خداوند درباره وضو می‌فرماید:

 «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاهِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ»[۱]؛

«ای مؤمنان! هرگاه قصد نماز کردید،‌صورت‌هایتان و نیز دست‌ها را تا آرنج بشویید و سرها و پاهایتان را تا برآمدگی آن دو، مسح کنید».

این آیه شامل امور ذیل است: الف. شستن صورت، ب. شستن دو دست، ج. مسح سر، د. مسح دو پا.

درباره چگونگی تفسیر آیه وضو و نوع وضوی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در «شستن دست‌ها» و «مسح سر و دو پا» چند نکته زیر تقدیم می‌شود:

۱ – درباره شستن دست‌ها از آرنج، برخی مفسران قرآن،‌ واژه «الی» (تا) در آیه وضو را به «مع» (با) تفسیر کرده‌اند. دانشمند و فقیه سنی مذهب، وهبه الزحیلی می‌گوید: «در نزد تمامی دانشمندان و عالمان ـ از جمله امامان مذاهب چهارگانه اهل سنّت ـ داخل نمودن دو آرنج در شستن واجب است؛ زیرا حرف «الی» که برای انتهای غایت است در این‌جا به معنای «مع» می‌باشد؛ مانند دو آیه:

«وَ یَزِدکُم قُوَّهً إِلی قُوَّتِکُم»[۲]؛

«لاتَأکُلُوا أَموالَهُم إِلی أَموالِکُم»[۳]

که در این دو نیز «الی» به معنای «مع» (با) است.[۴]

علّامه طباطبایی «الی» را برای نشان دادن غایت دست می‌داند و نه غایت شستن؛ یعنی «الی» به همان معنای مشهور انتهای غایت (تا) است و می‌فرماید: «شستن از بالا به پایین، امری طبیعی و عادی است و از روایات معصومین: به دست می‌آید که باید همین‌گونه علیهم السلامل شود و گرنه از آیه شریفه به دست نمی‌آید که تنها راه شستن دست، از آرنج است».[۵]

به عنوان مثال، اگر شما به نقاش بگویید که دیوار را تا فلان نقطه رنگ بزن، این جمله، هیچ دلالتی بر این نکته ندارد که آیا باید از بالا به پایین رنگ زد یا از پایین به بالا و فقط انتهای غایت، یعنی حد نهایی آن مشخص می‌شود که همان بالای دیوار است و چگونگی سیر از این جمله،‌ معلوم نمی‌شود.

۲ – زراره می‌گوید: وقتی از کیفیت وضوی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از امام باقر (علیه السّلام) پرسیدم، حضرت طشت آبی را درخواست کرد و پس از شستن صورت، مشتی آب از آن بر دست راست خود ریخت و آن را از آرنج تا سرانگشتان شست و هیچ‌گاه آب را به طرف آرنج برنگرداند.[۶]

وهبه الزحیلی درباره نحو وضو گرفتن پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) چنین می‌گوید: دارقطنی (از دانشمندان حدیث اهل سنّت) از جابر نقل کرده است که گفت: «پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) زمانی که وضو می‌گرفت، آب را بر دو آرنج می‌ریخت».[۷]

در آیه وضو، خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است؛ در حالی‌که اهل تسنن پاها را می‌شویند.

ابن عبّاس از یاران پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌گفت: «وضو عبارت است از دو شستن و دو مسح کردن (یا دو شسته شده و دو مسح شده)».[۸]

وی می‌گوید: «نزل فی القرآن بالمسح و أبی النّاس إلا الغسل»[۹]؛ «قرآن درباره پاها دستور مسح داده، ولی مردم جز شستن، به چیزی تن ندادند.»

حمران می‌گوید: عثمان آبی خواست و وضو گرفت و سپس گفت: «رأیت رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) توضّأ کما توضّأت فتمضمض و استنشق و غسل وجهه ثلاثاً و یدیه ثلاثاً و مسح برأسه و ظهر قدیمه»[۱۰]؛ «رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را دیدم وضو گرفت؛ آن چنان‌که من وضو گرفتم؛ او مضمضه کرد و استنشاق نمود و صورت و دست‌ها را سه بار شست و بر سر و پشت پا مسح کشید».

ابن عبد خیر می‌گوید: «دیدم علی (علیه السّلام) را که وضو گرفت و سپس روی دو پای خود را مسح نمود».[۱۱]

برخی از منابع تاریخی حکایت از این دارد که وضوی همه مسلمانان تا خلافت عثمان، صورت واحدی داشته و مانند وضوی کنونی شیعه بوده است. این مسئله، با آیه وضو تطبیق دارد و علّت تغییر وضو این بود که عثمان در اواسط دوران خلافت خود نسبت به چگونگی وضوی پیامبر، گرفتار تردید شد. سپس او وضوی پیامبر را به شکلی که اکنون در میان اهل سنّت مرسوم است، اعلام کرد. این قضیه، مورد مخالفت بسیاری از اصحاب پیامبر واقع شد؛ امّا حکومت اموی بنا بر اغراض سیاسی، در نقاط مختلف دولت اسلامی، شیوه عثمان را تبلیغ کرد و جوّی به وجود آورد که برخی از اصحاب، جرأت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشتند و در نتیجه، این‌گونه وضو گرفتن، رواج یافت.[۱۲]

 

منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی شیعه و اهل سنت؛ دفتر نشر معارف تدوین و تألیف: علی اصغر رضوانی، مصطفی عزیزی


 

[۱]. مائده، آیه ۶٫

[۲]. هود، آیه ۵۲٫

[۳]. نساء، آیه ۲٫

[۴]. وهب زخیلی، الفقه الاسلامی و ادلته، ج ۱، ص ۲۱۸٫

[۵]. المیزان، ج ۵، ص ۲۲۴٫

[۶]. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۱، ص ۵۵٫

[۷]. الفقه الاسلامی و ادلته، ج ۱، ص ۲۱۸٫ ۳٫

[۸]. ر.ک: تفسیر فخررازی، در تفسیر آیه وضو.

[۹]. تفسیر طبری، ج ۶، ص ۸۲٫

[۱۰]. کنز العمال، ح ۲۶۸۶۳٫

[۱۱]. مسند احمد، ج ۱، ص ۱۲۴-۴٫

[۱۲]. ر.ک: علی الشهرستانی، وضوء‌النبی من خلال ملابسات التشریع؛ این کتاب توسط حسین صابری نیز ترجمه شده است.