یکی از ملاک‌ها‌ی ازدواج کفو بودن زوجین است. ایمان و اسلام باعث می‌شود که مرد و زن در زمینه اعتقادی با یکدیگر کفو باشند، پس اسلام و ایمان باعث هم‌طراز شدن زوجین می‌شود.
در روایت ذکر شده؛ امام صادق(ع) از زراره درباره وضعیت تأهلش می‌پرسد و می‌فرماید: «ای زراره! آیا متأهلی یا مجرّد؟» گفت: مجرّدم. آن‌حضرت فرمود: «چه باعث شده است که ازدواج نکنی؟» گفت: آن‌که را می‌خواهم نمی‌یابم و نمی‌دانم آیا ازدواج با دیگران جایز است یا نه؟ امام(ع) فرمود: «چگونه صبر می‌کنی با آن‌که تو جوان هستی؟» گفت: کنیزی می‌خرم. فرمود: «از کجا پاک‌دامنی و اعتقاد نیک کنیزان را می‌دانی؟» گفت: کنیز را اگر نخواسته باشم و مطابق میل و اعتقادم نباشد؛ می‌فروشم … آن‌حضرت فرمود: «می‌توانی با کسانی [از زنان آزاد] ازدواج کنی که هم‌عقیده‌ات نبوده اما ناصبی هم نیست، همانا پیامبر خدا(ص)، دخترانش را به ابوالعاص بن ربیع و عثمان بن عفان داد، همان‌طور که خودش نیز با عائشه و حفصه ازدواج کرد…».[۱]
همان‌طور که در این روایت امام(ع) توضیح داده‌اند، جوانان مؤمن (دختر یا پسر) اگر همسری که در امور اعتقادی هم‌طرازشان باشد دست نیافتند، می‌توانند با کسانی ازدواج کنند که با آنان از جهت اعتقادی کاملاً هم‌طراز نیستند. لذا در این روایت، امام صادق(ع) به عملکرد رسول خدا(ص) استناد می‌کنند که از طرفی برخی دخترانشان را به ازدواج افرادی در آوردند که در رتبه ایشان و خانواده ایشان نبودند و یا مشرک بودند و از طرف دیگر؛ خود حضرت با کسانی ازدواج کردند که در رتبه و شأن ایشان نبودند. بنابراین، ذکر دو همسر از همسران رسول خدا(ص) در این روایت بدین سبب است که حضرت امام صادق(ع) می‌خواستند نمونه‌هایی از سنت رسول خدا(ص) را بیان کنند که با توجه به عدم هم‌طرازی اعتقادی، ازدواج به امر و رضایت رسول خدا(ص) تحقق یافته است. این عبارت لزوما به معنای کفر و شرک دامادها و همسران پیامبر(ص) نیست، بلکه به معنای آن است که آنان در برخی امور، بر اساس توصیه‌های پیامبر(ص) عمل نمی‌کردند که نمونه‌ای از آن را در جنگ عایشه با جانشین حضرتشان مشاهده می‌کنیم.
درباره سند روایت باید گفت:
قدیمی‌ترین منبع شیعی که این روایت را آورده؛ رجال کشی «اختیار معرفه الرجال»(قرن ۴ ق‏) است. تمام افراد موجود در سند از افراد ثقه و برخی از اجلاء و بزرگان اصحاب‌اند. تنها شخصی که مورد تردید است «احمد بن هلال کرخی عبرتائی» است که درباره او گفته شده است: «وی غالی و دین و مذهب فاسد داشته است».[۲] ولی نجاشی با این‌که او را صالح الروایه دانسته، اما گفته است: برخی از روایاتش پذیرفته می‌شود و برخی از آنها قابل پذیرش نیست و امام حسن عسکری(ع) او را زیاد مورد مذمت و نکوهش قرار داده است.[۳]
بنابراین، چنین به دست می‌اید که هیچ‌کدام از علمای رجال و حدیث به صورت مطلق، روایات احمد بن هلال کرخی را نمی‌پذیرند؛ لذا نمی‌توان این روایت را از نظر سندی قبول کرد.

 

منبع: اسلام کوئست


پی نوشت ها

[۱]. کشى، محمد بن عمر، إختیار معرفه الرجال(رجال الکشی)، ص ۱۴۱ – ۱۴۲، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول‏، ۱۴۰۹ق‏؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۵۶۰، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.

[۲]. شیخ طوسی، الفهرست، محقق: آل بحر العلوم، سید محمد صادق، ص ۸۳، نجف، المکتبه المرتضویه، چاپ اول، بی‌تا.

[۳]. «صالح الروایه، یعرف منها و ینکر، و قد روى فیه ذموم من سیدنا أبی محمد العسکری(ع)»؛ نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعه(رجال نجاشی)، ص ۸۳، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش.