یکی دیگر از مسائل و موضوعات اختلافی میان مسلمانان و وهابیان، مساله «زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) و قبور انبیا، صالحان و عموم مسلمانان» است. در این فصل ابتدا به نقد وبررسی مواضع و ادله ابن تیمیه و وهابیان درباره تحریم زیارت قبر شریف نبی مکرم اسلام (ص) پرداخته و سپس مواضع و ادله آنان در تحریم زیارت سایر قبور را نقد خواهیم کرد.

دیدگاه وهابیان

ابن تیمیه با سخنان مبهم و دوپهلوی خود درباره مساله زیارت قبر نبی مکرم اسلام (ص) و تشکیک در مشروعیت و مأجور بودن کسانی که به زیارت قبر شریف آن حضرت می‌روند، به تشویش اذهان عمومی مسلمانان پرداخت و جرقه فتنه‌ای را زد که شعله‌های آن تا به امروز دامن‌گیر مسلمانان می‌باشد و کشورهای اسلامی درآتش همان فتنه می‌سوزند. وی از سویی با استنادبه عمل پیامبر اکرم (ص) در زیارت قبرمادرشان حضرت آمنه (ع)[۱] و زیارت قبور اهل بقیع و شهدای احد وتعلیم آداب زیارت قبور به اصحاب خود[۲]، اصل مشروعیت زیارت قبور را پذیرفته است اما از سویی دیگر با استناد به کراهت داشتن مالک از به کار بردن لفظ «زرت» برای زیارت قبر پیامبر اکرم (ص)[۳] ، تمامی روایاتی را که درباره زیارت قبر نبی مکرم اسلام (ص) وارده شده است و در آن‌ها لفظ «زار» و مشتقات آن وجود دارد[۴]، دروغ و جعلی می‌داند.[۵] ابن تیمیه زیارت قبور را به دو قسم «شرعی» و «بدعی» تقسیم کرده و می‌نویسد: اگر کسی به زیارت قبر برود و تنها قصد سلام دادن و دعا کردن برای میت و صاحب قبر را داشته باشد، زیارت شرعی است و اشکال ندارد اما اگر به زیارت قبر برود و روی قبر دست بکشد و به صاحب قبر قسم بخورد و یا او را به کسی قسم بدهد، در کنار قبر نماز بخواند، برای خودش دعا کند، از صاحب قبر طلب حاجت کرده و بخواهد که او را شفاعت کند، از او طلب یاری و کمک کند، برای صاحب قبر نذر کند یا به گمان این که دعا نزد قبر زودتر به اجابت می‌رسد، به زیارت قبر برود و در آنجا دعا کند. چنین زیارتی را با استناد به حدیث «لعن الله الیهود و النصاری التخذوا قبور انبیائهم مساجد» و احادیث مشابه آن[۶]، زیارت بدعی و منهی عنه و حرام دانسته و معتقد است صحابه نسبت به قبر نبی مکرم اسلام (ص) و قبور دیگر صالحان، چنین اعتقادی نداشته و چنین اعمالی را در کنار قبور آنان انجام نداده‌اند.[۷]

ابن تیمیه و وهابیان با استناد به حدیث «لاتشد الرحال الا الی ثلاثه: المسجد الحرام و مسجدی و مسجد الاقصی»[۸]، معتقدند سفر کردن به مدینه منوره به قصد زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) حرام است و کسانی که به مدینه منوره مسافرت می‌کنند باید به قصد زیارت مسجد پیامبر و نماز خواندن در آن، مسافرت کنند و به تبع زیارت مسجد پیامبر، قبر شریف ان حشرت را نیز زیارت کنند. تنها کسانی حق زیارت قبر شریف نبی مکرم اسلام (ص) را دارند که نزدیک مدینه هستند و «شدالرحال» در حق آنان صادق نیست و یا به طور اتفاقی به مدینه منوره مسافرت کرده و گذرشان به قبر شریف پیامبر اکرم (ص) افتاده است و از کنار قبر آن حضرت عبور می‌کنند.[۹] ابن تیمیه در جای دیگر می‌نویسد: بزرگان وعلما سفر برای زیارت قبور انبیا و صالحان را یکی از بدعت‌های مستمر و دائمی می‌دانند و قول صحیح‌تر این است که سفر برای زیارت قبور انبیا و صالحان مشروع نسیت و بعضی از کسانی که سفر برای زیارت قبور انبیا و صالحان را جایز نمی‌دانند، معتقدند اگر کسی به قصد زیارت قبر پیامبر به مدینه مسافرت کند، سفر او حرام است و باید نمازش را کامل بخواند.[۱۰] ابن تیمیه در جای دیگر ادعا می‌کند که سفر برای زیارت قبور انبیا و صالحان در صدر اسلام و قرون اول، دوم و سوم وجود نداشته است، بلکه این امر بعد از قرن سوم به وجود آمده است. وی می‌نویسد: کسانی که به زیارت قبور انبیا و صالحان می‌روند و برای آنان دعا می‌کنند، یا از آنان طلب دعا می‌کنند، یا به گمان این که دعا در کنار قبور آنان زودتر به اجابت می‌رسد،‌ به زیارت قبور انبیا و صالحان می‌روندو در کناری قبور آنان دعا می‌کنند، این امور در زمان مالک[۱۱] شناخته شده ومعروف نبوده است، نه در کنار قبر پیامبر اکرم (ص) و نه در کنار سایر قبور.[۱۲] ابن تیمیه با تعریض و کنایه زدن به شیعیان، مسافرت شیعیان به شهرهای مقدس و مشاهد مشرفه برای زیارت قبور ائمه (ع) و بوسیدن ضریح‌های آنان را به حج و طواف دور کعبه تشبیه کرده و آن را حرام می‌داند[۱۳]۲ نکته قابل توجه این است که  علمایی که در مقابل ابن تیمیه موضع‌گیری کرده‌اند، پذیرفتن اصل مشروعیت زیارت قبور توسط ابن تیمیه و تقسیم زیارت قبور به «شرعی» و«بدعی» را از او نپذیرفته‌اند و سخنان ابن تیمیه را بر تحریم مطلق زیارت قبول حمل نموده‌اند. عظیم آبادی نیز هرچند اصل مشروعیت زیارت قبر نبی مکرم اسلام (ص) را پذیرفته است اما با استناد به حدیث (صلوا فی بیوتکم و لاتتخذوها قبورا و لاتتخذوا بیتی عیدا و صلوا علی و سلموا فإن صلاتکم تبلغنی حیثما کنتم»، می‌نویسد: طبق مفاد این حدیث، سفر کردن برای زیارت قبر نبی مکرم اسلام (ص) حرام است و کسانی که این حدیث، سفر کردن برای زیارت قبر نبی مکرم اسلام (ص) حرام است و کسانی که قصد زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) را دارند، باید به قصد زیارت مسجد پیامبر (ص) به مدینه مسافرت کنند و سپس قبر پیامبر (ص) را زیارت کنند.[۱۴] مجموع سخنان دوپهلو، متناقض و مختلف ابن تیمیه و همفکران او را می‌توان این‌گونه جمع‌بندی کرد:

  1. ابن تیمیه مدعی است مشروعیت و جواز اصل زیارت قبور را قبول دارد.
  2. تمامی روایات موجود در باب زیارت قبر شریف پیامبر اکرم (ص) که در آن‌ها لفظ «زار» ومشتقات آن وجود دارد، ضعیف و جعلی می‌باشد.
  3. با توجه به حدیث «لاتشد الرحال الا الی ثلاثه: المسجد الحرام و مسجدی و مسجد الاقصی» سفرکردن به مدینه منوره به قصد زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) حرام است.
  4. هیچ‌کس نباید به قصد زیارت قبور انبیا، صالحان و علما مسافرت کند و به زیارت قبور آنان برود. چنین مسافرتی بدعت می‌باشد و مشروع نیست ومعصیت به شمار می‌رود و نماز در این سفر نیز شکسته نمی‌شود.
  5. سفر برای زیارت قبور انبیا، صالحان و علما در قرون اولیه اسلام (قرن اول، دوم و سوم) و در زمان صحابه، تابعین و تابع تابعین، معمول و رایج نبوده است، بلکه بعد از قرن سوم به وجود آمده است.
  6. کسانی که به مدینه منوره مسافرت می‌کنند، باید قصد زیارت مسجد پیامبر و خواندن نماز درآن مسجد را داشته باشند و به تبع زیارت مسجد پیامبر، قبر پیامبر اکرم (ص) را نیز زیارت کنند. اما اگر فقط قصد زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) را داشته باشند و قبر پیامبر اکرم (ص) را زیارت کنند و در مسجد آن حضرت نماز نخوانند و برگردند، چنین اشخاصی مبتدع و گمراه هستند.
  7. کسانی که در مدینه منوره هستند ویا کسانی که به طور اتفاقی گذرشان به مدینه افتاده باشد، به دلیل صادق نبودن «شد الرحال» می‌تواند قبر پیامبر اکرم (ص) را زیارت کنند.
  8. زیارت قبور را به دو قسم «شرعی» و «بدعی» تقسیم می‌کند.

مراد ابن تیمیه از زیارت شرعی این است که انسان به زیارت قبر انبیا و صالحان برود و به صاحب قبر سلام کند و برای صاحب قبر دعا کند. او معتقد است تمامی موارد موجود از زیارت قبور در تاریخ اسلام از همین نوع بوده است و چنین زیارتی جایز ومستحب است و مرادش از زیارت بدعی و حرام این است که انسان به زیارت قبور انبیا و صالحان برود و روی قبور آنان دست بکشد. به صاحب قبر قسم بخورد و یا او را به کسی قسم بدهد. در کنار قبر نماز بخواند. برای خودش دعا کند. از صاحب قبر طلب حاجت کرده و بخواهد که او را شفات کند. از او طلب یاری و کمک کند. برای صاحب قبر نذر کند یا به گمان این که دعا نزد قبر زودتر به اجابت می‌رسد به زیارت قبر برود و در آنجا دعا کند.

  1. وقوف در کنار قبور انبیا، علما وصالحان جایز نمی‌باشد.
  2. نماز خواندن در کنار قبور انبیا و صالحان هیچ فضیلتی ندارد و مستحب نیز نمی‌باشد.
  3. ابن تیمیه با جسارت به حضرت آمنه (ع) و کافر دانستن ایشان، با استناد به عمل پیامبر اکرم (ص) در زیارت قبر مادرشان، زیارت قبور کفار به انگیزه یادآوری آخرت، بدون دعا کردن برای صاحب قبر را مباح و جایز می‌داند.[۱۵]

نقد دیدگاه وهابیت

تردیدی نیست که زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) از نظر قرآن و سنت، عملی پسندیده و شرعی است و مسلمانان در طول تاریخ اسلام به این عمل مبادرت می‌ورزیدند و در این راستا به کمالاتی نیز دست می‌یافتند. در این فصل ابتدا با استناد به آیات قرآن کریم، روایات، عقل و اجماع به اثبات مشروعیت زیارت قبر شریف نبی مکرم اسلام (ص) پرداخته و نادرستی و بطلان سخنان ابن تیمیه و وهابیان را تبیین نموده و سپس به نقد حدیث «لاتشد الرحال الا الی ثلاثه: المسجد الحرام و مسجدی و مسجد الاقصی» خواهیم پرداخت.

 أ) اثبات مشروعیت زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) با استناد به آیه قرآن

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً»[۱۶] و اگر آنان که به خود ستم کرده بودند، نزد تو می‌آمدند و از خدا آمرزش می‌خواستند و پیامبر نیز برای آنان طلب آمرزش می‌کرد، قطعا خدا را توبه‌پذیر و مهربان می‌یافتند.

استدلال به آیه شریفه برای مشروعیت زیارت قبر پیامبر (ص)

  1. زیارت عبارت است از حاضر شدن نزد زیارت شونده، خواه برای استغفار باشد و خواه غیر آن.
  2. خداوند در این آیه شریفه به گناه‌کاران دستور می‌دهد تا برای بخشش گناهان خود، نزد رسول گرامی اسلام (ص) بروند و آن حضرت را واسطه و شفیع قرار دهند. آیه کریمه صریحا دلالت می‌کند بر جواز و رجحان زیارت و رفتن نزد پیامبر اکرم (ص) در زمان حیات آن حضرت.
  3. روایات فراوانی بر حیات برزخی پیامبر اکرم (ص)، شنیدن سلام کسانی که به آن حضرت سلام می‌دهند و عرضه شدن اعمال مسلمانان بر آن حضرت و حتی عرضه شدن اعمال انسان بر اقوام و نزدیکان میت، دلالت دارد. به برخی از این روایات اشاره می‌کنیم.

أ) عبدالله بن مسعود می‌گوید: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «ذن لله ملائکه سیاحین (فی الأرض) یبلغونی (یبلغون) عن امتی السلام».[۱۷]

ب) ابومسعود انصاری به نقل از پیامبر اکرم (ص) می‌گوید: «أکثروا علی الصلاه فی یوم الجمعه، فانه لیس احد یصلی علی یوم الجمعه الا عرضت علی صلاته».[۱۸]

ج) اوس بن اوس می‌گوید: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «إن من أفضل ایامکم یوم الجمعه، فیه خلق آدم و فیه انفخه و فیه الصعقه، فاکثروا علی من الصلاه فیه، فإن صلاتکم معروضه علی».[۱۹]

د) ابن ابی شبیه به نقل از یزید رقاشی می‌نویسد: «ذن ملکا موکل بمن صلی علی النبی (ص) أن یبلغ عنه النبی (ص) إن فلانا من امتک صلی عیلک».[۲۰]

هـ) حسن بصری به نقل از پیامبر اکرم (ص) می‌گوید: «اکثروا الصلاه علی یوم الجمعه، فانها معروضه علی».[۲۱]

و) ابوهریره از پیامبر اکرم (ص) نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند: «أکثروا الصلاه علی یوم الجمعه فإنها معروضه علی».[۲۲]

وی در روایت دیگری به نقل از پیامبر اکرم (ص) می‌گوید: من صلی علی عند قبری سمعته و من صلی علی نائیا کفی امر دنیاه و آخرته و کنت له شهیدا و شفیعا یوم القیامه».[۲۳]

ابوهریره در روایت دیگری می‌گوید: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «من صلی علی عند قبری سمعته و من صلی علی نائیا ابلغته».[۲۴]

ودر روایت دیرگی به نقل از پیامبر اکرم (ص) می‌گوید: «ما من عبد یسلم علی عند قبری الا و کل الله به ملکان یبلغنی و کفی امر اخرته و دنیاه و کنت له شهیدا او شفعیا یوم القیامه».[۲۵]

ز) ابودرداء به نقل از پیامبر اکرم (ص) می‌گوید:«اکثروا من الصلاه علی فی یوم الجمعه، فإنه یوم مشهود تشهده الملائکه و إن احدا لن یصلی علی الا عرضت علی صلاته حتی بفرغ منها».[۲۶]

ح) انس بن مالک به نقل از پیامبر اکرم (ص) می‌گوید: «إن أقربکم منی یوم القیامه فی کل موطن أکثرکم علی صلاه فی الدنیا، من صلی علی یوم الجمعه و لیله الجمعه مائه مره قضی الله له مائه حاجه، سبعین من حوائج الآخره و ثلاثین من حوائج الدنیا، ثم یوکل الله بذلک ملکا یدخله فی قبری کما یدخل علیکم الهدایا، یخبرنی بمن صلی علی باسمه و نسبه الی عشره، فاثبته عندی فی صحیفه بیضاء».[۲۷]

ط) ابوامامه می‌‌گوید: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «اکثروا من الصلاه علی فی کل یوم جمعه، فإن صلاه امتی تعرض علی فی کل یوم جمعه، فمن کان أکثرهم علی صلاه کان اقربهم منی منزله».[۲۸]

ی) امام حسن مجتبی (ع) به نقل از رسول گرامی اسلام (ص) می‌فرمایند: «حیثما کنتم فصلوا علی، فإن صلاتکم تبلغنی».[۲۹]

ک) ابوبکر به نقل از پیامبر اکرم (ص) می‌گوید: «اکثروا الصلاه علی فإن الله و کل بی ملکا عند قبری، فإذا صلی علی رجل من امتی قال ذلک الملک: یا محمد! إن فلان بن فلان صلی علیک الساعه».[۳۰]

ل) عمار بن یاسر می‌گوید: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «إن الله أعطی ملکا من الملائکه اسماع الخلق، فهم قائم علی قبری الی یوم القیامه، لا یصلی علی احد صلاه الا سماه باسمه و اسم ابیه و قال: یا محمد! صلی علیک فلان بن فلان و قد ضمن لی ربی تبارک و تعالی انه ارد علیه بکل صلاه عشرا».[۳۱]

م) عبدالله بن مسعود در روایت دیگری به نقل از پیامبر اکرم (ص) می‌گوید: «حیاتی خیر لکم تحدثون و تحدث لکم و وفاتی خیر لکم، تعرض علی اعمالکم، فما رأیت من خیر حدمت ا لله علیه و ما رأیت من شر استغفرت الله لکم». رواه البزار و رجاله رجال الصحیح.[۳۲]

ن) بکر بن عبدالله از پیامبر اکرم (ص) نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند: «حیاتی خیر لکم تحدثون و یحدث لکم، فاذا انا مت کانتا وفاتی خیرا لکم، تعرض علی اعمالکم، فاذا رایت خیرا حمدت الله و إن رایت شرا استغفرت الله لکم».[۳۳]

س) ابوهریره می‌گوید: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «لاتفضحوا أمواتکم بسیئات اعمالکم، فانها تعرض علی اولیائکم من اهل القبور».[۳۴]

ع) انس به نقل از پیامبر اکرم (ص) می‌گوید: «إن اعمالکم تعرض علی اقاربکم و عشائرکم من الاموات،‌فان کان خیرا استبشروا و ان کان غیر ذلک قالوا» اللهم لاتمتهم حتی تهدیهم کما هدیتنا».[۳۵]

ف) ابوایوب انصاری نیز ضمن حدیث نسبتا طولانی از پیامبر اکرم (ص) نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند: «… ان اعمالکم تعرض علی اقاربکم و عشائرکم من اهل الآخره، فإن کان خیرا فرحوا و استبشروا و قالوا: اللهم! هذا فضلک و رحمتک، فأتمم نعمتک علیه و امته علیها و یعرض علیهم عمل المسی، فیقولون: اللهم الهمه عملا صالحا ترضی به عنه و تقربه الیک».[۳۶]

مالک احترام و حرمت پیامبر اکرم (ص) را پس از رحلت، همانند دوران حیات آن حضرت دانسته و با استناد به آیاتی از قرآن کریم، آداب زیارت قبر شریف آن حضرت را به منصور دوانیقی یکی از خلفای عباسی، تعلیم داده و او را از بلند حرف زدن در کنار قبر پیامبر اکرم (ص) منع می‌کند.[۳۷] ابن بشار می‌گوید: کنار قبر پیامبر اکرم (ص) آمدم و به آن حضرت سلام دادم.  از درون حجره پیامبر اکرم (ص) صدایی را شنیدم که فرمود: «و علیک السلام».[۳۸] ابن حجر عسقلانی شافعی با ذکر احادیث متعدد دیگر دال بر حیات انبیا پس از مرگ و تصحیح اسناد و رجال آن‌ها[۳۹] و با معرفی کتابی که بیهقی شافعی درباره حیات انبیا در قبورشان نوشته است[۴۰]، به آیه «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ‏»[۴۱] و افضلیت انبیا بر شهدا و برخی فقرات حدیث معراج[۴۲]  استناد کرده و حیات انبیا پس از مرگ را از طریق روایاتف مسلم دانسته و برای اثبات مدعای خود به احادیث ابوهریره و اوس بن اوس استشهاد می‌کند.[۴۳]

  1. صحابه و مسلمانان نیز از آیه کریمه، مطلق آمدن نزد پیامبر اکرم (ص) (هم در زمان حیات و هم پس از رحلت آن حضرت) را فهمیده‌اند و ان را مختص و مقید به زمان حیات ندانسته‌اند.

تقی‌الدین سبکی می‌نویسد: فهم و برداشت علما از آیه کریمه این است که خداوند در آیه کریمه، مسلمانان را به آمدن نزد پیامبر اکرم (ص) دعوت می‌کند و این دعوت خداوند، عام است و اختصاصی به زمان حیات آن حضرت ندارد، بلکه شامل پس از رحلت آن حضرت نیز می‌شود و لذا گفته‌اند: یکی از مستحبات برای کسی که کنار قبر پیامبر اکرم (ص) می‌آید، قرائت همین آیه کریمه می‌باشد.[۴۴]

محمود سعید ممدوح یکی از علمای اردن می‌نویسد: هرگاه فعلی بعد از حروف شرط قرار بگیرد، معنای عموم را می‌رساند و از بهترین حالات فهم کلی و عموم از یک عبارت است. وی با استناد به همین مطلب و با توجه به آیه کریمه، متوسل شدن به پیامبر اکرم (ص) پس از رحلت آن حضرت را جایزد انسته و سخن کسانی را که توسل به پیامبر اکرم (ص) را مقید به حیات آن حضرت کرده و مخصوص دوران زنده بودن ایشان می‌دانند، بدون دلیل می‌داند.[۴۵] حکایت معروف و مشهور اعرابی و محمدبن حرب هلالی[۴۶] که در فصل «وهابیان و توسل» گذشت، یکی از مویدات همین فهم و برداشت می‌باشد.[۴۷]

  1. مفاد آیه کریمه آمدن نزد پیامبر اکرم (ص) برای درخواست بخشش گناهان است، نه صرف حضور و سلام دادن به پیامبر و دعا کردن برای آن حضرت. با توجه به مقدمات ذکر شده، می‌توان نتیجه گرفت که زیارت قبر شریف پیامبر اکرم (ص) و درخواست شفاعت و بخشش گناهان در کنار قبر مطهر آن حضرت، مشروع و جایز است.

ب) مشروعیت زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) در روایات نبوی

احادیث فراوانی با طرق متعدد و مضامین مختلف از پیامبر اکرم (ص) درباره تعظیم و بزرگداشت و زیارت قبر مطهر آن حضرت وارد شده است که همه راویان این روایات توسط علمای جرح و تعدیل اهل سنت توثیق شده‌اند. چند مورد از این احادیث را به عنوان نمونه ذکر می‌کنیم تا بطلان ادعای ابن تیمیه مبنی بر جعلی و دروغ بودن این احادیث ثابت و روشن شود.

حدیث اوّل

عبدالله بن عمر می‌گوید: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «من زار قبری فقد وجبت له شفاعتی».[۴۸] این حدیث را بسیاری از محدثین و علمای اهل سنت در کتاب‌های خودنقل کرده‌اند که به تعدادی از راویان حدیث و علمایی که این روایت را در کتاب‌هایشان ذکر کرده‌اند، اشاره می‌کنیم

عبید بن محمد وراق نیشابوری متوفای ۲۵۵ هجری قمری.

ابوبکر عبدالله بن محمد قریشی معروف به ابن ابی الدنیا متوفای ۲۸۱ هجری قمری.

ابوبشر محمد دولابی رازی متوفای ۳۱۰ هجری قمری در کتاب «الکنی و الأسماء».

ابوبکر محمدبن اسحاق نیشابوری معروف به ابن خزیمه متوفای ۳۱۱ هجری قمری در کتاب صحی حخود.

ابوعبدالله قاضی حسین محاملی بغدادی متوفای ۳۳۰ هجری قمری.

ابومحمدعبدالله بن محمد انصاری متوفای ۳۶۹ هجری قمری.

ابوالحسن علی بن عمر دار قطنی متوفای ۳۸۵ هجری قمری در کتاب سنن خود.

ابوالحسن ماوردی متوفای ۴۵۰ هجری قمری در کتاب «الأحکام السلطانیه».

ابوبکر احمدبن حسین بیهقی متوفای ۴۵۸ هجری قمری در کتاب «اسنن الکبری».

ابوالحسن علی بن حسن خلعی شافعی متوفای ۴۹۲ هجری قمری.

اسماعیل بن محمد بن فضل قرشی اصفهانی متوفای ۵۳۵ هجری قمری.

قاضی عیاض مالکی متوفای ۵۴۴ هجری قمری در کتاب «الشفا».

ابوالقاسم علی بن عساکری متوفای ۵۷۱ هجری قمری در کتاب «تاریخ دمشق الکبیر».

ابوطاهر احمدبن سلفی متوفای ۵۷۶ هجری قمری.

ابومحمد عبدالحق بن عبدالرحمن اندلسی متوفای ۵۸۱ هجری قمری درکتاب «الأحکام الوسطی و الصغری».

ابن جوزی متوفای ۵۹۷ هجری قمری در «مثیر الغرام الساکن».

علی بن مفضل مقدسی اسکندرانی مالکی متوفای ۶۱۱ هجری قمری.

ابوالحجاج یوسف بن خلیل دمشقی متوفای ۶۴۸ هجری قمری.

ابومحمدعبدالعظیم منذری متوفای ۶۵۶ هجری قمری.

ابوالحسین یحیی بن علی قرشی اموی مالکی متوفای ۶۶۲ هجری قمری در کتاب «الدلائل المبنیه فی فضائل المدینه».

ابومحمد بعدالمؤمن دمیاطی متوفای ۷۰۵ هجری قمری.

تقی الدین سبکی متوفای ۷۵۶ هجری قمری در کتاب «شفاء السقام فی زیاره خیر الأنام علیه أفضل الصّلاه و السّلام».

سیدنورالدین علی بن عبدالله سمهودی شافعی متوفای ۹۱۱ هجری قمری در کتاب «وفاء الوفاء».

جلال الدین عبدالرحمن سیوطی شافعی متوفای ۹۱۱ هجری قمری در «الجامع الکبیر».

ابوالعباس شهاب الدین احمد بن محمد قسطلانی متوفای ۹۲۳ هجری قمری در کتاب «الموئاهب اللدینه بالمنح المحمدیه فی السیره النبویه».

مناوی متوفای ۱۰۳۱ هجری قمری در «کنوز الحقائق» و «شرح الجامع الصغیر».

ابوعبدالله محمد بن عبدالباقی زرقانی مالکی مصری متوفای ۱۱۲۲ هجری قمری در «شرح المواهب».

اسماعیل بن محمد عجلونی متوفای ۱۱۶۲ هجری قمری در «کشف الخفاء».

محمدبن علی شوکانی وهابی متوفای ۱۲۵۰ هجری قمری در «نیل الأوطار».

بررسی سند حدیث

راویان این حدیث تا موسی بن هلال همگی افراد ثقه و مورد اطمینان هستند و تنها در مورد موسی بن هلال مناقشاتی ذکر شده است. سبکی شافعی در مورد راویان این حدیث می‌نویسد: رجال و راویان سند این حدیث تا موسی‌بن هلال همگی ثقه هستند و موسی بن هلال نیز از مشایخ احمدبن حنبل است و احمدبن حنبل از غیرثقه نقل نمی‌کند.[۴۹] وی برای صحت و تقویت سند حدیث شواهد مختلفی ذکر کرده و می‌نویسد: اگر در صحت حدیث مناقشه کنیم و آن را نپذیریم، در حسن بودن حدیثی نباید مناقشه کرد و حسن بودن آن را باید پذیرفت. سبکی شافعی با بی‌حیا خواندن کسانی که تمامی روایات مربوط به زیارت قبر شریف پیامبر اکرم (ص) را جعلی و کذب می‌دانند، می‌نویسد: با این دلایل، دروغ کسی که مدعی است تمام احادیثدی که درمورد زیارت آمده جعلی است، روشن می‌شد. آیا از خدا و رسولش در این سخنانی که قبل از او هیچ شخصی نزده بود، خجالت نمی‌کشد؟ تا جایی که ما اطلاع داریم هیچ‌کس موسی بن هلال و سایر روات این حدیث را به دروغگویی متهم نکرده است.[۵۰] ابن عدی شافعی نیز با این که موسی بن هلال را در کتاب «الکامل فی ضعفاء الرجال» ذکر کرده است اما درباره او می‌نویسد: «أرجو انه لابأس به».[۵۱]

لکنوی حنفی یکی دیگر از علمای جرح و تعدیل اهل سنت می‌نویسد: کسانی که حدیث «من زار قبری فقد وجبت له شفاعتی» را تضعیف کرده‌اند، دچار لغزش شده‌اند. جهت آشنایی بیشتر باصحت و سهم حدیث، به سه رساله «الکلام المبرم فی نقض القول المحقق المحکم»، «الکلام المبرور فی رد القول المنصور» و «السعی المشکور فی رد المذهب المأثور» که درباره زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) نوشته‌ام، مراجعه شود.[۵۲]

جهت آشنایی بیشتر با راویان و منابع حدیث مذکور به کتاب شریف «الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب» مراجعه شود.[۵۳]

حدیث دوم

عبدالله بن عمر از پیامبر اکرم (ص) نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند: «من جاءنی زائرا لایعمله (لایحمله، لایهمه) حاجه الا زیارتی، کان حقا علی أن أکون له شفیعا یوم القیامه».[۵۴]

این حدیث را بیش از شانزده نفر از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب‌های خود  ذکر کرده‌اند که چند نفر را به عنوان نمونه ذکر می‌کنیم.

حافظ سعید بن عثمان بن سکن بغدادی متوفای ۳۵۳ هجری قمری.

طبرانی حنبلی متوفای ۳۶۰ هجری قمری.

دار قطنی متوفای ۳۵۸ هجری قمری.

ابونعیم اصفهانی شافعی متوفای ۴۳۰ هجری قمری.

ابوحامد غزالی شافعی متوفای ۵۰۵ هجری قمری.

جهت آشنایی بیشتر با راویان و منابع حدیث مذکور به کتاب شریف «الغدیر فی الکتاب و السنه و الأدب» مراجعه شود. [۵۵]

حدیث سوم

عبدالله بن عمر از پیامبر اکر م(ص) نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند: «من حج فراز قبری بعد وفاتی کان کمن زارنی فی حیاتی».[۵۶]

علامه امینی نام ۲۵ نفر از علمای اهل سنت را که این حدیث را در کتاب‌های خود نقل کرده‌اند، ذکر می‌کند. ما نیز اسامی بعضی از این عالمان را ذکر می‌کنیم.

عبدالرزاق صنعانی متوفای ۲۱۱ هجری قمری.

حسن بن سفیان شیبانی متوفای ۳۰۳ هجری قمری.

– ابویعلی موصلی متوفای ۳۰۷ هجری قمری.

– عبدالله بن محمد بغوی متوفای ۳۱۷ هجری قمری.

– طبرانی متوفای ۳۶۰ هجری قمری.

– دار قطنی متوفای ۳۸۵ هجری قمری.

– بیهقی متوفای ۴۵۸ هجری قمری.

– ابن عساکر دمشقی شافعی متوفای ۵۷۱ هجری قمری.

مناوی شافعی پس از نقل حدیث «من حج فزار قبری بعد وفاتی کان کمن زارنی فی حیاتی» می‌نویسد: سبکی با استناد به همین حدیث، زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) را حتی برای زنان که زیارت قبور برایشان کراهت داردسنت دانسته است و به طور مفصل به ابطال س خنان و عقاید ابن تیمیه که زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) را حتی برای مردان حرام دانسته، پرداخته است. [۵۷]

جهت اشنایی بیشتر با راویان و منابع حدیث مذکور به کتاب شریف «الغدیر فی الکتاب وئ السنه و الادب» مراجعه شود.[۵۸]

حدیث چهارم

عبدالله بن عمر از پیامبر اکرم (ص) نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند: «من حج البیت و لم یزرنی فقد جفانی».[۵۹] بسیاری از علما و حافظان حدیث این روایت را نیز در کتاب‌های خود نقل کرده‌اند، از جمله:

عبدالرزاق صنعانی متوفای ۲۱۱ هجری قمری.

دارقطنی متوفای ۳۸۵ هجری قمری.

تقی الدین سبکی متوفای ۷۵۶ هجری قمری.

نورالدین سمهودی متوفای ۹۱۱ هجری قمری.

قسطلانی متوفای ۹۲۳ هجری قمری.

متقی هندی متوفای ۹۷۵ هجری قمری.

شوکانی وهابی متوفای ۱۲۵۰هجری قمری.

روایات دیگری نیز همچون: «من زار قبری حلت له شفاعتی»، «لا عذر لمن کان له سعه من امتی و لم یزرنی»، «من زارنی و أبی فی عام واحد ضمنت له علی الله الجنه»، «من زارنی بعد موتیس فکأنما زارنی فی حیاتی و من مات بأحد الحرمین بعث من الآمنین یوم القیامه»، «من زارنی الی المدینه کنت له شهیدا و شفیعا»، «من زارنی متعمدا کان فی جواری یوم القیامه»، «من حج حجه الاسلام و زار قبری و غزا غزوه و صلی فی بیت المقدس لم یسأله الله عزوجل فیما افترض علیه»، «من زارنی بعد موتی فکأنما زارنی و أنا حی و من زارنی کنت له شهیدا أو شفیعا یوم القیامه»،‌ «من زارنی بالمدینه کنت له شفیعا و شهیدا یوم القیامه»، «من زارنی محتسبا الی المدینه کان فی جواری یوم القیامه»، «من زارنی میتا فکأنما زارنی حیا ومن زار قبری وجبت له شفاعتی یوم القیامه وما من أحد من أمتی له سعه ثم لم یزرنی فلیس له عذر»، «من زارنی فی مماتی کان کمن زارنی فی حیاتی و من زارنی حتی ینتهی  الی قبریکنت له یوم القیامه شهیدا أو قال: شفیعا»، «من حج الی مکه، ثم قصدنی فی مسجدی کتبت له حجتان مبرورتان»، «من زار قبری بعد موتی فکأنما زارنی فی حیاتی و من لم یزرنی فقد جفانی»، «من زار قبر رسول الله (ص) کان فی جوار رسول الله (ص)» و «من أتی المدینه زائرا لی وجبت له شفاعتی یوم القیامه» در  منابع روایی اهل سنت نقل شده است که جهت آشنایی بیشتر با راویان این احادیث به منابع مذکور مراجعه شود. ذهبی سلفی هرچند تک تک روایات باب زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) را از نظر سندی قابل مناقشه می‌داند، اما برخلاف ابن تیمیه به خاطر کثرت و تعدد این روایات، از مجموع روایات عبور نمی‌کند و آن‌ها را پذیرفته است و معتقد است روایات یکدیگر را تقویت می‌کنند.[۶۰]

 

 منبع: کتاب شناخت وهابیت/نجم الدین طبسی


 

[۱]– «زار النبی (ص) قبر امه، فبکی و ابکی من حوله، فقال: استاذنت ربی فی أن أستغفر لها، فلم یاذن لی، و استأذنته فی أن أزور قبرها،‌ فاذن لیف فزوروا القبورف فانها تذکر الموت». مسلم بن حجاج نیشابوری،‌ الجامع الصحیح معروف به صحیح مسلم: ج ۲، ص ۳۸۴، کتاب الجنائز، باب استئذان النبی(ص) ربه عزوجل فیس زیاره قبر امه و احمد بن حنبل، المسند: ج ۲، ص ۴۴۱، مسند ابوهریره.

[۲]– پیامبر اکرم (ص) به اصحاب خود می‌فرمود: هنگامی که به زیارت قبور رفتید این جملات را بگویید: «السلام علیکم أهل الدیار من المومنین و المسلمین و إنا إن شاء الله تعالی بکم لاحقون»، «یرحم الله المستقدمین منا و منکم و المستأخرین» و «نسأل الله لنا و لکم العافیه». مسلم بن حجاج نیشابوری، الجامع الصحیح معروف به صحیح مسلم: ج۱، ص ۳۸۶-۳۸۸، کتاب الجنائزف باب ما یقال عند دخول القبور و الدعاء لأهلها.

[۳]– «و قد اجاب عنه المحققون من اصحابه بانه کره اللفظ ادبا، لا اصل الزیاره، فانها من افضل الاعمال و اجل القربات الموصله الی ذی الجلال و أن مشروعیتها محل اجماع بلانزاع». اصحاب مالک معتقدندمالک به خاطر رعایت ادب نسبت به پیامبر اکرم (ص)از به کار بردن لفظ «زرت» کراهت داشت نه اینکه اصل زیارت قبر نبی مکرم اسلام (ص) را مشروع نداند. زیارت قبر شریف پیامبرا کرم (ص) از با فضیلت‌ترین اعمال و یکی از بهترین اعمال برای تقرب به خداوند است و مشروعیت اصل زیارت اجماعی است و هیچ‌کس مخالف آن نیست. ابن حجر عسقلانی شافعی، فتح الباری بشرح صحیح البخاری: ج ۳، ص ۸۰،‌کتاب فضل الصلاه: باب فضل الصلاه فی مسجد مکه و المدینه، شرح احادیث ۱۱۸۸، ۱۱۸۹ و ۱۱۹۰٫

[۴]– «قال رسول الله (ص): من حج البیت و لم یزرنی فقد جفانی» و «من زارنی و ابی فی عام واحد ضمنت له علی الله الجنه» و«من زار قبری فقد وجبت له شفاعتی» و «من زارنی بعد مماتی فکانما زارنی فی حیاتی» و «من زار قبری وجبت له شفاعتی» و «من زار قبری حلت له شفاعتی» و «من جائنی زائرا لاتحمله حاجه الا زیارتی کان حقا علی (علی الله) أن أکون له شفیعا یوم القیامه» و «من حج فزار قبری بعد وفاتی کان کمن زارنی فی حیاتی» و «من زار قبری بعدموتی کان کمن زارنی فی حیاتی» و «من زارنی الی المدینه کنت لهشهیدا و شفیعا» و «من زار قبری أو قال: من زارنی کنت له شفیعا أو شهیدا» و «من زارنی متعمدا کان فی جواری یم القیامه» و «من زارنی بعدموتی فکأنما زارنی فی حیاتی» و «من حج حجه‌الاسلام و زار قبری و غذا غزوه وصلی فی بیت المقدس لم یسأله الله عزوجل فیما افترض علیه» و «من زارنی بعد موتی فکأنما زارنی و أنا حی و من زارنی کنت له شهیدا أو شفیعا یوم القیامه» و «من زارنی بالمدینه کنت له شفیعا و شهیدا یوم القیامه» و «من زارنی محتسبا الی المدینه کان فی جواری یوم القیامه» و «من زارنی میتا فکأنما زارنی حیا و من زار قبری وجبت له شفاعتی یوم القیامه و ما من أحد من أمتی له سعه ثم لم یزرنی فلیس له عذر» و «من زارنی فی مماتی کان کمن زارنی فی حیاتی و من زارنی حتی ینتهی الی قبری کنت له یوم القیامه شهیدا أو قال: شفیعا» و «من حج الی مکه، ثم قصدنی فی مسجدی کتبت له حجتان مبرورتان» و «من زار قبری بعد موتی فکأنما زارنی فی حیاتی و من لم یزرنی فقد جفانی» و «من زار قبر رسول الله (ص) کان فی جوار رسول الله (ص)» و «من أتی المدینه زائرا لی وجبت له شفاعتی یوم القیامه». طبرانی،‌ المعجم الکبیر: ج ۱۲، ص ۳۰۹-۳۱۰، احادیث ۱۳۴۹۶ و ۱۳۴۹۷؛ دار قطنی، سنن دار قطنی: ج ۲، ص ۲۷۸، احادیث ۱۹۲، ۱۹۳ و ۱۹۴، کتاب الحج، باب المواقیت؛ بیهقی، السنن الکبری: ج ۸، ص ۴۴، احادیث ۱۰۴۰۸، ۱۰۴۰۹ و ۱۰۴۱۰، کتاب الحج، جماع أبواب الهدی، باب زیاره قبر النبی (ص)، سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور: ج۱، ص ۲۳۷، ذیل آیه ۲۰۳ سوره بقره؛ متقی هندی، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال: ج ۵، ص ۱۳۵-۱۳۶، احادیث ۱۲۳۶۸-۱۲۳۷۳ و ج ۱۵، ص ۶۵۱-۶۵۲، احادیث ۴۲۵۸۲-۴۲۵۸۴ و هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد: ج ۴، ص ۲، باب زیاره سیدنا رسول الله (ص).

[۵]– «بل الأحادیث المذکوره فی هذا الباب مثل قوله: «من زارنی و زار أبی ابراهیم فی عام واحد ضمنت له علی الله الجنه» و قوله: «من زارنی بعد مماتی فکأنما زارنی فی حیاتی و من زارنی بعد مماتی حلت علیه شفاعتی» و نحو ذلک، کلها احادیث ضعیفه، بل موضوعه، لیست فی شیء من دواوین الاسلام التی یعتمد علیها و لا نقلها امام من ائمه السلمین، لا الائمه الاربعه و لاغیرهم». ابن تیمیه حنبلی، مجموعه الفتاوی: ج ۲۶، ص ۸۳ و ح ۲۷، ص ۲۰۵٫

[۶]– «إن من کان قبلکم کانوا یتخذون القبور مساجد، الا فلاتتخذوا القبور مساجد، فإنی أنهاکم عن ذلک» و «إن من شرار الناس من تدرکهم الساعه و هم احیاء و الذین یتخذون القبور مساجد» و «لعن الله زوارات القبور و المتخذین علیها المساجد و السرج» و «اللهم لا تجعل قبری و ثنا یعبد».

[۷]– «زیاره القبور علی وجهین: زیاره شرعیه و زیاره بدعیه، فالشرعیه المقصود بها السلام علی المیت و الدعاء له، کما یقصد بالصلاه علی جنازته، فزیارته بعد موته من جنس الصلاه علیه، فالسنه أن یسلم علی المیت و یدعو له، سواء کان نبیا أو غیر نبی، کماکان النبی (ص) یأمر اصحابه اذا زاروا القبور أن یقول احدهم: السلام علیکم أهل الدیار من المومنین و المسلمین و إنا إن شاء الله بکم لاحقون، یرحم الله المستقدمین منا و منکم و المستأخرین،نسأل الله لنا و لکم العافیه، اللهم لاتحرمنا اجرهم و لاتفتنا بعدهم و اغفرلنا و لهم و هکذا یقول اذا زار اهل البقیع و من به من الصحابه او غیرهم، او زار شهداء احد و غیرهم و لیست الصلاه عند قبور هم او قبور غیرهم مستحبه عند احد من ائمه المسلمین، بل الصلاه فی المساجد التی لیس فیها قبر أحد من الانبیاء و الصالحین و غیرهم افضل من الصلاه فی المساجد التی فیها ذلک باتفاق ائمه المسلمین، بل الصلاه فی المساجد التی علی القبور اما محرمه و اما مکروهه و الزیاره بدعیه أن یکون مقصود الزائر أن یطلب حوائجه من ذلک المیت، أو یقصد الدعاء عند قبره، أو یقصد الدعاء به، فهذا لیس من سنه النبی (ص) و لا استحبه أحد من سلف الامه و ائمتها، بل هو من البدع المنهی عنها باتفاق سلف الامه و ائمتها» و «ولم یکونوا (الصحابه) یقصدون الدعاء عند قبر النبی (ص) و لا صالح و لا الصلاه عنده و لا طلب الحوائج منه و لا الإقسام علی الله به، مثل أن یقول القائل: أسألک بحق فلان و فلان، بل کل هذا من البدع المحدثه». ابن تیمیه حنبلی، مجموعه الفتاوی: ج۱، ص ۱۲۳-۱۲۵ و ج ۲۴، ص ۱۷۸، ۱۸۳-۱۸۸ و ج ۲۶ف ص ۸۲٫

[۸]– بخاری، الجامع الصحیح، معروف به صحیح بخاری: ج۱، ص ۲۰۶، باب فضل الصلاه فی مسجد مکه و المدینه و مسلم بن حجاج نیشابوری، الجامع الصحیح معروف به صحیح مسلم: ج۱، ص ۵۹۴ کتاب الحج، باب سفر المرأه مع محرم الی حج و غیره و ص ۶۱۸، کتاب الحج، باب لاتشد الرحال الا الی ثلاثه مساجد.

[۹]– «ولکن تزار القبور الزیاره الشرعیه من کان قریبا و من اجتاز بها، کما مأن مسجد قباء یزار من المدینه و لیس لاحد ان یسافر الیه،‌لنهیه (ص) أن تشد الرحال الا الی المساجد الثلاثه». ابن تیمیه حنبلی، مجموعه الفتاوی: ج ۲۶، ص ۸۳٫ «و أما من قصد السفر لمجرد زیاره القبر و لم یقصد الصلاه فی مسجده و سافر إلی مدینته فلم یصل فی مسجده (ص) و لا سلم علیه فی الصلاه، بل أتی القبر، ثم رجع، فهذا مبتدع ضال». همان، ج ۲۷، ص ۱۸۳٫

[۱۰]– . «کان ائمه العلماء یعدون من جمله البدع المتکرره السفر لزیاره قبور الانبیاء و الصالحین و هذا فی اصح القولین غیرمشروع، حتی صرح بعض من قال ذلک أن من سفر هذا السفر لایقصر فیه الصلاه، لأنه سفر معصیه و کذلک من یقصد بقعه لأجل الطلب من مخلوق هی منسوبه  الیه کالقبر و المقام أو لأجل الاستعاذه به و نحو ذلک، فهذا شرک و بدعه» و «ولایسافر أحد لیقف بغیر عرفات و لایسفار للوقوف بالمسجد الأقصی و لاللوقوف عند قبر احد، لا من الانبیاء و لاالمشایخ و لاغیرهم، باتفاق المسلمین، بل أظهر قولی العلماء أنه لایسافر احد لزیاره قبر من القبور». همان، ج ۲۶، ص ۸۳ و ۸۵٫

[۱۱]– . پیشوای فقهی مالکیه.

[۱۲]– «و اما السفر الی قبور الانبیاء و الصالحین فهذا لم یکن موجودا فی الاسلام فی زمن مالک و انما حدث هذا بعد القرون الثلاثه: قرن الصحابه و التابعین و تابعیهم، فاما هذه القرونا لتی أثنی علیها رسول الله (ص) فلم یکن هذا ظاهرا فیها و لکن بعدها ظهر الافک والشرک … و کذلک من یزور قبور الانبیاء و الصالحین لیدعوهم، او یطلب منهم الدعاء، او یقصد الدعاء عندهم، لکونه اقرب اجابه فی ظنه، فهذالم یکن یعرف علی عهد مالک، لاعند قبر النبی (ص) و لاغیره».  همان، ج ۲۷، ص ۲۰۴٫

[۱۳]– «یعظمون المشاهد  المبنیه علی القبور، فیعکفون علیها مشابهه للمشرکین ویحجون الیها کما یحج الحاج الی البیت العتیق». ابن تیمیه حنبلی، منهاج السنه النبویه فی نقض کلام الشیعه القدریه: ج ۱، ص ۲۹۶٫

[۱۴]– «و الحدیث دلیل علی منع السفر لزیاره (ص) … و اعلم ان زیاره قبر النبی (ص) اشرف من اکثر الطاعات و افضل من اکثر المندوبات، لکن ینبغی لمن یسافر ان ینوی زیاره المسجد النبوی، ثم یزور قبر النبی (ص) و یصلی و یسلم علیه». عظیم آبادی، عون المعبود شرح سنن ابی داود: ج۶، ص ۲۴-۲۵، کتاب المناسک، باب ۱۰۰، زیاره القبور، شرح حدیث ۲۰۴۰٫

[۱۵]– «و اما زیاره قبر الکافر فرخص فیها لأجل تذکار الآخره و لایجوز الاستغفار لهم و قد ثبت فی الصحیحین عن النبی (ص) انه زار قبر امه فبکی و ابکی من حوله». همو، مجموعه الفتاوی: ج ۲۷، ص ۲۰۰٫

[۱۶]– سوره نساء: آیه ۶۴٫

[۱۷]– احمد بن حنبل، المسند: ج ۱، ص ۳۸۷، ۴۴۱ و ۴۵۲، مسند عبدالله بن مسعود؛ نسائی، سنن النسائی: ج ۳، ص ۴۳، کتاب السهو، باب السلام علی النبی (ص)؛ عبدالرزاق صنعانی، المصنف: ج ۲، ص ۲۱۵، کتاب الصلاه، باب الصلاه علی النبی (ص)، ح ۳۱۱۶؛ دارمی، سنن الدارمی: ج۲، ص ۴۰۹، کتاب الرقائق، باب (۵۸) فی فضل اصلاه علی النبی (ص)، ح ۲۷۷۴؛ ابن ابی شیبه، المصنف فی الأحادیث و الآثار: ج ۲، ص ۳۹۹، کتاب صلاه التطوع و الإمامه،‌ باب (۳۴۲) فی ثواب الصلاه علی النبی (ص)، ح ۱۱؛ طبرانی، المعجم الکبیر: ج ۱۰، ص ۲۱۹، شرح حال و احادیث عبدالله بن مسعود، ح ۱۰۵۲۸؛ حاکم نیشابوری شافعی، المستدرک علی الصحیحین: ج۲، ص ۴۵۶، کتاب التفسیر، تفسیر سوره احزاب، ح ۳۵۷۶/۷۱۳ و هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد: ج ۹، ص ۲۴، کتاب علامات النبوه، باب ما یحصل لأمته (ص) من استغفاره بعد وفاته.

[۱۸]– حاکم نیشابوری شافعی، المستدرک علی الصحیحین: ج۲، ص ۴۵۷، کتاب التفسیر، تفسیر سوره احزاب، ح ۳۵۷۷/۷۱۴٫ هذا حدیث صحیح الإسناد و لم یخرجاه و متقی هندی، کنزالعمال فی سنن الأقوال و الأفعال: ج ۱، ص ۴۹۴ و ۵۰۶،‌ الباب السادس فی الصلاه علیه و علی آله، ح ۲۱۷۸ و ۲۲۳۵٫

[۱۹]– ابن ابی شیبه، المصنف فی الأحادیث و الآثار: ج ۲، ص ۳۹۸، کتاب صلاه التطوع و الإمامه، باب (۳۴۲) فی ثواب الصلاه علی النبی (ص)، ح۳ و متقی هندی، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال: ج۱، ص ۴۹۹، الباب السادس فی الصلاه علیه و علی آله، ح ۲۲۰۲٫

[۲۰]– ابن ابی شیبه، المصنف فی الأحادیث و الآثار: ج ۲، ص ۳۹۸، کتاب صلاه التطوع و الإمامه، باب (۳۴۲) فی ثواب الصلاه علی النبی (ص)، ح۳ و متقی هندی، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال: ج۱، ص ۴۹۹، الباب السادس فی الصلاه علیه و علی آله، ح ۲۲۰۲٫

[۲۱]– همان، ح ۶٫

[۲۲]– سیوطی شافعی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور: ج ۵، ص ۲۱۹، تفسیر آیه ۳۳ سوره احزاب.

[۲۳]– سیوطی شافعی،  الدرالمنثور فی التفسیر المأثور: ج ۵، ص ۲۱۹، تفسیر آیه ۳۳ سوره احزاب و متقی هندی، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال: ج۱، ص ۴۹۸، الباب السادس فی الصلاه علیه وو علی آله، ح ۲۱۹۷٫

[۲۴]– متقی هندی، کنزالعمال فی سنن الأقوال والأفعال: ج۱، ص ۴۹۲، الباب السادس فی الصلاه علیه و علی آله، ح ۲۱۶۵٫

[۲۵]– همان، ص ۴۹۸، ح ۲۱۹۶٫

[۲۶]– همان، ص ۴۸۸، ح ۲۱۴۰٫

[۲۷]– سیوطی شافعی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور: ج ۵، ص ۲۱۹، تفسیر آیه ۳۳ سوره احزاب و متقی هندی، کنزالعمال فی سنن الأقوال و الأفعال: ج ۱، ص ۵۰۶ و ۵۰۷، الباب السادس فی الصلاه علیه و علی آله، ح ۲۲۳۷ و ۲۲۴۲٫

[۲۸]– متقی هندی، کنزالعمال فی سنن الأقوال و الأفعال: ج۱، ص ۴۸۸، الباب السادس فی الصلاه علیه و علی الهف ح ۲۱۴۱٫

[۲۹]– همان، ص ۴۸۹، ح ۲۱۴۷٫

[۳۰]– همان، ص ۴۹۴، ح ۲۱۸۱٫

[۳۱]– همان، ص ۵۰۲ و ۵۰۴، ح ۲۲۱۸ و ۲۲۲۷٫

[۳۲]– هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد: ج ۹، ص ۲۴، کتاب علامات النبوه، باب مایحصل لأمته (ص) من استغفاره بعد وفاته و آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القران العظیم و السبع المثانی: ج ۱۴، ص ۶۰۵، تفسیر آیه ۸۹ سوره نحل.

[۳۳]– ابن سعد، الطبقات الکبری: ج ۲، ص ۱۹۴، ذکر ما قرب لرسول الله (ص) من اجله و متقی هندی، کنزالعمال فی سنن الأقوال و الأفعال: ج ۱۱، ص ۴۰۷، ح ۳۱۹۰۳٫

[۳۴]– آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی: ج ۱۴، ص ۶۰۵، تفسیر ایه ۸۹ سوره نحل.

[۳۵]– احمد بن حنبل، المسند: ج ۳، ص ۱۶۵، مسند انس بن مالک؛ متقی هندی، کنزالعمال فی سنن الأقوال و الأفعال: ج ۱۵، ص ۷۷۱، ح ۴۳۰۲۹؛ هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد: ج ۲، ص ۳۲۸، کتاب الجنائز، باب عرضأعمال الأحیاء علی الأموات و آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی: ج ۱۴، ص ۶۰۵، تفسیر آیه ۸۹ سوره نحل.

[۳۶]– طبرانی، المعجم الکبیر: ج ۴، ص ۱۲۹، شرح حال واحادیث خالد بن زید بن کلیب معروف به ابوایوب انصاری، ح ۳۸۸۷؛ هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد: ج ۲، ص ۳۲۷، کتاب الجنائز، باب فی موت المؤمن و غیره و متقی هندی، کنزالعمال فی سنن الأقوال و الأفعال: ج ۱۵، ص ۶۸۴، ح ۴۲۷۳۸٫

[۳۷]– «أخرج القاضی عیاض بإسناده عن ابن حمید، قال: ناظر ابوجعفر امیرالمومنین مالکا فی مسجد رسول الله (ص)، فقال له مالک: یا امیرالمومنین! لاترفع صوتک فی هذا المسجد، فان الله تعالی ادب قوما فقال: «لاترفعوا اصوتکم فوق صوت النبی» الایه و مدح قوما فقال: «ان الذین یغضون اصوتهم عند رسول الله اولئک الذین امتحن الله قلوبهم للتقوی لهم مغفره و اجر عظیم» و م قوما فقال: «ان الذین ینادونک من وراء الحجرت اکثرهم لایعقلون» و إن حرمته میتا کحرمته حیا، فاستکان لها ابوجعفر و قال: یا اباعبدالله! استقبل القبله و ادعو ام استقبل رسول الله (ص)؟ فقال: و لم تصرف وجهک عنه و هو وسیلتک و وسیله ابیک آدم (ع) الی الله تعالی یوم القیامه؟ بل استقبله و استشفع به، فیشفعک الله تعالی، قال الله تعالی: «و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله اتوابا رحیما». سبکی شافعی، شفاء السقام فی زیاره خیر الأنام علیه افضل الصلاه و السلام: ص ۱۶۳ و علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنه و الأدب: ج ۵، ص ۲۰۰،‌ زیاره المشاهد المشرفه، الحث علی زیاره النبی (ص) و کیفیتها. به نقل از الشفا بتعریف حقوق المصطفی: ج ۲، ص ۹۲٫

[۳۸]– «عن انس: الانبیاء احیاء فی قبور هم یصلون» و «إن الانبیاء لایترکون فی قبورهم بعد اربعین لیله و لکنهم یصلون بین یدی الله حتی ینفخ فی الصور» و «أنا أکرم علی ربی من أن یترکنی فی قبری بعد ثلاث و لاأصلی له».

[۳۹]– «قال ابن بشار: تقدمت الی قبر النبی (ص)، فسلمت، فسمعت من داخل الحجره الشریفه و علیک اسلام». مناوی شافعی، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر من احادیث  البشیر النذیر: ج ۲، ص ۶۱۷، شرح حدیث «إن لله تعالی ملائکه سیاحین فی الأرض یبلغونی من امتی السلام»، ش ۳۲۵۵٫

[۴۰]– «و قد جمع البیهقی کتاب لطیفا فی حیاه الانبیاء فی قبورهم».

[۴۱]– سوره آل عمران، آیه ۱۶۹٫

[۴۲]– «لیله اسری بی وضعت قدمی حیث یضع الأنبیاء أقدامهم من بیت المقدس، فعرض علی عیسی بن مردم» و «و اما موسی فرجل آدم، جعد، علی جمل احمر، مخطوم بخلبه، کانی انظر الیه اذا انحدر فی الوادی» و «مررت بموسی لیله اسری بی عندالکثیب الأحمر و هو قائم یصلی فی قبره» و «وقدرأیتنی فی جماعه من الأنبیاء فاذا موسی قائم یصلی … و اذا عیسی بن مریم قائم یصلی أقرب الناس به شبها عروه بن مسعود و إذا ابراهیم قائم یصیل اشبه الناس به صاحبکم، فحانت الصلاه فأممتهم».

[۴۳]– ابن حجر عسقلانی شافعی، فتح الباری بشرح صحیح البخاری: ج ۶، ص ۵۶۱-۵۶۲، کتاب احادیث الانبیاء، باب (۴۸) قول الله: «واذکرفی الکتاب مریم»، شرح احادیث ۳۴۳۶-۳۴۴۷٫

[۴۴]– «فهم العلماء من الآیه العموم فی الحالتین و استحبوا لمن أتی إتی إلی قبره أن یتلو هذه الآیه و یستغفرالله تعالی». تقی الدین سبکی شافعی، شفاء السقام فی زیاره خیر الأنام: ص ۱۸۳، الباب الخامس فی تقریر کون الزیاره قربه و سمهودی، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفی: ج ۴، ص ۲۱۴، الباب الثامن: فی زیاره النبی (ص)، الفصل الثانی: فی بقیه  ادله الزیاره و ان لم تتضمن لفظ الزیاره نصا؛ سیدمحن امین حسینی عاملی، کشف الارتیاب فی اتباع محمدبن عبدالوهاب: ص ۴۵۹، الفصل السابع عشر فی زیاره القبر: المبحث الأول فی اصل مشروعیه زیاره القبور، المقام الأول فی زیاره قبر النبی (ص).

[۴۵]– «و هذه الآیه تشمل حالتی الحیاه و بعد الانتقال و من اراد تخصیصها بحال الحیاه فما اصاب، لأن الفعل فی سیاق الشرط یفید العموم و أعلی صیغ العموم ما وقع فی سیاق الشرط، کما فی ارشاد الفحول ص ۱۲۲، و قال شیخنا العلامه المحقق السید عبدالله ابن الصدیق الغماری رحمه الله تعالی: فهذه الآیه عامه تشمل حاله الحیاه و حاله الوفاه و تخصیصها بأحدهما یحتاج الی دلیل و هو مفقود هنا. فإن قیل: من أین أتی العموم حتی یکون تخصیصها بحاله الحیاه دعوی تحتاج الی دلیل؟ قلنا: من وقوع الفعل فی سیاق الشرط و القاعده المقرره فی الاصول أن الفعل اذا وقع فی سیاق الشرط کان عاما، لأن الفعل فی معنی النکره، لتضمنه مصدرا منکرا والنکره الواقعه فی سیاق النفی أو الشرط تکون للعموم وضعا. فالآیه الشریفه طالبه للمجیء الیه (ص) فی جمیع الحالات، لوقوع «جاووک» فیها فی حیز الشرط الذی یدل علی العموم و قد فهم المفسرون من الآیه العموم و لذلک تراهم یذکرون معها حکایه العتبی الذی جاء للقبر الشریف». محمود سعید ممدوح، رفع المناره لتخریج احادیث التوسل و الزیاره: ص ۵۳٫

[۴۶]– ذهبی سلفی او را با القابی همچون: «امام»، «حافظ» و «فقیه» معرفی کرده و می‌نویسد: تمامی صاحبان صحاح و سنن از او روایت نقل کرده‌اند. او در دوران زندگی خود مدتی منصب قضاوت دمشق را به عهده گرفت. ابوحاتم او را «صالح الحدیث» دانسته و محمدبن عوف طائی او را «ثقه» می‌داند. محمدبن حرب در سال ۱۹۴ هجری قمری از دنیا رفته است. سیر أعلام النبلاء: ج ۹، ص ۵۷-۵۹، شرح حال محمدبن حرب،  ۱۷٫

[۴۷]– محمدبن حرب هلالی می‌گوید: پس از ورود به مدینه، کنار قبر پیامبر (ص) رفتم و پس از زیارت قبر شریف ان حضرت، مقابل قبر نشستم. عرب بادیه نشینی وارد شد و پس از زیارت قبر رسول خدا (ص)، خطاب به قبر شریف عرض کرد: ای بهترین پیامبر خدا! خدای متعال کتابی را که جز راستی و درستی در آننیست، بر تو نازل کرد و در آن فرمود: «ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا اله توابا رحیما». من نیز اکنون آمده‌ام تا از خدای تو از گناهانم طلب آمرزش کنم و تو را شفیع و واسطه‌ قرار دهم. سپس گریه کرد و این شعر را زمزمه کرد:

یا خیر من دفنت بالقاع أعظمه             فطاب من طیبهن القاع و الأکم

نفسی الفدائ لقبر أنت ساکـنه              فیه العفاف و فیه الجود و الکرم

عرب بادیه‌نشین پس از خواندن این اشعار، از خدا طلب مغفرت و آمرزش کرد و از سمجد خارج شد. محمد بن حرب هلالی می‌گوید: پیامبر اکرم (ص) را در خواب دیدم. پیامبر (ص) به من فرمود: مرد اعرابی را دریاب وبه او بشارت بده که خداوند با شفاعت من او را آمرزید. از خواب بیدار شدم و به دنبالش گشتم تا او را پیدا کنم ولی او را ندیدم. سیوطی شافعی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور: ج ۱، ص ۲۳۸، ذیل آیه ۲۰۳ سوره بقره؛ سبکی شافعی، شفاء السقام فی زیاره خیر الأنام علیه أفضل الصلاه و السلام: ص ۱۵۱ و زینی دحلان شافعیف الدرر السنیه فی الرد علی الوهابیه: ص ۲۱٫ ابن کثیر دمشقی سلفی همین ماجرا را از عتبی این گونه نقل می‌کند: کنت جالسا عند قبر النبی (ص)،‌جاء اعرابی، فقال: اسلام علیک یا رسول الله! سمعت الله یقول: «و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءوک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما» و قد جئتک مستغفرا لذنبی، مستشفعا بک الی ربی، ثم انشأ یقول: یا خیر من دفنت بالقاع اعظمه، فطاب من طیبهن القاع والأکم، نفسی الفداء لقبر أنت ساکنه، فیه العفاف و فیه الجود و الکرم، ثم انصرف الأعرابی، فغلبتنی عینی، فرأیت النبی (ص) فی النوم، فقال: یا عتبی! الحق الأعرابی، فبشره أن الله قد غفرله». تفسیر القرآن العظیم: ج۱، ص ۵۳۲، ذیل آیه ۶۴ سوره نساء.

[۴۸]– هرکس قبر مرا زیارت کند بر من واجب است او را شفاعت کنم. دارقطنی، سنن دارقطنی: ج ۲، ص ۲۷۸، کتاب الحج، باب المواقیت، ح ۱۹۴؛ سبکی شافعی، شفاء السقام فی زیاره خیر الأنام علیه أفضل الصّلاه  و السّلام: ص ۲-۱۴؛ سیوطی شافعی،‌ الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور: ج ۱، ص ۲۳۷، در تفسیر آیه ۲۰۳ سوره بقره؛ متقی هندی، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال: ج ۱۵، ص ۶۵۱، ح ۴۲۵۸۳، زیاره قبر النبی (ص) و شوکانی وهابی، نیل الأوطار شرح منتقی الاخبار من احادیث سیّد الاخیار: ج ۵، ص ۱۰۸۷٫

[۴۹]– «والرواه جمیعهم الی موسی بن هلال ثقات لاریبه فیهم و موسی بن هلال قال ابن عدی: ارجو انه لابأس به و هو من مشایخ احمدو احمدلم یکن یروی الا عن ثقه». سبکی شافعیف شفاء السقام فی زیاره خیر الأنام علیه افضل الصلاه و السلام: ص ۷۵٫

[۵۰]– «و بهذا و بأقل منه یتبین افتراء من ادعی آن جمیع الحادیث الوارده فی الزیاره موضوعه، فسبحان الله! أما استحیی من الله و من رسوله فی هذه المقاله التی لم یسبقه الیها عالم و لاجاهل، لا من اهل الحدیث و لا من غیرهم و لا ذکر أحد موسی بن هلال و لاغیره من رواه حدیثه هذا بالوضع و لااتهمه به فیما علمنا، فکیف یستجیز مسلم أن یطلق علی کل الأحادیث التی هذا واحد منها أنها موضوعه؟!». سبکی شافعی، شفاء السقام فی زیاره خیر الأنام علیه أفضل الصلاه و السلام: ص ۷۵٫

[۵۱]– ابن عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال: ج ۶ی، ص ۳۵۱؛ شرح حال موسی بن هلال، ش ۲۱۳/۱۸۳۴٫

[۵۲]– «و قد زل قدم من احتج علی ضعف حدیث «من زار قبری وجبت له شفاعتی» بقول الذهبی فی میزانه فی ترجمه موسی بن هلال أحد رواته: و أنکر ما عنده حدیثه عن عبدالله بن عمر عن نافع عن ابن عمر: «من زارقبری وجبت له شفاعتی». رواه ابن خزیمه عن محمد بن اسماعیل الأحمسی عنه، انتهی و إن شئت زیاده التفصیل فی هذا البحث الجلیل فارجع إلی رسائلی فی بحث زیاره القبر النبوی احداها «الکلام المبرم فی نقض القول المحقق المحکم» و ثانیتها «الکلام المبرور فی رد القول المنصور» و ثالثتها «السعی المشکور فی رد المذهب المأصور» الفتها ردا علی رسائل من حج و لم یزر قبر النبی (ص) العربی فی کل بکره و عشی». لکنویف الرفع و التکمیل: ص ۸۸-۸۹، ایقاظ ۷٫

[۵۳]– علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنه و الأدب: ج ۵، ص ۱۴۳-۱۴۷، زیاره المشاهد المشرفه، الحث علی زیاره النبی (ص).

[۵۴]– هرکس فقط به انگیزه زیارت قبر من به مدینه بیاید، بر من لازم است که در روز قیامت شفیع او باشم. طبرانی، المعجم الکبیر: ج ۱۲ف ص ۲۲۵، شرح حال و روایات عبدالله بن عمر، ح ۱۳۱۴۹؛ غزالی، احیاء علوم الدین:ج ۱، ص ۲۵۸، فی زیاره المدینه و آدابها؛ سبکی شافعی، شفاء السقام فی زیاره خیر الأنام علیه افضل الصلاه و السلام: ص ۱۶؛ سیوطی شافعی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور: ج۱، ص ۲۳۷، در تفسیر آیه ۲۰۳ سوره بقره؛ سمهودی، وفاء الوفا باخبار دارالمصطفی: ج ۴، ص ۱۳۴۰، الباب الثامن، فی الأحادیث الوارده فی الزیاره نصا؛ شربینی، مغنی المحتاج إلی معرفه معانی ألفاظ المنهاج: ج ۱، ص ۵۱۲ و قسطلانی، المواهب اللدنیه بالمنح المحمدیه فی السیره النبویه: ج ۴،‌ص ۵۷۱٫

[۵۵]– علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنه و الأدب: ج ۵، ص ۱۴۷-۱۵۰، زیاره المشاهد المشرفه، الحث علی زیاره النبی (ص).

[۵۶]– هرکس اعمال حج را به جا آورد و سپس قبر مرا زیارت کند، مانند کسی است که در زمان حیاتم مرا زیارت کرده است. طبرانی، المعجم الکبیر: ج ۱۲، ص ۳۱۰، شرح حال و روایات عبدالله بن عمر، ح ۱۳۴۹۷؛ دارقطنی، سنن دارقطنی: ج ۲، ص ۲۷۸، کتاب الحج، باب المواقیت، ح ۱۹۲؛ بیهقی شافعی، السنن الکبری: ج ۸، ص ۴۴،‌کتاب الحج، جماع ابواب الهدی، باب زیاره قبر النبی (ص)، ح ۱۰۴۰۹؛ سیوطی شافعی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور: ج ۱، ص ۲۳۷، در تفسیر آیه ۲۰۳ سوره بقره؛ متقی هندی، کنزالعمال فی سنن الأقوال والأفعال: ج ۵، ص ۱۳۵، ح ۱۲۳۶۸،‌زیاره قبر النبی (ص) و ج ۱۵، ص ۶۵۱، ح ۴۲۵۸۲، زیاره قبر النبی (ص) و هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد: ج ۴، ص ۲، کتاب الحج، باب زیاره سیدنا رسول الله (ص).

[۵۷]– «اخذ منه السبکی أنه تسن زیارته حتی للنساء و إنکانت زباره القبور لهن مکروهه و أطال فی إبطال ما زعمه ابن تیمیه من حرمه السفر لزیاره حتی علی الرجال». مناوی شافعی، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر من احادیث البشیر النذیر: ج ۶ف ص ۱۵۵، شرح حدیث «منحج فزار قبری بعد وفاتی کان کمن زارنی فی حیاتی»، ش ۸۶۲۸٫

[۵۸]– علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنه و الأدب:ج ۵،‌ص ۱۵۰-۱۵۲، زیاره المشاهد المشرفه، الحث علی زیاره النبی (ص).

[۵۹]– اگر مسلمانی به حج مشرف شود و خانه خدا را زیارت کند، اما به زیارت قبر من نیاید، در حق من جفا نموده است. کنزالعمال فی سنن الأقوال و الأفعال: ج ۵، ص ۱۳۵، ح ۱۲۳۶۹٫

[۶۰]– «و فی الباب الأخبار اللینه مما یقوی بعضه بعضا، لأن ما فی رواتها متهم بالکذب». ذهبی سلفی، تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام: ج ۱۱، ص ۲۱۳، حوادث و وفیات ۱۷۱-۱۸۰ هجری قمریف شرح حال عبدالله بن عمر بن حفص، ش ۱۵۹٫