گنجی‌زاده فرمانده‌ی تیپ‌مان بود. با آن ژسه‌ی تاشوی معروف‌اش جلو ما حرکت می‌کرد. این ژ سه برای خودش حکایت عجیب غریبی داشت. اولین صاحب‌اش حاج احمد متوسلیان بود. توی ارتفاعات شمشیر می‌رسد به دست ناصر کاظمی. بعد از شهید شدن کاظمی هم قسمت گنجی‌زاده می‌شود. نمی‌دانید چه ذوقی داشت از به دست آوردن‌اش. آوردش توی آسایشگاه، تمیزش کرد، روغن‌کاری‌اش کرد و شوخی شوخی گفت «من هم وقتی شهید می‌شم که این اسلحه توی دست‌امه.»

یادم است خشاب‌های خونی ژسه را من بردم دادم به جلالی. اسلحه دست جلالی ماند. بعد رسید به دست مؤمنی که برداشته بود یک دوربین بهش وصل کرده بود و خیلی به آن می‌نازید. بالاخره یک روز از قرارگاه حمزه آمدند گفتند این اسلحه را باید بدهیم به آن‌ها، چون «باعث شهادت خیلی از فرمانده‌هامون شده!»

منبع: کتاب «همان لبخند همیشگی»؛ شهید میرزا محمد بروجردی- انتشارات روایت فتح

به نقل از: عزت الله حیدری