ابن قولویه در کتاب کامل الزیارات در باب بیست و ششم – گریستن تمام مخلوقات بر حضرت حسین بن على علیهماالسلام- به سندش از زراره نقل نموده که امام صادق علیه السلام فرمودند: اى زراره آسمان تا چهل روز بر حسین بن على علیهماالسّلام خون بارید و زمین تا چهل روز تار و تاریک بود و خورشید تا چهل روز گرفته و نورش سرخ بود .
در کتب اهل تسنن هم در این زمینه مطالب فراوانی نقل شده است مانند : .
برخورد ستارگان با یکدیگر
<
در تاریخ الإسلام ذهبی و تهذیب الکمال آمده است :«وقتی امام حسین کشته شد، تا هفت روز، وقتی به آسمان نگاه می‌کردیم، آسمان را مانند لحاف رنگین و قرمز می‌دیدیم و ستارگان را می‌دیدیم که گویا با همدیگر برخورد می‌کردند.» [۱]


گریه کردن آسمان
ابن سیرین می‌گوید:«بعد از یحیی بن زکریا، آسمان بر کسی گریه نکرد، جز بر حسین بن علی»( ۲ ).


خون گریستن آسمان


«
وقتی امام حسین کشته شد، آسمان خون گریه کرد.» [۳].
سیاه شدن آسمان و دیده شدن ستارگان در روز
«
وقتی امام حسین کشته شد، آسمان سیاه و تاریک شد و ستارگان آشکار شدند. .» [۵]


سرخ شدن آسمان
«
وقتی امام حسین کشته شد، تا ۶ ماه آسمان به رنگ قرمز شد و وقتی به آسمان نگاه می‌کردیم، مانند خون بود.» [۶]


.
جاری شدن خون از دیوار>
وقتی سر امام حسین را به کوفه آوردند و در دار الإماره قرار دادند «دیدیم که از دیوارهای دار الإماره خون جاری می‌شود.» [۷]


وجود خون لخته در زیر سنگ‌های بیت المقدس
«
وقتی حسین بن علی (رضی الله عنه) کشته شد، هر سنگی را که در منطقه بیت المقدس بلند می‌کردند، خون لخته وجود داشت[۸]


جالب این است که وقتی در مجلس ولید بن عبد الملک این قضیه را نقل کردند، گفتند:
چه کسی از این قضایا اطلاع دارد؟ گفتند: زهری. زهری را آوردند او گفت: بله، من یقین دارم و بررسی کردم که بعد از شهادت حسین بن علی، در منطقه بیت المقدس، هر سنگی را که برمی‌داشتند، در زیر آن خون لخته شده‌ای وجود داشت. [۹]در بعضی از منابع هم آمده است که عبد الملک هم‌چنین قضیه‌ای را شنیده بود و خواست تحقیق بکند و یک نفر را به اطراف منطقه بیت المقدس، فلسطین فعلی فرستاد و از رأس الجالوت، از علماء بزرگ یهود سؤال کردند:آیا در زمان شهادت حسین بن علی در سال ۶۱ هجری، در روز ۱۰ و ۱۱ محرم، اتفاقی در اینجا افتاده بود؟
رأس الجالوت گفت: در آن روز، هیچ سنگی برداشته نشد، مگر این‌که در زیرش خونه لخته‌ای وجود داشت. [۱۰]


خورشید گرفتگی
«
وقتی حسین بن علی کشته شد، خورشید گرفتگی شد و ستارگان در وسط روز در آسمان ظاهر شدند.» [۱۱]


در صورت صحت این روایات باید گفت : گریه هر چیزی مناسب خود اوست . چنین نیست که آسمان مانند ما چشم داشته باشد ولی از نظر قرآن همه موجودات شعور دارند و خدا را تسبیح می گویند . در هر صورت ما چگونگی گریه آسمان و زمین را نمی فهمیم .

 

 

منبع:پرسمان



۱-br>
تهذیب الکمال فی أسماء الرجال للمزی، ج۶، ص۴۳۳ ـ تاریخ الإسلام للذهبی، ج۵، ص۱۵ ـ تاریخ مدینه دمشق لإبن عساکر، ج۱۴، ص۲۲۷ ـ سیر أعلام النبلاء للذهبی، ج۳، ص۳۱۲ ـ المعجم الکبیر للطبرانی، ج۳، ص۱۱۴
[۲].
سیر أعلام النبلاء للذهبی، ج۳، ص۳۱۲ ـ تاریخ مدینه دمشق لإبن عساکر، ج۱۴، ص۲۲۵
[۳].
الثقات لإبن حبان، ج۵، ص۴۸۷ ـ تاریخ مدینه دمشق لإبن عساکر، ج۱۴، ص۲۲۷ ـ تهذیب الکمال فی أسماء الرجال للمزی، ج۶، ص۴۳۳ ـ سیر أعلام النبلاء للذهبی، ج۳، ص۳۱۲
[۴].
تاریخ مدینه دمشق لإبن عساکر، ج۱۴، ص۲۲۸ ـ تهذیب الکمال فی أسماء الرجال للمزی، ج۶، ص۴۳۳ ـ تاریخ الإسلام للذهبی، ج۵، ص۱۶
[۵].
تهذیب الکمال فی أسماء الرجال للمزی، ج۶، ص۴۳۲ ـ تاریخ مدینه دمشق لإبن عساکر، ج۱۴، ص۲۲۶ ـ تهذیب التهذیب لإبن حجر العسقلانی، ج۲، ص۳۰۵
[۶].
تهذیب الکمال فی أسماء الرجال للمزی، ج۶، ص۴۳۲ ـ سیر أعلام النبلاء للذهبی، ج۳، ص۳۱۲ ـ تاریخ الإسلام للذهبی، ج۵، ص۱۵ ـ تفسیر إبن کثیر، ج۴، ص۱۵۴ ـ الدر المنثور لجلال الدین السیوطی، ج۶، ص۳۱ ـ تاریخ مدینه دمشق لإبن عساکر، ج۱۴، ص۲۲۷
[۷].
تهذیب الکمال فی أسماء الرجال مزی، جلد ۶، صفحه ۴۳۴
تاریخ مدینه دمشق لإبن عساکر، ج۱۴، ص۲۲۹
[۸].
مجمع الزوائد و منبع الفوائد للهیثمی، ج۹، ص۱۹۶ ـ المعجم الکبیر للطبرانی، ج۳، ص۱۱۳ ـ تاریخ مدینه دمشق لإبن عساکر، ج۱۴ ص۲۲۹ ـ تهذیب الکمال فی أسماء الرجال للمزی، ج۶، ص۴۳۴ ـ سیر أعلام النبلاء للذهبی، ج۳، ص۳۱۴ ـ تهذیب التهذیب لإبن حجر العسقلانی، ج۲، ص۳۰۵ ـ تاریخ الإسلام للذهبی، ج۵، ص۱۶ ـ البدایه و النهایه لإبن کثیر، ج۸، ص۲۱۹ ـ المناقب للموفق الخوارزمی، ص۳۸۸
[۹].
تهذیب التهذیب لإبن حجر العسقلانی، ج۲، ص۳۰۵
[۱۰].
تاریخ الإسلام للذهبی، ج۵، ص۱۶ ـ تاریخ مدینه دمشق لإبن عساکر، ج۱۴، ص۲۳۰ ـ معرفه الصحابه لأبو نعیم الإصفهانی، ج۲، ص۶۶۲
[۱۱].
تلخیص الحبیر لإبن حجر العسقلانی، ج۵، ص۸۴ ـ تهذیب الکمال فی أسماء الرجال للمزی، ج۶، ص۴۳۳ ـ تاریخ مدینه دمشق لإبن عساکر، ج۱۴، ص۲۲۸ ـ مجمع الزوائد و منبع الفوائد للهیثمی، ج۹، ص۱۹۷ ـ السنن الکبری للبیهقی، ج۳، ص۳۳۷ ـ المعجم الکبیر للطبرانی، ج۳، ص۱۱۴