باید توجه داشت همان گونه که هر قدمى براى خروج از جاده هموار و صحیح، پیامدى فورى براى شخص مسافر دارد که کمترین آن دور شدن یک گامِ وى از مقصد است؛ آثار گناهان نیز فورى و آنى است که کمترین آن دورى از هدف و مطلوب نهایى بشر است که همان نیل به مقام قرب الهى است از این روست که امام صادق علیه السلام مى فرمایند: «إِنَّ العَمل السَّیئ أَسرَع فِى صَاحِبه مِن السکینِ فِى اللَحم»؛[۱] «تأثیر کار بد در شخص از کارد در گوشت سریع تر است».

با بررسى متون دینى مى توان آثار و پیامدهاى گناهان را به گونه هاى مختلفى تقسیم کرد مانند پیامدهاى دنیوى و اخروى و آثار زیانبار مادى و معنوى و پیامدهاى فردى.

از آنجا که پرداختن به پیامد همه گناهان مستلزم تألیف کتابى چند جلدى است که از حوصله این نوشتار خارج است[۲] لذا سعى مى کنیم تا با حفظ چارچوب برخى تقسیمات پیشین به پیامدهاى کلى برخى از گناهان بپردازیم.

پیامدهاى دنیوى گناهان

خداوند متعال در آیات متعدد از قرآن کریم به آثار و پیامدهاى دنیوى گناهان برخى از امّت هاى پیشین اشاره مى کند و در سوره بقره مى فرماید: «فَأنزَلنا عَلَى الَّذِین ظَلَمُوا رِجزاً مِنَ السَّماءِ بِمَا کَانُوا یفسقُون»؛[۳] «بر ستمگران به خاطر نافرمانى عذابى از آسمان فرستادیم».

و در جایى دیگر بر ادامه همین سنّت، نسبت به اقوام آینده تأکید مى کند و مى فرماید: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَهٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ»؛[۴] «هر مصیبتى که به شما رسد به خاطر اعمالى است که انجام داده‌اید».

امام صادق علیه السلام مى فرمایند: «هرگاه زنا زیاد شود زلزله هاى فراوان به وقوع مى پیوندد».[۵] روشن است که پیامد منفى گناه عده اى، گریبان گیر همه جامعه مى‌شود.

پیامدهاى منفى گناهان در عرصه امور معنوى

۱ – محرومیت از نماز شب

امام صادق علیه السلام مى فرمایند: «إِنَّ الرَّجل یَذنِب فَیحرم صَلوه اللَّیل»؛[۶] «همانا شخص گناهى مرتکب مى‌شود و در اثر آن از نماز شب محروم مى‌شود».

۲ – قساوت قلب

حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام مى فرمایند: «مَا جَفَّت الدُمُوعُ إِلاَّ لِقَسوَهِ القُلوبِ وَ مَا قَسَت القُلُوبُ إِلَّا لِکَثرَهِ الذُّنُوب»؛[۷] «اشک چشم ها نمى خشکد مگر به خاطر قساوت دل ها و دل ها سخت نمى شود مگر به خاطر گناهان زیاد».

۳ – عدم استجابت دعا

امام باقر علیه السلام مى فرمایند: «إن العبد یسأل الله الحاجه فیکون من شانه قضاؤا إلى أجل قریب أو وقت بطیئ فیذنب العبد ذنبا فیقول الله تبارک و تعالى للملک: لاتقضى حاجته و أحرمه إیاها فإنه تعرض لسخطى و استوجب الحرمان منى»؛[۸] «همانا بنده از خداوند حاجتى را درخواست مى کند که اقتضا دارد که زود یا دیر برآورده شود سپس آن بنده دچار گناهى مى‌شود؛ خداوند به فرشته خطاب مى‌کند: حاجتش را برآورده نساز و از آن محرومش کن زیرا وى در معرض خشم من درآمد سزاوار محرومیت شد».

۴ – حجاب عقل

پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله مى‌فرماید: «من قارف ذنبًا فارقه عقل لا یرجع إلیه أبدا»؛[۹] «هر کس به گناهى نزدیک شود یک جنبه عقلانیتى از او دور مى شود که هرگز به او برنمى‌گردد».

۵ – حجاب قلب

امام باقر علیه السلام مى‌فرماید: «ما من شیئ أفسد للقلب من خطیئه أنّ القلب لیواقع الخطیئه فما تزال به حتى تغلب علیه فیصیر اعلاه أسفله»؛[۱۰] «هیچ چیز فاسد کننده از گناه براى قلب نیست همانا قلب با گناه مواجه مى شود و با آن خو مى‌گیرد تا این که گناه بر قلب چیره مى‌شود و آن را زیر و رو مى‌کند».

و امیرمؤمنان علیه السلام در این باره مى‌فرمایند: «لا وجع أوجع للقلوب من الذنوب»؛[۱۱] «هیچ دردى دردناکتر از گناه براى دل ها نیست».

۶ – گمراهى و الحاد

رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله مى‌فرمایند: «فإن المعاصى تستولى الخذلان على صاحبها حتى توقِعُه ردَّ ولایه وصى رسول اللّه و دفع نبوّه نبىّ اللّه و لا تزال نبلک حتى توقعه فى ردّ توحید اللّه و الالحاد فى دین اللّه»؛[۱۲] «همانا گناهان گمراهى را بر گنهکار مسلّط مى نمایند تا آنجا که او را به ردّ ولایت وصى رسول خدا و انکار نبوّت پیامبر و به همین منوال انکار یکتایى خدا و الحاد و کفر در دین خدا آلوده مى گرداند».

۷ – ترس از مرگ

حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام مى‌فرمایند: «لا تکن … یکره الموت لکثره ذنوبه؛[۱۳] «از آنان مباش … که مرگ را خوش نمى دارند چون گناهانشان بسیار است».

۸ – ذلّـت

حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام مى‌فرمایند: «من تلذّذ بمعاصى الله أورثه اللّه ذلا»؛[۱۴] «هر که از مخالفت فرامین الهى لذت ببرد خداوند او را به ذلت دچار سازد».

۹ – اندوه مؤمن

حضرت پیامبر صلى الله علیه و آله مى‌فرمایند: «إذا کثرت ذنوب المؤمن و لم یکن له من العمل ما یکفرها إبتلاه الله بالحزن لیکفرها به عنه»؛[۱۵] «هرگاه گناهان مؤمنى زیاد شود و در مقابل آن، اعمال خیر نداشته باشد که آن را جبران کند خداوند او را به حزن و اندون دچار مى کند تا بوسیله آن گناهان وى آمرزیده شود».

۱۰ – پرده درى و برداشته شدن حجب و حیا

امام صادق علیه السلام مى فرمایند: «إنّ اللّه تبارک و تعالى على عبده المؤمن أربعین جُنهً فمتى أَذنَبَ ذَنباً کَبیراً رَفعَ عَنه جُنهَ»؛[۱۶] «براى خداوند تبارک و تعالى بر بنده با ایمانش چهل پرده است که هرگاه یک گناه بزرگ انجام دهد یکى از آن پرده برداشته مى‌شود».

از این روست که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در دعاى مشهور کمیل مى فرماید: «أللّهم اغفرلى الذّنوب التى تهتک العصم»؛ «بار الها! بیامرز برایم آن گناهانى را که پرده ها را مى‌درد».

پیامدهاى دنیوى گناهان در عرصه امور مادى

۱ – محرومیت از رزق و روزى

امام باقر علیه السلام مى‌فرمایند: «إنّ الرّجل لیذنب الذّنب فیدرء عنه الرّزق»؛[۱۷] «مردى گناهى انجام مى دهد و در نتیجه روزى از او دور مى‌شود».

امام صادق علیه السلام نیز مى‌فرمایند: «إنّ الذّنب یحرم العبد الرّزق»؛[۱۸] «همانا گناه بنده را از روزى محروم مى سازد».

۲ – فقـر

پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله مى‌فرمایند: «إنّ المؤمن إذا قارف الذّنوب ابتلى بها بالفقر»؛[۱۹] «همانا شخص مؤمن هنگامى که به گناه نزدیک شود به سبب آن دچار فقر و تنگدستى مى شود».

۳ – سلب نعمت

روشن است که نعمت دایره اى فراخ تر از رزق و روزى دارد. امام صادق علیه السلام مى‌فرمایند: «ما أنعم اللّه على عبدٍ نعمهً فسلبها إیّاه حتى یذنب ذنباً یستحقّ بذلک السّلب»؛[۲۰] «هیچ گاه خداوند نعمتى را به بنده عطا نکرده و سپس آن را بردارد مگر این که بنده، گناهى مرتکب شود که به خاطر آن، مستحق محرومیت از نعمت باشد».

۴ – بیمارى

قال الصادق علیه السلام: «إِنَّه … لامَرَض إِلَّا بِذَنبٍ»؛[۲۱] «هیچ بیمارى نیست مگر به خاطر گناه».

۵ – کوتاهى عمر

قال الصادق علیه السلام: «من یموت بالذّنوب أکثر ممّن یموت بالاجال و من یعیش بالاحسان أکثر ممّن یعیش بالاعمار»؛[۲۲] «آنها که به خاطر گناه مى میرند بیش از کسانى هستد که با اجل طبیعى از دنیا مى روند و کسانى که به خاطر کار نیک به زندگى ادامه مى دهند بیش از کسانى است که به خاطر عمر طبیعى در قید حیاتند».

۶ – نزول بلا

امام باقر علیه السلام مى فرمایند: «ما من نَکبهٍ تصیب العبد إلاّ بذنبٍ و ما یعفوا اللّه عنه أکثر»؛[۲۳] «هیچ رنج مصیبتى به بنده نمى رسد مگر به سبب گناه هاى او، و [با این حال] آن چه را خدا مى بخشد بیشتر است».

و همچنین حضرت امیرالمؤمنین امام على علیه السلام مى‌فرمایند: «قد یبتلى الله المؤمن بالبلیه فى بدنه او ماله او ولده او أهله و تلا هذه الایه او ما أصابکم من مصیبه…»؛[۲۴] «چه بسا خداوند شخص مؤمن را گرفتار و دچار بلا و مصیبتى در بدن و یا مال و یا فرزندان و یا خانواده‌اش نماید و سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمودند که: هر مصیبتى که به شما رسد به خاطر اعمالى است که انجام داده‌اید…».

۷ – خشکسالى و نباریدن باران

امام باقر علیه السلام مى فرمایند: «إنّ اللّه عزّ و جل إذا عَمِلَ قومٌ بالمعاصى صَرَف عنهم ما کان قدّر لهم من المطر فى تلک السّنه إلى غیرهم»؛[۲۵] «هرگاه قومى مرتکب خطا شوند خداوند متعال بارانى را که مقدّر فرموده است در آن منطقه فرو فرستد در آن سال از آنجا دریغ کرده و به جاى دیگر ارزانى مى کند».

۸ – عدم ایمنى از حوادث

حضرت امیرالمؤمنین امام على علیه السلام مى فرمایند: «تعوذوا بالله من سطوات اللّه باللّیل و النّهار قال قلت له و ما سطوات الله قال الاخذ على المعاصى»؛[۲۶] «به خدا پناه ببرید از غافلگیر کردن خداوند در شب و روز [بلاهاى شبانه و حوادث ناگهانى] راوى مى گوید از امام پرسیدم که غافلگیر کردن خداوند چیست؟ امام فرمود: تنبیه خداوند [بندگان را ]به خاطر گناهان است».

۹ – حکومت جائران و ظالمان

امام صادق علیه السلام مى‌فرمایند: «یقول اللّه عزّ و جل إذا عصانى من عَرَفَنى سَلَّطتُ عَلَیه من لَایَعرفُنى»؛[۲۷] «خداوند متعال مى فرماید هرگاه کسى که مرا مى شناسد مرا معصیت کند بر او کسى را مسلّط مى کنم که مرا نمى شناسد».

۱۰ – ترس از حکّام و زمامداران

امام صادق علیه السلام مى فرمایند: «إن أحدکم لیکثر به الخوف من السّلطان و ما ذلک إلاّ بالذّنوب فتوقوا ما استطعتم»؛[۲۸] «همانا شخصى از شما بسیار از حاکم و زمامدار مى ترسد و این ترس نیست مگر بر اثر گناهان پس تا مى توانید از گناهان بپرهیزید».

آثار اُخروى گناهان

خداوند متعال در آیات متعددى از قرآن کریم، عذاب دوزخ را به عنوان یکى از پیامدهاى گناهان معرفى کرده است. در سوره نمل آمده است: «وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِى النّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»؛[۲۹] «آنان که اعمال بدى انجام دهند به رو در آتش افکنده مى شوند آیا جزایى جز آن چه عمل مى کردید خواهید داشت» و در جاى دیگر مى فرماید: «وَ مَنْ یَعْصِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها أَبَداً»؛[۳۰] «و هر کس نافرمانى خدا و رسولش کند، آتش دوزخ از آن اوست، جاودانه در آن مى مانند».

در روایات ما علاوه بر اصل عذاب اخروى شخص گناهکار به پیامدهاى دیگر گناهان اشاره شده است که برخى از آنها را ذکر مى کنیم:

۱ – نابودى اعمال نیک

امام صادق علیه السلام مى‌فرمایند: «جدوا و اجتهدوا و إن لم تعلموا فلا تعصوا فإن من یبنى و لا یهدم یرتفع بنیانه و إن کان یسیرا و من نبى و یهدم یوشک إن لا یرتفع بنائه»؛[۳۱] «تلاش و کوشش کنید [در عمل صالح ]و اگر عمل [صالح] نمى کنید گناه نکنید، زیرا کسى که بنا را مى سازد و خرابش نمى کند ساختمان او هر چند اندک بالا مى رود و کسى که بنا را مى سازد و خراب مى کند بنایى ندارد».

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: «کسى که سبحان الله بگوید خداوند در بهشت درختى براى او مى کارد مردى برخاست و عرض کرد: پس ما درختان زیادى در بهشت داریم. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: آرى ولى مبادا که آتشى به سوى آنها روانه کنید و همه را بسوزانید».[۳۲]

۲ – پذیرفته نشدن اعمال نیک

پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله مى فرمایند: «و لو صلیتم حتى تکونوا کالاوتاد و صمتم حتى تکونوا کالحنایا لم یقبل اللّه منکم إلاّ بورعٍ حاجز»؛[۳۳] «اگر آن قدر نماز گزارید که چون میخ هاى کوبیده بر زمین شوید و آن قدر روزه بگیرید که چون چوب هاى تراشیده ضعیف گردید خدا از شما نمى پذیرد مگر با ورع بازدارنده از گناه».

۳ – محرومیت از آمرزش

خداوند بخشاینده گناهان است. بنده اى که پس از گناهان استغفار کند آمرزیده مى شود ولى اگر بر گناه خود اصرار کند از آمرزش خدا محروم مى شود از این روست که امام صادق علیه السلام مى فرمایند: «مَن هَمَّ بسیئهٍ فلا یعملها فإنه ربما عمل العبد السیه فیراه الرب فیقول «و عزتى و جلالى لا أغفرلک بعد ذلک ابدا»؛[۳۴] «کسى که آهنگ گناهى کرد باید از آن خوددارى کند زیرا بسا که بنده گناهى کند و پروردگار او را ببیند و بگوید: قسم به شکوه و جلالم که پس از این دیگر تو را نیامرزم».

باید توجه داشت که عواقب خاص دنیوى و اخروى بسیارى از گناهان در روایات معصومان بیان شده است که از حوصله این نوشتار خارج است و لذا از پرداختن به آنها صرف نظر مى کنیم و تنها براى حسن ختام حدیثى از امام سجاد علیه السلام در این باره را نقل مى کنیم:

گناهانى که نعمت ها را تغییر مى دهند: تجاوز به حقوق مردم، کناره گرفتن از عادت خیر، از بین رفتن نیکى به مردم، کفران نعمت، ترک شکر.

گناهانى که موجب ندامت و حسرت است: قتل نفس، ترک صله رحم، واگذاشتن نماز تا از دست رفتن وقت، ترک وصیت، باز نگرداندن حقوق مالى مردم، منع زکات تا رسیدن مرگ و لال شدن زبان.

گناهانى که باعث زوال نعمت است: عصیان عارف به ستم، تعدى به مردم، استهزاء افراد، خوار نمودن انسان ها.

برخى سستى ها که نعمت ها را دفع مى کند و نمى گذارد به انسان برسد: اظهار احتیاج، خواب ثلث اول شب، خواب صبح تا از دست رفتن نماز، خواب صبح تا ضایع شدن نماز، کوچک شمردن نعمت، شکایت از حضرت حق.

گناهانى که باعث پرده درى است: شرابخوارى، قماربازى، دلقک بازى، کار لغو، شوخى، گفتن عیوب مردم، همنشینى با مى خواران.

گناهانى که سبب نزول بلا و حادثه است: نرسیدن به داد اندوهگین، ترک یارى ستمدیده، ضایع کردن امر به معروف و نهى از منکر.

گناهانى که موجب پیروزى دشمنان است: ظلم آشکار، اظهار معاصى، مباح شمردن حرام، سرپیچى از خوبان، اطاعت از بدکاران.

گناهانى که باعث مرگ زودرس است: قطع رحم، سوگند دروغ، گفتار کذب، زنا، بستن راه مسلمین، ادعاى امامت به ناحق.

گناهانى که سبب قطع امید است: یأس از رحمت، ناامیدى شدید از لطف خدا، تکیه بر غیر حق، تکذیب وعده الهى.

گناهانى که علت برداشته شدن پرده حرمت است: وام گرفتن به نیت پس ندادن، اسراف در خرج، بخل بر زن و فرزند و ارحام، بداخلاقى، کم صبرى، به کارگرفتن بى حوصلگى، خود را به تنبلى زدن، سبک شمردن اهل دین.

گناهانى که موجب رد شدن دعاست: نیت بد، زشتى باطن، دورویى با برادران دینى، باور نداشتن به اجابت دعا، به تأخیر انداختن نماز تا از بین رفتن وقت، ترک تقرّب به حق با روى گرداندن از کار خیر و صدقه، ناسزا گفتن و فحش در کلام.

گناهانى که سبب عدم نزول باران مى شود: ستم قضات در احکام، شهادت ناحق، کتمان شهادت، منع زکات و قرض، سنگدلى نسبت به نیازمندان و تهیدستان، ستم بر یتیم و نیازمند، راندن سائل و رد کردن تهى دست در شب تار.[۳۵]

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:گروه اخلاق وعرفان/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱] – کلینى، اصول کافى، ج ۲، ص ۲۷۲٫

[۲] – براى معرفى بیشتر در این زمینه مى توانید به کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، نوشته مرحوم شیخ صدوق مراجعه نمایید.

[۳] – بقره ۲، آیه ۵۹٫

[۴] – شورى ۴۲، آیه ۳۰٫

[۵] – شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۵۲۴٫

[۶] – کلینى، اصول کافى، ج ۲، ص ۲۷۲٫

[۷] – شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۴۵، قم: مؤسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۰۹٫

[۸] – کلینى، اصول کافى، ج ۲، ص ۲۷۱٫

[۹] – میزان الحکمه، ج ۲، ص ۹۸۷٫

[۱۰] – اصول کافى، ج ۲، ص ۲۶۸٫

[۱۱] – اصول کافى، ج ۲، ص ۲۷۵٫

[۱۲] – بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۳۶۰٫

[۱۳] – نهج البلاغه، ص ۴۹۷، قم: دارالهجره.

[۱۴] – آمدى، عبدالواحد، غرر الحکم، ص ۱۸۶، قم: دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه، ۱۳۶۶٫

[۱۵] – کلینى، اصول کافى، ج ۲، ص ۴۴۴٫

[۱۶] – شیخ مفید، الاختصاص، ص ۲۲۰، کنگره جهانى هزاره شیخ مفید، قم: چ اول، ۱۴۱۳٫

[۱۷] – کلینى، اصول کافى، ج ۲، ص ۲۶۸٫

[۱۸] – کلینى، اصول کافى، ص ۲۷۱٫

[۱۹] – مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۶۴، ص ۲۳۷٫

[۲۰] – همان، ص ۲۷۴٫

[۲۱] – همان، ص ۲۶۸٫

[۲۲] – شیخ طوسى، الامالى، ص ۳۰۵، قم: دارالثقافه، ۱۴۱۴٫

[۲۳] – کلینى، اصول کافى، ج ۲، ص ۲۶۹٫

[۲۴] – بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۵۲٫

[۲۵] – همان، ص ۲۷۲٫

[۲۶] – کلینى، اصول کافى، ج ۲، ص ۲۶۹٫

[۲۷] – همان، ص ۲۷۶٫

[۲۸] – همان، ص ۲۷۵٫

[۲۹] – نمل ۲۷، آیه ۹۰٫

[۳۰] – جن ۷۲، آیه ۲۳٫

[۳۱] – مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۸۶٫

[۳۲] – شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۱۸۶٫

[۳۳] – ابن فهد حلى، عده الداعى و نجاح الساعى، ص ۳۰۳، انتشارات دارالکتاب الاسلامى، ۱۴۰۷٫

[۳۴] – کلینى، اصول کافى، ج ۲، ص ۲۷۲٫

[۳۵] – شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۲۸۱، ح ۲۱۵۵۶، قم: مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۰۹٫