مرحوم شربیانى که در بخشش و انفاق کم نظیر بود، زمانى مى خواست از کوفه با کشتى به قصد زیارت به کربلا برود، طلاّب محتاج دور او را گرفته بودند و ایشان هم هر چه داشت به آنها داده بود، فقط مقدارى براى هزینه  ى راه براى خود برداشته بود، و با ملاطفت به طلاّب مى گفت: اگر خدا برساند، باز هم مى  دهم! خادم آقا که اصرار طلاّب را دیده بود، گفته بود: آقا! به این ها خشم کنید تا بروند. ایشان فرموده بود: چه کنم؟ خشمم نمى  آید!

در هر حال، ایشان خیلى حلیم بود، اگر به کسى چیزى هم نمى  داد، طرف با رضایت از پیش ایشان مى  رفت، به خلاف آقاى دیگرى که با این که مى  داد نمى  توانست تحمّل کند و از نزدش ناراحت برمى  گشتند.

منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد۱ / محمد حسین رخشاد