رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پس از حجه الوداع و اعلام ولایت امیرالمومنین سلام الله علیه به عنوان جانشین خود، به مدینه بازگشتند. ماه محرم و ماه صفر بود که حال ایشان دگرگون شد و پیامبر خدا به سبب بدحالی، گاهی اوقات در خانه بستری میشدند و قادر به اقامه نماز جماعت نبودندتا اینکه در اواسط ماه صفر، رسول خدا اعلام فرمود همه ی کسانی که در مکه قادرند سلاح در دست بگیرند برای رفتن به ماموریتی که انتقام جنگ موته و شهادت سرداران بزرگ اسلام در آن جنگ است آماده حرکت بشوندایشان، ناحیه ای به نام  جرف در بیرون از مدینه را به عنوان اردوگاه این سپاه تعیین کردند و جوانی به نام اسامه بن زید را به فرماندهی این سپاه منصوب کردند و بنا به نقلی، جز ده نفر از بنی هاشم که استثناء شده بودند همه باید در این لشکر حضور پیدا می کردندچرا پیامبر خدا در این ایام و بیماری خود اقدام به اعزام چنین سپاهی می کند، اگر که دشمن حمله ور شده بود و حضرت برای دفاع لشکر اعزام میکردند جای بحثی نبود، اما پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم  می گوید که ما می خواهیم انتقام جنگ موته را بگیریم، ولی چرا این همه تعجیل در این قضیه می شود؟ آنچه مسلم است و بزرگان علمای شیعه به آن معتقد هستند، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چون ارتحال خود را نزدیک می دید، برای محکم کاری در امر خلافت و جانشینی بلافصل امیرالمومنین علیه السلام  این تدبیر را اندیشیدند.

 

ایشان با توجه به علم و آگاهی که از دشمنی ها و حساسیت های بسیاری از اصحاب نسبت به مولای متقیان علیه السلام دارند و اینکه می دانند این افراد نمی توانند رهبری او را برتابند، می خواهد آن ها را به این ماموریت اعزام کند و در غیاب آن ها که به این ماموریت رفتند، رسول خدا رحلت می کند و امیرالمومنین علیه السلام که در غدیر معرفی شده است و برای او بیعت گرفته شده در جای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قرار خواهد گرفت و مسلمانان که از ماموریت موته برگردند، درعمل انجام شده قرار می گیرند و نمی توانند با  رهبری امیرالمومنین علیه السلام مقابله و منازعه ای داشته باشند. لذا این سپاه را حضرت اعزام می کنداما باید دقت کرد در اعزام این سپاه و تعیین فرمانده آن از سخنانی که پیرامون این سپاه بیان می فرماید رموزی نهفته است. پیغمبر اکرم  وقتی اسامه بن زید را که هفده ساله یا هجده ساله بوده است به عنوان فرمانده تعیین کرد و همه مسلمانان با سابقه را به عنوان سربازان او قرار داد، با اعتراض عمومی مواجه شد. خیلی گلایه و انتقاد داشتند که چرا این جوان باید بر ما مسلمانان با سابقه فرماندهی پیدا کند.

 

پیامبر خدا با  همان حال بیماری در حالی که دستمالی بر سر بسته بود وارد مسجد شد و خطاب به مردم گفت که این سخنان چیست که به گوش من رسیده؟! اصل بر لیاقت است، نه بر سن و سال، اسامه لیاقت دارد همانگونه که پدرش پیش از این لیاقت داشت (پدر اسامه، زید بن حارثه بود که در جنگ موته به شهادت رسیده بود.) بعد پیغمبر بزرگوار ما لعنت می کند کسانی که از سپاه اسامه و فرمان او سرپیچی کنند و فرمود چون من تعیین کردم، همه موظفید که اطاعت کنید و با او همراهی کنید. این اقدام پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جای تامل و تعمق دارد. از این رو که اگر بحث بر لیاقت باشد آیا پیامبر ما افراد لایقی از اصحاب خود را سراغ ندارد که هم لایق اند و دارای سوابق بالا، و سنی هم از آنها گذشته باشد تا اعتراض و انتقاد اصحاب برانگیخته نشود؟ قطعاً پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم اصحاب اینگونه داشتند، اما در کار پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم حکمتی نهفته است. آن حضرت می خواهد جلوی انتقادات احتمالی درباره ی ولایت امیرالمومنین  علیه السلام را  به بهانه ی کم بودن سن آن حضرت بگیرند، یعنی وقتی رسول خدا حکم می کند که شما باید تحت امر اسامه ای که هفده هجده سال بیشتر ندارد بروید، به اعتبار اینکه که پیامبر خدا آن را تایید کرده، قطعاً باید تابع امیرالمومنین علیه السلام باشید که خداوند او را تعیین کرده و سن او هم  حدود دو برابر سن اسامه است.

 

امیرالمومنین علیه السلام هنگام رحلت پیامبر عظیم الشان اسلام سی و سه سال دارد و وقتی  هم می فرماید اصل بر لیاقت است، همه می دانند که امیرالمومنین علیه السلام لایق ترین اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بوده و سوابق درخشان و بی نظیر آن حضرت در خدمت به اسلام و دین الهی و پیامبر اکرم صلی الله علیه و‌ آله و سلم  بر همگان آشکار است. مورد دیگر هم اینکه وقتی هر کسی که از رسول خدا سر پیچی کند مستوجب لعن و نفرین است، به طریق اولی اگر کسی از ولایت امیرالمومنین علیه السلام که توسط خداوند تعیین شده و توسط پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم معرفی شده است سر پیچی کند لعن و نفرین ابدی برای خود خریده است.  پس رسول خدا در آخرین روزهای عمر شریف خود با اعزام سپاه اسامه در نظر دارد که مدعیان خلافت و یا مخالفان امیرالمومنان علیه السلام، به اعتبار حضور در ماموریت گرفتن انتقام جنگ موته، در مدینه نباشند.