سلامت روانى روى یک پیوستار (خط) قرار دارد به عبارت دیگر کمتر کسى را مى‏توان یافت که همه ویژگى‏هاى یک فرد سالم را داشته باشد. بنابراین مى‏توان گفت سلامت روانى،[۱] امرى نسبى و داراى مراتب است؛ هر چه ویژگى‏هاى سلامتى در فرد بیشتر باشد، از مرتبه بالاترى از سلامت روانى برخوردار است و هر چه این ویژگى‏ها کمتر باشد، میزان سلامت روانى کمتر و فرد به مرز نابهنجارى نزدیک مى‏شود. در اینجا به برخى از معیارهاى سلامت روانى اشاره مى‏ شود:

۱ – کارآمدى در ادراک

افراد سالم و بهنجار، در ارزیابى دنیاى اطرافشان واقع‏بین هستند و ادراک درستى از رفتار و کردار دیگران دارند؛ یعنى، به صورت افراطى (خیلى خوشبینانه یا خیلى بدبینانه)، دیگران را ارزیابى نمى‏کنند.

 

۲ – خودشناسى

افراد سالم تا حدود قابل توجهى از انگیزه‏ها، احساسات و حالات روانى خودشان، آگاهند؛ یعنى نقاط قوت و ضعف خود را مى‏شناسند و سعى مى‏کنند ضعف‏ها و کاستى‏هاى خود را جبران و نقاط قوت را تقویت کنند.

 

 ۳ – عزت نفس[۲] بالا و پذیرش از سوى دیگران

افرادى که از سطح سازگارى خوبى برخوردارند، احساس مى‏کنند انسان با ارزش هستند و مورد قبول دیگران – به ویژه اطرافیان – قرار دارند.

 

۴ – توانایى برقرارى ارتباط محبت‏آمیز

یکى از ویژگى‏هاى افراد بهنجار، این است که قادرند روابط نزدیک و رضایت‏بخش، با دیگران برقرار کنند و نسبت به احساسات دیگران حساس هستند.[۳] البته این ویژگى باید با هنجارهاى پذیرفته شده جامعه‏اى که در آن زندگى مى‏کنند، هماهنگ باشد. بنابراین در یک جامعه دینى، اگر دخترى به احساسات پسرى که مى‏خواهد با او ارتباط دوستانه (نه در قالب ازدواج) برقرار کند، پاسخ ندهند؛ نه تنها دلیل بر غیرمتعادل بودن آن دختر نیست؛ بلکه این رفتار نشانه حیا، عفّت و پاکدامنى آن دختر محسوب مى‏شود. جامعه نیز هرگز چنین دخترى را نابهنجار نمى‏داند؛ بلکه معتقد است پسر باید در رفتارش تجدید نظر کند. در حالى که در جوامع غربى – که هنجارهاى شرعى مراعات نمى‏شود و ملاک برقرارى ارتباط دختر و پسر صرفاً رضایت آن دو است – ممکن است چنین رفتارى را دال بر ناهنجارى آن دختر تلقى شود و بگویند: این دختر توانایى ارتباط برقرار کردن با جنس مخالف را ندارد و در مهارت‏هاى اجتماعى و ارتباطى ضعیف است!

 

۵ – بارورى

افراد بهنجار – افرادى که از سازگارى خوبى برخوردارند – توانایى‏هاى خود را در مسیر فعالیت‏هاى بارور به کار مى‏اندازند. زندگى را دوست دارند و بى‏آنکه نیازى به تقلا داشته باشند، از پس الزامات آن بر مى‏آیند.[۴]

 

 ۶ – توانایى در کنترل رفتار اختیارى

افراد بهنجار اطمینان کافى دارند که مى‏توانند رفتار خود را کنترل کنند. گاه گاهى ممکن است تکانشى[۵] عمل کنند اما در صورت لزوم قادرند انگیزه‏هاى جنسى وپرخاشگرى خود را مهار کنند.

 

۷ – داشتن باورهاى صحیح به مبدأ و معاد و آموزه‏هاى دینى

و به عبارت دیگر ایمان به خدا، رعایت ارزش‏هاى اخلاقى و التزام عملى به احکام الهى یکى از مهمترین شاخصه‏هاى سلامت روان است؛ زیرا ایمان آثارى دارد که میزان و سطح سلامت روان را افزایش مى‏دهد. در اینجا به برخى از آنها اشاره مى‏کنیم:

الف. نشاط روحى؛ یکى از نشانه‏هاى انسان مؤمن، وجود شادابى روحى در اوست. مؤمن از افسردگى به دور است و از حزن و اندوه ویرانگر در امان مى‏باشد. منظور از نشاط روحى یعنى شادابى، طراوات و انگیزه‏مندى در برابر بى‏حالى، مستى و کسالت است. در حدیث مشهور «جنود عقل و جهل» چنین آمده است: «الخیر… هوالنشاط».[۶]

در حدیث دیگرى از امام صادق علیه‏السلام آمده است: «المؤمن له نشاط فى هدى»[۷] مؤمن در راه هدایت، شاداب و انگیزه‏مند است.

ب. امیدوارى؛ یکى دیگر از نشانه‏هاى سلامت روان است. انسان‏هاى سالم در زندگى خود امیدوارند و در برابر مشکلات خودباخته نیستند بلکه با امید  به رحمت الهى در پى حل مشکل یا کنترل و مهار آن هستند.

ج. مسئولیت پذیرى؛ یکى دیگر از ویژگى‏هاى انسان سالم آن است که نسبت به خود و دیگران و حتى طبیعت و حیوانات احساس مسؤولیت دارد.

قرآن مجید خطاب به انسان‏هاى مؤمن مى‏فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ…»؛[۸] «اى کسانى که ایمان آورده‏اید به خود بپردازید…». «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَهُ»؛[۹] «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! خود و خانواده خود را از آتش نگه دارید که هیزم آن مردم و سنگ‏ها هستند».

قال رسول اللّه‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: «الرّجلُ راعٍ على اهل بیته و هو مسئوول عنهم والمرأهُ راعیه على بیت بَعلها و ولده و هى مسئوله عنهم»؛ «مرد نسبت به اهل خانه خود مسئولیت دارد و در برابر انجام این مسئولیت بازخواست مى‏شود؛ زن نیز نسبت به خانه، شوهر و فرزندش مسئولیت دارد و نسبت به انجام این مسئولیت بازخواست مى‏شود».

 

 

پی نوشت ها


[۱] – ۱٫ Mental health.

[2] – 1. Self – Steem.

[3] – هلیگارد واتکینسون، زمینه روانشناسى، ترجمه براهنى و همکاران، ج ۲، انتشارات رشد، چاپ هشتم.

[۴] – همان، ص ۱۹۰٫

[۵] –  ۱٫ Impulisive.

[6] – بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۵۹٫

[۷] – کافى، ج ۲٫

[۸] – مائده ۵، آیه ۱۰۵٫

[۹] – تحریم ۶۶، آیه ۶٫