نیرهایی که زیر دست «علی» آموزش میدیدند، توی خطّ مقدّم همیشه حرف اوّل را میزدند. در بحث آموزش، سختگیری زیاد میکرد، ولی چیزی که بچّهها را میساخت و کارآمد میکرد، سختگیریهای او نبود، خُلق و خوی علی بود و روحیّات او.
حتّی یک بار ندیدم به نیرویی بگوید: «برو!»
همیشه خودش جلو میرت و به بقیه میگفت: «بیایید!»
در تنبیه هم همینطور بود؛ اگر به کسی میگفت سینهخیز برو، خودش زودتر از او سینهخیز میرفت و او را دنبال خودش میکشاند! میگفت: «دوست ندارم وقتی نیرویی رو تنبیه میکنم، جلوی بقیه احساس سرشکستگی کند؛ موقعی که ببیند منِ فرمانده هم دارم با او همراهی میکنم، خیلی راحتتر با مسأله کنار میآید و میفهمد که این تنبیه به صلاح خودش است.»
توی جبهه هم همینطور بود، هیچ وقت نمیگفت بروید، همیشه میگفت: «بیایید!»
منبع: کتاب رسم خوبان ۱، اخلاق، صفحهی ۲۷/ ساکنان ملک اعظم ۳، صص ۳۰ و ۳۲٫
پاسخ دهید