بی‌شک پرچم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در همه حملات جنگ‌های اسلام  نظیر بدر و احد، به دست امیرالمؤمنین علیه‌السلام بود. و ما نیز در جلد هفتم کتاب «الصحیح من سیره النبی الاعظم» تعداد زیادی از احادیث را آورده‌ایم که به این مطلب اشاره می‌کند.

حال ما در این مجال برای شما فقراتی را در رابطه با جنگ احد می‌آوریم. آن روایات از این قرار است:

  1. گفته‌اند: همانا رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در روز احد پرچم سپاه اسلام را به دست امیرالمؤمنین داد.[۱]
  2. عده‌ای گفته‌اند: تنها پرچم به دستان علی بن ابی طالب بود.[۲]
  3. عده‌ای نیز گفته‌اند: آن پرچم به دست مصعب بن عمیر بوده است.[۳]
  4. برخی گفته‌اند که پرچم بزرگ در دستان مصعب بن عمیر بود.[۴]
  5. گروهی گفته‌اند: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در روز احد از اصحابش پرسید« چه کسی پرچم مشرکین را به دست گرفته است؟» به ایشان پاسخ دادند:« طلحه بن ابی طلحه » سپس ایشان پرچم را از علی علیه‌السلام گرفته و به مصعب بن عمیر دادند چراکه او از قبیله بنی عبد الدار بود و آنها نیز در جاهلیت صاحب پرچم جنگ‌ها بوده‌اند.[۵]
  6. بعضی از مورخین نیز می‌گویند: پرچم روز احد در دست سعد بن عباده بوده است.

اما ما می‌گوییم:

پرچم روز احد تنها به دست مبارک علی علیه‌السلام سپرده شد. بنابرین آنچه که می‌گویند پرچم به دست مصعب بن عمیر بوده و یا اینکه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله آن را از علی علیه‌السلام گرفت و به مصعب سپرد، نادرست می‌باشد.

صحیح آن است که در جنگ احد، بدر و در همه عرصه‌های رویارویی اسلام با کفر، پرچم سپاه اسلام به دست امیرالمؤمنین بود. و شواهدی نیز بر این مطلب نیز دلالت می‌کند که از این قرار است:

  1. در فصل جنگ بدر در این کتاب مطرح شده است که علی علیه‌السلام صاحب پرچم رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله در روز بدر و سایر جنگ‌ها بوده است.
  2. از ابن عباس روایت شده است: چهار فضیلت است که مخصوص علی علیه‌السلام است: او از عرب و عجم اولین نفریست که همراه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله شد. او کسی است که در تمام لشکرکشی‌های سپاه اسلام، صاحب پرچم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بوده است. او کسی است که در روز مهراس (احد) که همگی از ترس فرار می‌کردند، ایستادگی کرد. او کسی است که پیامبر را غسل داد و سپس او را وارد قبر کرد.[۶]
  3. از ابن عباس روایت شده است: پرچم رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله در روز بدر به دستان علی بن ابی طالب بوده است. حاکم نیشابوری در حاشیه این روایت می‌نویسد: « و فی مشاهد کلها »[۷]
  4. از مالک بن دینار نیز روایت شده است: از سعید بن جبیر و برادران قاریش سؤال کردم« چه کسی حامل پرچم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود؟»

گفتند:«حامل آن علی علیه‌السلام بود.»[۸]

در نص دیگری نیز اینگونه آمده است: زمانی که مالک این سؤال را از سعید بن جبیر پرسید، او خشمگین شد. مالک به برادران قاری سعید شکایت کرد. آنها هم به او فهماندند که علت خشم سعید، ترس او از حجاج بوده است. پس از مدتی سعید دوباره بازمی‌گردد و مالک نیز دوباره از او می‌پرسد. سعید جواب می‌دهد:« حامل آن علی علیه‌السلام بوده است.» مالک می‌گوید این مطلب را از عبدالله بن عباس نیز شنیدم.[۹]

در نص دیگری آمده است که مالک می‌گوید: به سعید بن جبیر گفتم:«چه کسی صاحب پرچم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود؟»

سعید گفت:« سرت بر تنت زیادی کرده است!»

سپس معبد جهنی به من گفت:« من تو را با خبر می‌کنم. آن پرچم در اختیار ابن میسره عبسی بود. پس زمانی که جنگ می‌شد، علی بن ابی طالب آن پرچم را از او می‌گرفت.»[۱۰]

  1. از جابر نقل شده است: خدمت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رسیدیم و عرض کردیم:« یا رسول الله! چه کسی پرچم تو را در روز قیامت حمل می‌کند؟!» ایشان جواب دادند:« چه کسی جز علی بن ابی طالب که پرچم مرا در دنیا حمل می‌کند، می‌تواند آن پرچم را در قیامت برافراشته سازد؟ »[۱۱]
  2. سعد بن ابی وقاص از مردی عبور می‌کرد که علی علیه‌السلام را دشنام می‌داد. مردم نیز در اطراف او جمع شده بودند. سعد در برابر آنان ایستاد. گفت:« ای مرد! برای چه علی بن ابی طالب را دشنام می‌دهی؟ آیا او اولین مسلمان نبود؟ آیا او اولین کسی نبود که با پیامبر نماز گزارد؟ آیا او زاهدترین انسان نبود؟ آیا او عالم ترین انسان نبود؟

او فضایل حضرت را می‌گفت تا بدانجا که گفت: آیا او صاحب پرچم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در غزواتش نبود؟»

ظاهر کلام سعد بن ابی وقاص آن است که این فضیلت از جمله فضایلی است که مختص خود علی صلوات الله و سلامه علیه می‌باشد.[۱۲]

  1. از مقسم نقل شده است: پرچم پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله همیشه در دستان علی علیه‌السلام بود و پرچم انصار در دستان سعد بن عباده بود. که هرگاه شعله جنگ برافروخته می‌شد، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله تحت پرچم انصار در‌می‌آمد.[۱۳]
  2. از عامرمنقول است: گاهی پرچم پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نزد علی بن ابی طالب بود و گاهی نیز زمانی که انصار مسئولیتی را بر عهده می‌گرفتند، در دست انصار بود.[۱۴]

عده‌ای گویند این دو نص اخیر آشکارا بر اینکه پرچم پیامبر دائماً در دستان علی علیه‌السلام باشد دلالت نمی‌کند. اگرچه برخی دیگر نیز ادعا دارند که این دو روایت نیز حاکی بر همین مطلب است.

  1. از ثعلبه بن ابی مالک نقل شده است: سعد بن عباده همه جا صاحب پرچم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود اما وقتی زمان جنگ فرا می‌رسید، علی بن ابی طالب آن پرچم را از او می‌گرفت.[۱۵]
  2. ابن حمزه می‌گوید:« آیا کسی در عالم هست که بگوید علی علیه‌السلام در سپاهی بوده که در آن فرمانده نبوده باشد؟»[۱۶]
  3. در حدیث مناشده آمده است: همانا علی علیه‌السلام به اهل شوری گفت:« شما را به خدا سوگند آیا از زمانی که پیامبر مبعوث شد کسی جز من صاحب پرچم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود؟ » همگی گفتند:« خیر جز تو کسی نبود.»[۱۷]

در رابطه با روز احد نیز نقل شده است:

  1. از علی علیه‌السلام نقل شده است که همانا دستانش در روز احد شکسته شده بود. پس پرچم از دستانش افتاد. سپس رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز فرمود:« پرچم را به دست راستش بدهید که او صاحب پرچم من در دنیا و آخرت است.»[۱۸]
  2. امام حسن مجتبی علیه‌السلام در احتجاجش به فضائل امیرالمؤمنین علیه‌السلام بر معاویه، عمرو بن عاص و ولید فاسق گفت:« شما را به خدا سوگند آیا شما نمی‌دانید که او صاحب پرچم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در روز بدر بود و پرچم مشرکین نیز در دست معاویه و پدرش بود. سپس شما در روز احد و احزاب او را در حالی ملاقات کردید که پرچم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله همراه او بود و تو و پدرت نیز پرچم شرک را به همراه داشتید؟ …»[۱۹]
  3. ابن هشام گفته است:« زمانی که آتش جنگ در روز احد زبانه گرفت، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله تحت لوای انصار درآمد و پیکی را نزد علی علیه‌السلام فرستاد تا به او بگوید:«پرچم را جلو ببر.»

علی علیه‌السلام پیشی گرفت و گفت:«من ابوالقصم[۲۰] هستم». سپس از ابوسعید بن ابی طلحه – پرچم دار مشرکین – خواست که به میدان مبارزه بیاید. سرانجام علی علیه‌السلام با او مبارزه کرد و ضربه‌ای را به او زد تا بر زمین افکنده شد.»[۲۱]

معنای این روایت آن است که علی علیه‌السلام صاحب پرچم بزرگ بود. که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به ایشان دستور می‌دهد تا پیشی بگیرد و با پرچم دار مشرکین مبارزه کند. چراکه اگر پرچم بزرگ بیفتد لشکر درهم می‌شکند و شکست می‌خورد.

  1. از ابی رافع نقل شده است:« پرچم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در روز احد نزد علی علیه‌السلام و پرچم مشرکین نیز نزد طلحه بن ابی طلحه بود.»[۲۲]

  منبع: صفحات ۱۳۷ تا ۱۵۲ جلد ۳ کتاب الصحیح من سیره الامام علی علیه‌السلام/علامه سید جعفر مرتضی عاملی 


[۱]. الأوائل لأبی هلال ج۱ ص۱۸۳ ؛ الثقات لابن حبان ج۱ ص۲۲۴ و ۲۲۵ ؛ بحار الأنوار ج۲۰ ص۴۹ ؛ تفسیر القمی ج۱ ص۱۱۲ ؛ مجمع البیان ج۲ ص۳۷۷ ؛ الصافی ج۱ ص۳۷۵ ؛ نور الثقلین ج۱ ص۳۸۵ ؛ کنز الدقائق ج۲ ص۲۱۳ ؛ المیزان ج۴ ص۱۱ ؛ شرح إحقاق الحق ج۳۲ ص۳۴۱ ؛ شرح الأخبار ج۱ ص۲۶۹ / ج۷ ص۱۶۶ ؛ أعیان الشیعه ج۱ ص۲۵۳ ؛ کشف الغمه ج۱ ص۱۹۱ ؛ عیون الأثر ج۱ ص۴۱۰ و ۴۱۲٫

[۲]. الطبقات الکبرى لابن سعد ج۲ ص۳۸ ؛ مغازی الواقدی ج۱ ص۲۱۵ ؛ تاریخ الخمیس ج۱ ص۴۲۲ ؛ الإرشاد للمفید ج۱ ص۸۰ ؛ بحار الأنوار ج۲۰ ص۸۰ و ۸۱ ؛ مجمع الزوائد ج۶ ص۱۱۴ ؛ شرح نهج البلاغه ج۱۴ ص۲۲۶ ؛ تاریخ خلیفه بن خیاط ص۳۸ ؛ تاریخ مدینه دمشق ج۴۲ ص۷۴ ؛ إمتاع الأسماع ج۱ ص۱۳۵ / ج۷ ص۱۶۶ ؛ عیون الأثر ج۱ ص۴۱۳ ؛ الدر النظیم ص۱۵۷٫

[۳]. الطبقات الکبرى لابن سعد ج۲ ص۳۸ و ۴۰ و ۴۲ ؛ مغازی الواقدی ج۱ ص۲۱۵ ؛ شرح نهج البلاغه للمعتزلی ج۱۴ ص۲۲۷ و ۲۳۲ و ۲۳۵ و ۲۴۷ وج۱۵ ص۱۰ و ۱۹ ؛ کنز العمال ج۱۰ ص۴۳۲ ؛ تاریخ الخمیس ج۱ ص۴۲۲ ؛ تاریخ خلیفه بن خیاط ص۳۸ ؛ تاریخ مدینه دمشق ج۴۲ ص۷۴ / ج۵۵ ص۲۶۷ / ج۶۰ ص۳۴۵ و ۳۴۷ ؛ أسد الغابه ج۴ ص۱۶ ؛ تاریخ الأمم والملوک ج۲ ص۱۹۳ ؛ الکامل فی التاریخ ج۲ ص۱۵۲ ؛ البدایه والنهایه ج۴ ص۱۷ ؛ العبر ودیوان المبتدأ والخبر ج۲ ق۲ ص۲۵ ؛ إمتاع الأسماع ج۱ ص۱۳۵ ؛ بحار الأنوار ج۲۰ ص۸۰ و ۱۳۷ و ۱۴۳ ؛ الدرر لابن عبد البر ص۱۴۷ ؛ جامع البیان ج۴ ص۱۶۷ ؛ لتفسیر الکبیر للرازی ج۸ ص۲۲۴ ؛ الجامع لحکام القرآن ج۸ ص۲۲۶ ؛ الدر المنثور ج۲ ص۸۳ ؛ تفسیر الآلوسی ج۴ ص۴۲ ؛ إعلام الورى ج۱ ص۳۷۶٫

[۴]. شرح نهج البلاغه للمعتزلی ج۱۴ ص۲۳۵ ؛ إمتاع الأسماع ج۷ ص۱۶۶ ؛ الطبقات الکبرى لابن سعد ج۳ ص۱۲۰ ؛ تاریخ الخمیس ج۱ ص۴۲۶ عن المنتقى.

[۵]. أنساب الاشراف ج۱ ص۳۱۷ ؛ شرح نهج البلاغه للمعتزلی ج۱۴ ص۲۳۲ ؛ السیره الحلبیه ج۲ ص۲۲۰ / (ط دار المعرفه) ج۲ ص۴۹۲ ؛ أعیان الشیعه ج۱ ص۲۵۴ ؛ بل الهدى والرشاد ج۴ ص۱۹۰٫

[۶]. المناقب للخوارزمی ص۲۱ و ۲۲ / (ط مرکز النشر الإسلامی) ص۵۸ ؛ الإرشاد للمفید ص۴۸ / (ط دار المفید) ج۱ ص۷۹ ؛ تیسیر المطالب ص۴۹ ؛ ذخائر العقبى ص۸۶ ؛ بحار الأنوار ج۲۰ ص۸۱ / ج۳۸ ص۲۴۰ و ۲۵۶ ؛ مناقب أهل البیت «علیهم السلام» للشیروانی ص۳۹ ؛ الإستیعاب (ط دار الجیل) ج۳ ص۱۰۹۰ ؛ شرح نهج البلاغه للمعتزلی ج۴ ص۱۱۷ ؛ نظم درر السمطین ص۱۳۴ ؛ شواهد التنزیل ج۱ ص۱۱۸ ؛ تاریخ مدینه دمشق ج۴۲ ص۷۲
؛ کشف الغمه ج۱ ص۷۹ و ۱۹۰؛ المستدرک للحاکم ج۳ ص۱۱۱ ؛ شرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۴ ص۴۵۴ و ۴۵۵ / ج۱۵ ص۴۳۰ و ۶۵۴ / ج۲۰ ص۴۵۷ / ج۲۲ ص۱۴۶ / ج۲۳ ص۵۰۹ / ج۳۱ ص۲۹۶ و ۶۰۴ ؛ تهذیب الکمال ج۲۰ ص۴۸۰ ؛ الوافی بالوفیات ج۲۱ ص۱۷۸ ؛ العدد القویه ص۲۴۴ ؛ بناء المقاله الفاطمیه ص۱۳۳ ؛ منهاج الکرامه ص۹۵ ؛ غایه المرام ج۵ ص۱۷۵٫

 

[۷]. ذخائر العقبى ص۷۵ ؛ الریاض النضره المجلد الثانی، ج۴ ص۱۵۶ ؛ الکامل لابن عدی ج۱ ص۲۴۰ ؛ تاریخ مدینه دمشق ج۴۲ ص۷۲ ؛ ینابیع الموده ج۲ ص۱۶۶ ؛ شرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۸ ص۵۲۷٫

[۸]. ذخائر العقبى ص۷۵ عن أحمد فی المناقب ؛ مناقب آل أبی طالب (ط المکتبه الحیدریه) ج۳ ص۸۵ ؛ بحار الأنوار ج۴۲ ص۶۰٫

[۹]. المستدرک للحاکم ج۳ ص۱۳۷ ؛ المناقب للخوارزمی ص۲۵۸ و ۲۵۹ / (ط مرکز النشر الإسلامی) ص۳۵۸ ؛ مناقب آل أبی طالب )ط المکتبه الحیدریه) ج۳ ص۸۵ ؛ بحار الأنوار ج۴۲ ص۶۰ ؛ أعیان الشیعه ج۱ ص۳۳۷٫

[۱۰]. الطبقات الکبرى لابن سعد (ط لیدن) ج۳ قسم۱ ص۱۵ / (ط دار صاد) ج۳ ص۲۵ ؛ شرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۸ ص۵۲۴ / ج۳۲ ص۳۴۳٫

[۱۱]. الریاض النضره المجلد الثانی ج۳ ص۱۷۲ عن نظام الملک فی أمالیه، ؛ کفایه الطالب ص۳۳۶ وقال: ذکره محدث الشام ـ أی ابن عساکر ـ فی ترجمه علی «علیه السلام» من کتابه بطرق شتى عن جابر، وعن أنس ؛ کنز العمال ج۱۵ ص۱۱۹ وراجع ص۱۳۵ / (ط مؤسسه الرساله) ج۱۳ ص۱۳۶ عن الطبرانی، ومناقب أمیر المؤمنین لابن المغازلی ص۲۰۰ ؛ عمده القاری ج۱۶ ص۲۱۶ ؛ المناقب للخوارزمی ص۳۵۸ ؛ مناقب الإمام أمیر المؤمنین «علیه السلام» للکوفی ج۱ ص۵۱۵ وج۲ ص۴۹۸ ؛ مناقب آل أبی طالب ج۳ ص۲۷ ؛ بحار الأنوار ج۳۹ ص۲۱۳ ؛ حـدیـث خیثمه ص۱۹۹ ؛ جـواهـر المطـالب لابن الدمشقی ج۱ ص۱۸۲ ؛ المعجم الکبیر للطبرانی ج۲ ص۲۴۷ ؛ قاموس الرجال للتستری ج۱۰ ص۳۳۴ ؛ کتاب المجروحین لابن حبان ج۳ ص۵۴ ؛ الکامل لابن عدی ج۷ ص۴۷ ؛ تاریخ مدینه دمشق ج۴۲ ص۷۴ و ۷۵ ؛ الموضوعات لابن الجوزی ج۱ ص۱۶ و ۳۸۸ ؛ میزان الإعتدال ج۴ ص۲۴۰ ؛ البدایه والنهایه ج۷ ص۳۷۱ ؛ تنبیه الغافلین لابن کرامه ص۱۹ ؛ شرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۱۵ ص۵۵۲ و ۵۵۳ / ج۲۳ ص۲۹۷ / ج۳۰ ص۲۲۴٫

[۱۲]. المستدرک للحاکم ج۳ ص۵۰۰ صححه على شرط الشیخین هو والذهبی فی تلخیص المستدرک ؛ حیاه الصحابه ج۲ ص۵۱۴ و ۵۱۵ ؛ شرح الأخبار ج۲ ص۵۴۲ ؛ إمتاع الأسماع ج۱۲ ص۳۶ ؛ شرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۱۸ ص۲۰۴ ؛ الإکمال فی أسماء الرجال ص۷۸٫ گمان می‌کنم که این ماجرا در رابطه با سعد بن مالک، ابی سعید خدری باشد. چراکه سعد بن ابی وقاص از صراط امیرالمؤمنین منحرف شده بود. حاکم نیز در مستدرکش ج۳، ص۴۹۹ آورده است که ابا سعید برای علی علیه‌السلام دعای خیر کرد تا انتقام او را نیز گرفته باشد و خدا نیز دعای او را استجابت کرد.

[۱۳]. المصنف للصنعانی ج۵ ص۲۸۸ ؛ مسند أحمد ج۱ ص۳۶۸ ؛ التاریخ الکبیر للبخاری ج۶ ص۲۵۸ ؛ مناقب الإمام أمیر المؤمنین «علیه السلام» للکوفی ج۲ ص۴۹۶ ؛ مجمع الزوائد ج۵ ص۳۲۱ ؛ تاریخ مدینه دمشق ج۲۰ ص۲۴۹ ؛ البدایه والنهایه ج۴ ص۲۲ ؛ السیره النبویه لابن هشام ج۳ ص۵۹۳ ؛ السیره النبویه لابن کثیر ج۳ ص۳۹ ؛ سبل الهدى والرشاد ج۴ ص۱۹۴ / ج۷ ص۳۷۱ و/ ج۹ ص۱۰۹ ؛ شرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۶ ص۱۹ / ج۸ ص۵۲۶ / ج۱۸ ص۲۹ و ۸۲ / ج۲۳ ص۵۵۲ / ج۳۲ ص۳۵۶ ؛ جامع المسانید والمراسیل ج۱۱ ص۶۲ ؛ ضائل الصحابه للنسائی (ط دار الکتب العلمیه) ج۲ ص۷۹۷ ؛  فتح الباری ج۶ ص۸۹ عن أحمد عن ابن عباس بإسناد قوی.

[۱۴]. المصنف للصنعانی ج۵ ص۲۸۸٫

[۱۵]. أسد الغابه ج۴ ص۲۰ ؛ شرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۸ ص۵۲۵ ؛ فی الطبقات الکبرى لابن سعد (ط لیدن) ج۳ قسم۱ ص۱۵/ (ط دار صادر)ج۳ ص۲۵ ؛ شرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۳۲ ص۳۴۳ ؛ أنساب الأشراف ج۲ ص۱۰۶ با این تفاوت که به جای سعد بن عباده میسره العبسی آمده است.

[۱۶]. الشافی لابن حمزه ج۴ ص۱۶۴٫

[۱۷]. المسترشد فی إمامه علی «علیه السلام» ص۵۷ / (ط مؤسسه الثقافه الإسلامیه لکوشانبور) ص۳۳۴ ؛ مصباح البلاغه (مستدرک نهج البلاغه) ج۳ ص۲۱۸ ؛ الإحتجاج للطبرسی ج۱ ص۲۰۰ ؛ بحار الأنوار ج۳۱ ص۳۳۴ ؛ غایه المرام ج۲ ص۱۳۰٫

[۱۸]. تاریخ الخمیس ج۱ ص۴۳۴ ؛ الریاض النضره المجلد الثانی ج۴ ص۱۵۶ عن ابن الحضرمی ؛ فی جواهر المطالب لابن الدمشقی ج۱ ص۱۹۰  ؛ ینابیع الموده ج۲ ص۱۶۷ ؛ ذخائر العقبى ص۷۵ بلفظ (ضعوه) ؛ شرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۴ ص۲۶۵ و ۲۶۹ / ج۱۵ ص۵۵۶ / ج۲۰ ص۳۲۲ / ج۳۰ ص۲۲۳٫

[۱۹]. کفایه الطالب ص۳۳۶ ؛ شرح نهج البلاغه للمعتزلی ج۶ ص۲۸۹ ؛ الغدیر ج۱۰ ص۱۶۸ عنه ؛ أعیان الشیعه ج۱ ص۵۷۴ ؛ جمهره الخطب ج۲ ص۲۳٫

[۲۰]. البته ابوالقضم صحیح است و قضم نیز به معنای شکستن دندان است.

[۲۱]. السیره النبویه لابن هشام ج۳ ص۷۸ / (ط مکتبه محمد علی صبیح) ج۳ ص۵۹۳ ؛ السیره النبویه لابن کثیر ج۳ ص۳۹ ؛ جواهر المطالب لابن الدمشقی ج۲ ص۱۱۹ ؛ سبل الهدى والرشاد ج۴ ص۱۹۴ ؛ تاریخ الخمیس ج۱ ص۴۲۷ ؛ البدایه والنهایه لابن کثیر ج۴ ص۲۲ ؛ شرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۶ ص۱۹ / ج۱۸ ص۲۹ و ۸۲ / ج۲۳ ص۵۵۲ / ج۳۰ ص۱۴۹ و۱۵۰ / ج۳۲ ص۳۵۶٫

[۲۲]. اللآلی المصنوعه ج۱ ص۳۶۵ ؛ الکامل لابن عدی ج۵ ص۲۶۰ ؛ الموضوعات لابن الجوزی ج۱ ص۳۸۱ ؛ بشاره المصطفى ص۲۸۷ وشرح إحقاق الحق )الملحقات) ج۲۱ ص۱۳۲ / ج۳۲ ص۳۴۳٫