روایات مختلفی درباره به خاک‌سپارى امام حسین(ع) و شهیدان کربلا از منابع روایی اسلامی نقل شده است:
۱ – 
بر پایه دسته‌ای از آنها؛ حضرت سجاد(ع) به طریق خارق العاده(طی الارض) به کربلا آمدند و ‏بدن‌های پاک شهدا خصوصاً امام حسین(ع) را به خاک سپردند. این دسته از روایات مطابق با این باور است که کار دفن امام معصوم(ع) را کسی جز امام معصوم(ع) نمی‌تواند بر عهده بگیرد. در روایتی از امام رضا(ع) به ماجرای حاضر شدن امام چهارم(ع) در مراسم تدفین پدرشان اشاره شده است.
۲ – 
بر پایه دسته‌ای دیگر؛ این کار توسط ساکنان غاضریه از قبیله بنی اسد انجام گرفت.
بنابر بررسی و تحقیق؛ این دو نقل هیچ تنافی با هم ندارند و در جمع میانشان می‌توان گفت:
یک. با عنایت به خارق العاده بودن حضور امام زین العابدین(ع)؛ ساکنان غاضریه، متوجّه حضور ایشان نشده‌اند، و یا این‌که آنان، امام زین العابدین(ع) را دیده‌اند؛ ولى نشناخته‌اند.
دو. امام سجاد(ع) با کمک قبیله بنی‌اسد اقدام به دفن شهدا کرده باشد؛ چراکه دفن شهدا برای بنی‌اسد به تنهایی امکان‌پذیر نبود؛ زیرا آنان اهل روستاهایی بودند که در میدان نبرد شرکت نداشتند و بدون راهنمایی کسی که از همه آن شهیدان شناخت کامل داشته باشد قادر به شناسایی و دفن آنان نبودند، بویژه آن‌که سرهای شهدا را بریده بودند؛ از این‌رو با توجه به این باور که کار دفن امام معصوم(ع) را کسی جز امام معصوم(ع) نمی‌تواند بر عهده گیرد، ناگزیر ما را به این مطلب می‌رساند که این راهنما باید امام سجاد(ع) بوده باشد.

 

نخست لازم است نقل‌های مختلف در مورد خاک سپارى امام حسین(ع) و شهیدان کربلا از منابع روایی معتبر و یا قابل استناد بیاوریم، سپس به بررسی و جمع‌بندی آن می‌پردازیم.
به خاک‌سپارى شهیدان کربلا
در منابع حدیثی و تاریخی؛ درباره چگونگی دفن و خاک‌سپاری شهیدان کربلا دو دسته روایت مشاهده می‌شود:
الف. حضور پیامبر خدا(ص)، معصومین(ع) و فرشتگان در خاک‌سپارى امام حسین(ع)
براساس دسته‌ای از روایات؛ حضرت سجاد(ع) به طریق خارق العاده(طی الارض) به کربلا آمدند و ‏بدن‌های پاک شهدا خصوصاً امام حسین(ع) را به خاک سپردند؛[۱] مانند:
۱ – 
امام صادق(ع): «روزى اُمّ سلمه گریان برخاست. به او گفته شد: براى چه می‌گریى؟ گفت: فرزندم حسین، دیشب کشته شد؛ زیرا پیامبر(ص) را از هنگام وفاتش تا دیشب، در عالم رؤیا ندیده بودم و دیشب ایشان را رنگ پریده و اندوهگین دیدم. علّت را پرسیدم. فرمود: امشب، پیوسته قبرهایى براى حسین و یارانش ـ که بر او و بر آنان درود باد ـ می‌کندم».[۲]
۲ – 
یکى از شیعیان می‌گوید: نزد امام رضا(ع) بودم که على بن ابی‌حمزه، ابن سرّاج و ابن مُکارى بر ایشان وارد شدند
على بن ابی‌حمزه به امام(ع) گفت: براى ما از پدرانت روایت شده که امور [دفنِ] امام را تنها امامى همانند او به عهده می‌گیرد. امام رضا(ع) به او فرمود: «مرا از حسین بن على(ع) خبر بده که آیا امام بود، یا نبود؟». گفت: امام بود. فرمود: «چه کسى کارهاى او را به عهده داشت؟». گفت: على بن الحسین(ع). فرمود: «على بن الحسین(ع) کجا بود؟». گفت: در کوفه در دست عبید الله بن زیاد، در بند بود. و افزود: على بن الحسین(ع) [از میان اسیران] بیرون رفت، بدون آن‌که بفهمند. کارهاى [به خاک‌سپارى] پدرش را انجام داد و سپس بازگشت. امام رضا(ع) به او فرمود: «آن‌کس که به على بن الحسین(ع) امکان آمدن به کربلا و به عهده گرفتن کارهاى پدرش را داد، همو به صاحب این امر (امامت) امکان می‌دهد که به بغداد بیاید و کار پدرش را به عهده گیرد و باز گردد، در حالى که در بند و در اسارت هم نیست».[۳]
ب. به خاک‌سپارندگان امام حسین(ع) و یارانش توسط ساکنان غاضریه
بنابر مشهور منابع روایی شیعه و سنی ساکنان غاضریه از قبیله بنی اسد، پیکرهاى حسین(ع) و یارانش را در کربلا به خاک سپردند. در این‌جا گفته برخی از آنها ذکر می‌شود:
*
شیخ مفید (م ۴۱۳ق): هنگامى که ابن سعد کوچ کرد و رفت، گروهى از بنی‌اسد ـ که در غاضریه فرود آمده بودند ـ، به سوى حسین(ع) و یارانش ـ که رحمت خدا بر ایشان باد ـ رفتند و بر آنان نماز خواندند و حسین(ع) را در همین جایى که اکنون هست، به خاک سپردند و پسرش على اصغر[۴]  را نزد پاهایش دفن کردند و براى شهیدان خاندان و یارانش که گرد او بر زمین افتاده بودند، گودالى نزدیک پاهاى حسین(ع) کندند و آنان را گرد آوردند و همه آنان را با هم دفن کردند. عبّاس بن على را نیز در همان‌جا که شهید شد، در راه غاضریه و همین جایى که اکنون قبر او است، به خاک سپردند.[۵]
*
ابن شهر آشوب مازندرانی(م ۵۸۸ق): «ساکنان غاضریه از قبیله بنی‌اسد، پیکرهاى حسین(ع) و یارانش را یک روز پس از شهادتشان در طَف به خاک سپردند و براى بیشتر آنها، قبرهاى آماده‌اى می‌دیدند و پرندگان سفیدى را نیز مشاهده می‌کردند».[۶]
*
سید ابن طاووس(م ۶۶۴ق): «هنگامى که ابن سعد از کربلا فاصله گرفت، گروهى از بنی‌اسد بیرون آمدند و بر آن پیکرهاى پاک خون آلود، نماز خواندند و آنها را در همین جایى که اکنون هستند، به خاک سپردند».[۷]
*
احمد بن یحیى بلاذرى(م ۲۷۹ق) در‏ أنساب الأشراف: «اهالى غاضریه از قبیله بنی‌اسد، پیکر حسین(ع) را به خاک سپردند و پیکرهاى یارانش ـ که خداوند، رحمتشان کند ـ را یک روز پس از شهادتشان به خاک سپردند».[۸]
*
محمد بن جریر طبرى(‏م ۳۱۰ق): «ساکنان غاضریّه[۹] از قبیله بنی‌اسد، حسین(ع) و یارانش را یک روز پس از شهادتشان به خاک سپردند».[۱۰]
و منابع دیگری؛ مانند مقتل الحسین(ع) خوارزمى،[۱۱] الأخبار الطوال،[۱۲] و مروج الذهب،[۱۳] که خاک‌سپارندگان امام حسین(ع) و یارانش را ساکنان غاضریه دانسته‌اند.
بررسی روایات مربوط به خاک‌سپاری امام حسین(ع) و شهدای کربلا
همان‌طور که دیدیم؛ دفن سیّد الشهدا(ع) و یارانش به دو صورت، گزارش شده است:
اوّل: ایشان به صورت خارق العاده توسط امام زین العابدین(ع) و با حضور پیامبر خدا(ص)، امام على(ع)، امام حسن(ع) و فرشتگان الهى دفن شده است. چنان‌که اعتقاد شیعیان بر این است که بر بدن مطهر یک معصوم، جز معصومی دیگر نمی‌تواند نماز خوانده و آن‌را کفن کرده و به خاک بسپارد.
این گزارش و اعتقاد؛ با روایاتى هماهنگ است که دلالت دارند امور مربوط به تجهیز و دفن امامان معصوم(ع)، فقط توسّط امام بعدى انجام می‌شود؛ مانند روایاتى که می‌گویند: «لا یَلِى الوَصِىَّ إلَا الوَصِىُّ»؛[۱۴] کفن و دفن نمی‌کند وصى را مگر وصى. یا «إنَّ الإمامَ لا یَلِى أمرَهُ إلَا إمامٌ مِثلُهُ»؛[۱۵] کارهاى [دفن] امام را تنها امامى همانند او به عهده می‌گیرد.
علامه مجلسی پس از نقل مطالبی درباره دفن امام حسین(ع) می‌نویسد: به حسب ظاهر چنین بود [که بنی‌اسد خود بدن امام را دفن کردند] اما در واقع امام را به غیر از امام دفن نمی‌کند. حضرت امام زین العابدین(ع) به اعجاز امامت آمد و جسد مطهر آن‌حضرت و بلکه سایر شهدا را دفن کرد.[۱۶]
دوم: اهل غاضریه از طایفه بنی‌اسد، اجساد مطهّر شهدا را دفن کرده‌اند.
به هر حال؛ نمی‌توان یک دسته از روایات را پذیرفت و دیگری کنار نهاد؛ چون هرکدام دارای دلایل متقن و قوی هستند؛ پس جمع میان این دو گزارش مناسب‌ترین راه است. لذا در جمع اینها می‌توان گفت:
یک. با عنایت به خارق العاده بودن حضور امام زین العابدین(ع) – چرا که ایشان در آن زمان در بند اسارت دشمنان به سر می‌برد -؛ ساکنان غاضریه، متوجّه حضور ایشان نشده‌اند، چنان‌که حضور پیامبر(ص) و فرشتگان نیز براى آنان مشخّص نبوده است، و یا این‌که آنان، امام زین العابدین(ع) را دیده‌اند؛ ولى نشناخته‌اند.[۱۷] چنان‌که نقل ابن شهر آشوب مازندرانی نیز این جمع را تأیید می‌کند؛ چون در این نقل سخن از قبرهای آماده شده و پرندگان سفید است که هماهنگ با روایات بخش اول(الف) می‌باشد.
دو. هیچ تنافی وجود ندارد که امام سجاد(ع) با کمک قبیله بنی‌اسد اقدام به دفن شهدا کرده باشد. چراکه دفن شهدا برای بنی‌اسد به تنهایی امکان‌پذیر نبود؛ زیرا آنان اهل روستاهایی بودند که در میدان نبرد شرکت نداشتند و بدون راهنمایی کسی که از همه آن شهیدان شناخت کامل داشته باشد قادر به شناسایی و دفن آنان نبودند بویژه آن‌که سرهای شهدا را بریده بودند؛ از این‌رو دفن دقیق و همراه با شناخت شهدا بدون وجود راهنمایی آگاه، امکان‌پذیر نبود و از سوی دیگر با توجه به این باور که کار دفن امام(ع) را کسی جز امام(ع) نمی‌تواند بر عهده گیرد، ناگزیر ما را به این مطلب می‌رساند که این راهنما باید امام سجاد(ع) بوده باشد.
سید عبد الرزاق مقرّم(متوفای ۱۸۹۸م‏) ‏ در کتاب «مقتل الحسین(ع)» – که ظاهراً خواسته است با استفاده از نقل کتاب «اسرار الشهاده»؛[۱۸] میان روایات نقل شده در منابع شیعه و سنی و نیز اعتقاد شیعیان درباره تجهیز و دفن امام معصوم(ع) جمع کند -، می‌گوید: بنی‌اسد در دفن شهدای کربلا، متحیر و سرگردان بودند؛ چرا که کوفیان بین سرها و بدن‌های شهدا جدایی انداخته بودند و بدن‌ها قابل شناسایی نبودند. در این هنگام امام سجاد(ع) به کربلا تشریف آوردند و آنان را در این امر یاری کردند».[۱۹]

سؤال و جواب
مشهور منابع روایی بر این است که زمان دفن پیکرهای مقدس امام حسین(ع) و شهدای کربلا، یک روز پس از عاشورا انجام گرفت، ولی از ظاهر برخی نقل‌های ضعیف مانند آنچه در کتاب «اسرار الشهاده»[۲۰] آمده، برمی‌آید که عملیات دفن پیکرهاى مقدس در روز سیزدهم محرم صورت پذیرفت.
به علاوه؛ طبق این نقل‌های ضعیف، می‌توان با توجه به آنچه در روایات بخش اول(الف) آمده؛ چنین نتیجه گرفت که؛ امام سجاد(ع) زمانى به طور خارق العاده از زندان بیرون رفت که ابن زیاد از تحقیق درباره آنها فراغت یافته بود و دیگر آنها را به حضور نمی‌طلبید و امام سجاد(ع) مطمئن بود کسى به دنبال او نخواهد آمد. و آن زمان، روز سیزدهم بود.
‏ابن نما حلی(م ۸۴۱ق) در نقل معتبری نیز ماجرایی در روز سیزده محرم را نقل می‌کند که فردی در آن روز به محل شهادت شهدای کربلا رفته و اشعاری را سرود. برخی این نقل را مؤید دفن شهدا در روز سیزدهم دانسته‌اند، اما این نقل لزوماً بدان معنا نیست که تا آن روز هنوز شهدا دفن نشده بودند:
سلیمان بن قَتّه عَدَوى، هم‌پیمان بنی‌تمیم، سه روز پس از قتل حسین(ع) به کربلا رفت و به قتلگاهشان نظر کرد. آن‌گاه به اسب عربی‌اش تکیه داد و گفت: «بر خیمه‌گاه خاندان محمد گذر کردم و آن‌جا را چونان روزى که در آن‌جا فرود آمدند ندیدم، آیا ندیدى که در فقدان حسین خورشید بیمار گشت و سرزمین‌ها از بی‌بارانى خشک گردید، آنان روزى خانه امید مردم بودند ولى امروز مایه اندوه و مصیبت هستند؛ و مصیبتشان چه عظیم و بزرگ است! چون تهیدستان قبیله قیس از ما چیزى طلب می‌کنند، به آنان می‌دهیم؛ و آن‌گاه که پاى ما بلغزد، قیس ما را می‌کشد، قطره‌اى از خون ما نزد [طائفه] غنى است؛ که هر کجا فرود آیند، روزى از آنان طلب خواهیم کرد، خداوند این دیار و اهلش را دور نمی‌گرداند، هر چند که اینک با بی‌رغبتى از وجودشان تهى گشته است، به یقین [پس از] کشته خاندان هاشم در طف، مسلمانان خوار و ذلیل شدند، زن‌ها بسان داغدیدگان در فقدان او شیون و زارى کردند و ستارگان براى او نوحه سرودند و بر او درود فرستادند» و گفته‌اند که ابیات از ابو رمع خزاعى است.[۲۱]
با توجه به عبارت: «سلیمان بن قته سه روز پس از قتل حسین(ع) بر کربلا گذر کرد و چشمش به قتلگاهشان افتاد…»، برخی چنین استفاده کرده‌اند که پیکرهاى پاک مدت سه روز دفن نشده مانده بود. بنابراین، کار دفن نه در روز یازدهم و نه در روز دوازدهم و نه در شب سیزدهم انجام گردید.
ولى اگر به این نکته توجه داشته باشیم که مقصود از قتلگاه، جاهایى است که در آن‏ کشته شدند؛ یعنى میدان کربلا، استفاده‌اى که بدان اشاره رفت، منتفى می‌گردد؛ زیرا می‌توان گفت: سلیمان بن قته سه روز پس از دفن شهیدان به میدان نبرد در کربلا گذر کرد و پس از دیدن قبرهاى شهیدان و آثار جنگ در میدان، آن ابیات را در رثاى آنان سرود. مؤید مطلب، آن است که او از «خانه‌هاى آل محمد» یاد کرد، و نگفت که پیکرها کجا افتاده بودند.
چه بسا که ذکر این خانه‌ها، کنایه از قبور آنان بوده است. چنان‌که اگر سلیمان پیش از دفن پیکرها بر آنان می‌گذشت، او که از دوستداران اهل بیت بود باید به کفن و دفنشان اقدام می‌کرد.
همچنین، اگر او در هنگام دفن امام(ع) همراه بنی‌اسد از اهل غاضریه در خدمت امام سجاد(ع) حاضر بود، نه تنها خبر حضور او در تاریخ درج می‌شد، بلکه او خود با سرودن شعرى نغز به ثبت لحظه‌هاى جاودانه دفن امام(ع) اقدام می‌کرد، تا آن‌که تا قیام قیامت سینه به سینه و زبان به زبان نقل می‌شد.[۲۲]

 

منبع: اسلام کوئست


پی نوشت ها

[۱]. ر.ک: صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد(ص)، ج ‏۱، ص ۲۲۵، قم، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.

[۲]شیخ مفید، الامالی، ص ۳۱۹، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق؛ شیخ طوسی، محمد بن حسن‏، الامالی، ص ۹۰ و ۳۱۵، قم، دار الثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.

[۳]. کشی، محمد بن عمر، إختیار معرفه الرجال(رجال الکشی)، ص ۴۶۳ – ۴۶۴، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.

[۴]. مراد، همان على اکبر(ع) است.

[۵]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج ‏۲، ص ۱۱۴، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.

[۶]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج ‏۴، ص ۱۱۲، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق.

[۷]. سید بن طاووس، على بن موسى‏، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص ۱۴۴، نشر جهان، تهران، چاپ اول، ۱۳۴۸ش.

[۸]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج ‏۳، ص ۲۰۵، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.

[۹]. غاضریه؛ روستایى در منطقه کوفه، در نزدیکی‌هاى کربلا، منسوب به غاضره، از طایفه بنی‌اسد.

[۱۰]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج ‏۵، ص ۴۵۵، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.

[۱۱]. خوارزمی‏، موفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ج ‏۲، ص ۴۴، قم، انوار الهدی‏، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.

[۱۲]. دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، ص ۲۶۰، قم، منشورات الرضى، ۱۳۶۸ش.

[۱۳]. مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج ‏۳، ص ۶۳، قم، دار الهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.

[۱۴]. عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، ج ‏۲، ص ۲۸۱، تهران، المطبعه العلمیه، چاپ اول، ۱۳۸۰ق؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏۸، ص ۲۰۶، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.

[۱۵]. مسعودی، علی بن حسین، إثبات الوصیه للإمام علی بن أبی‌طالب، ص ۲۰۷، قم، انتشارات انصاریان، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش.

[۱۶]. مجلسی، محمدباقر، جلاء العیون، ص ۶۹۶، قم، سرور، چاپ نهم، ۱۳۸۲ش.

[۱۷]. محمدی ری شهری، محمد، طباطبایی نژاد، سید محمود، سید طبایی، سید روح الله، دانش نامه امام حسین (ع) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ(فارسی ـ عربی)، مترجمین: مسعودی، عبدالهادی، مهریزی، مهدی، مرادی، محمد، خنیفرزاده، محمد، ج ۷، ص ۴۳۷، قم، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.

[۱۸]. ملا آقای دربندی، اسرار الشهاده، ص ۴۵۲، تهران، منشورات اعلمى، ۱۲۸۴ق.

[۱۹]. مقتل الحسین(ع)، ص ۳۳۶ – ۳۳۷.

[۲۰]. اسرار الشهاده، ص ۴۵۲.

[۲۱]. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، ص ۱۱۰ – ۱۱۱، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، چاپ سوم، ۱۴۰۶ق.

[۲۲]. جمعى از نویسندگان،‏ مع الرکب الحسینى من المدینه الى المدینه‏، مترجم: بینش، عبدالحسین، ‏ ج ‏۵، ص ۱۲۷ – ۱۲۸، قم، زمزم هدایت، ‏ چاپ دوم‏، ۱۳۸۶ش.