بلى، در اینجا تنها به ذکر نمونه‌هاى اندکى از آنچه که در تاریخ نقل شده، بسنده مى‌کنیم:

  ۱ – عزادارى بنى‌هاشم در ماتم سیدالشهدا؛ از امام صادق (علیه‌السلام)  روایت شده است: «پس از حادثه عاشورا هیچ بانویى از بانوان بنى‌هاشم، سرمه نکشید و خضاب ننمود و از خانه هیچ یک از بنى‌هاشم دودى که نشانه پختن غذا باشد، بلند نشد تا آنکه ابن زیاد به هلاکت رسید. ما پس از فاجعه خونین عاشورا پیوسته اشک بر چشم داشته‌ایم».[۱]

 ۲ – عزادارى امام سجاد (علیه‌السلام) ؛ حزن امام سجاد (علیه‌السلام)  بر آن حضرت به صورتى بود که دوران زندگى او، همراه با اشک بود. عمده اشک آن حضرت بر مصایب سیدالشهداء (علیه‌السلام)  بود و آنچه بر عموها، برادران، عموزاده‌ها، عمه‌ها و خواهرانش گذشته بود تا آنجا که وقتى آب مى‌آوردند تا حضرت میل کند، اشک مبارک‌شان جارى مى‌شد و مى‌فرمود: چگونه بیاشامم در حالى که پسر پیامبر را تشنه کشتند؟![۲] و مى‌فرمودند: «هرگاه شهادت اولاد فاطمه زهرا (علیهاالسلام)  را به یاد مى‌آورم گریه‌ام مى‌گیرد».[۳]

 امام صادق (علیه‌السلام)  به زراره فرمود: «جدم على بن الحسین (علیه‌السلام)  هرگاه حسین بن على (علیه‌السلام) را به یاد مى‌آورد، آن قدر اشک مى‌ریخت که محاسن شریفش پر از اشک مى‌شد و بر گریه او حاضران گریه مى‌کردند».[۴]

 ۳ – عزادارى امام محمد باقر (علیه‌السلام) ؛ امام باقر (علیه‌السلام)  در روز عاشورا براى امام حسین (علیه‌السلام) مجلس عزا برپا مى‌کرد و بر مصایب آن حضرت گریه مى‌کردند. در یکى از مجالس عزا، با حضور امام باقر (علیه‌السلام)  کمیت شعر مى‌خواند، وقتى به اینجا رسید که: «قتیل بالطف …»، امام باقر (علیه‌السلام)  گریه زیاد کرده، فرمودند: «اى کمیت! اگر سرمایه‌اى داشتیم در پاداش این شعرت به تو مى‌بخشیدیم؛ اما پاداش تو همان دعایى است که رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌و‌آله درباره حسان بن ثابت فرمودند که همواره به جهت دفاع از ما اهل‌بیت (علیهم‌السلام) ، مورد تأیید روح‌القدس خواهى بود».[۵]

 ۴ – عزادارى امام صادق (علیه‌السلام) ؛ امام موسى کاظم (علیه‌السلام) مى‌فرماید: «چون ماه محرم فرا مى‌رسید، دیگر پدرم خندان نبود؛ بلکه اندوه از چهره‌اش نمایان مى‌شد و اشک بر گونه‌اش جارى بود، تا آنکه روز دهم محرم فرا مى‌رسید. در این روز مصیبت و اندوه امام به نهایت مى‌رسید. پیوسته مى‌گریست و مى‌فرمود: امروز، روزى است که جدم حسین بن على (علیه‌السلام)  به شهادت رسید».[۶]

 ۵ – عزادارى امام موسى کاظم (علیه‌السلام) ؛ از امام رضا (علیه‌السلام)  نقل شده است که فرمود: «چون ماه محرم فرا مى‌رسید، کسى پدرم را خندان نمى‌دید و این وضع ادامه داشت تا روز عاشورا: در این روز پدرم را اندوه و حزن و مصیبت فرا مى‌گرفت و مى‌گریست و مى‌گفت: در چنین روزى حسین را که درود خدا بر او باد، کشتند».[۷]

 ۶ – عزادارى امام رضا (علیه‌السلام) ؛ گریه امام رضا (علیه‌السلام)  در حدى بود که فرمودند: «همانا روز مصیبت امام حسین (علیه‌السلام) ، پلک چشمان ما را مجروح نموده و اشک ما را جارى ساخته است».[۸]

 دعبل خدمت حضرت رضا (علیه‌السلام)  آمد. آن حضرت درباره شعر و گریه بر سیدالشهدا (علیه‌السلام)  کلماتى چند فرمودند؛ از جمله اینکه: «اى دعبل! کسى که بر مصایب جدم حسین (علیه‌السلام)  گریه کند، خداوند گناهان او را مى‌آمرزد. آنگاه حضرت بین حاضران و خانواده خود پرده‌اى زدند تا بر مصایب امام حسین (علیه‌السلام)  اشک بریزند».

  سپس به دعبل فرمودند: «براى امام حسین (علیه‌السلام)  مرثیه بخوان، که تا زنده‌اى تو ناصر و مادح ما هستى، تا قدرت‌دارى از نصرت ما کوتاهى مکن». دعبل در حالتى که اشک از چشمانش مى‌ریخت، قرائت کرد:

أفاطم لوخلت الحسین مجد لا

 و قد مات عطشانا بشط فرات

  صداى گریه امام رضا (علیه‌السلام)  و اهل بیت آن حضرت بلند شد.[۹]

 ۷ – عزادارى امام زمان(عج)؛ بنابر روایات، امام زمان(عج) در زمان غیبت و ظهور بر شهادت جدّشان گریه مى‌کنند. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارشان سیدالشهدا (علیه‌السلام)  مى‌فرمایند:

  «فلئن اخرتنى الدهور و عاقنى عن نصرک المقدور، و لم اکن لمن حاربک محاربا و لمن نصب لک العداوه مناصبا فلاَنْدُبنّک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما، حسره علیک و تأسفا على ما دهاک»؛[۱۰] «اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دور ماندم از یارى تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم؛ هم اکنون هر صبح و شام بر شما اشک مى‌ریزم و به جاى اشک در مصیبت شما خون از دیده مى‌بارم و آه حسرت از دل پر درد بر این ماجرا مى‌کشم».

در سوگ تو با سوز درون مى‌گریم

 از نیل و فرات و شط، فزون مى‌گریم

گر چشمه چشم من، بخشکد تا حشر

 از دیده به جاى اشک، خون مى‌گریم[۱۱]

 

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

نویسنده:گروه مؤلفان


[۱] – نگا: امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، ص ۱۴۵٫

[۲] – بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۴۵٫

[۳] – خصال، ج ۱، ص ۱۳۱٫

[۴] – بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۰۷٫

[۵] – مصباح المتهجد، ص ۷۱۳٫

[۶] – امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، ص ۱۴۳٫

[۷] – حسین، نفس مطمئنه، ص ۵۶٫

[۸] – بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۴٫

[۹] – همان، ج ۴۵، ص ۲۵۷٫

[۱۰] – بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۳۲۰٫

[۱۱] – مصطفى آرنگ به نقل از اشک حسینى، سرمایه شیعه، ص ۶۶٫