنا هشام بن محمّد، قال:

لمّا أجری الماء على قبر الحسین نضب بعد أربعین یوماً و انمحی أثر القبر، فجاء أعرابیّ من بنی أسد، فجعل یأخذ قبضه قبضه و یشمّه حتّى وقع على قبر الحسین و بکى و قال: بأبی [أنت] و أمی ما کان أطیبک تربتک میّتاً، ثمّ بکى و أنشأ یقول:

   أرادوا لیخفوا قبره عن ولیّه    فطیب تراب القبر دلّ على القبر[۱]


[۱]– تاریخ ابن عساکر ترجمه الامام الحسین ع: ۲۷۵ ح ۳۴۶، کفایه الطّالب: ۲۹۲٫