او بیست روز قبل از عملیات عظیم بدر به واحد تبلیغات مراجعه مینماید و دستور میدهد کلیه عکسها و نوارهای کاست و ویدوئی که مربوط به ایشان هست، جمعآوری شده و تحویل گردد. بعداز مدتی آنها را تحویل میگیرد و در حضور مسئول تبلیغات، نوارهای کاست و ویدئو را پاک میکند و عکسها را با خود میبرد و معدوم میسازد.
چند روز قبل از عملیات بدر همراه با فرماندهان عالی رتبهی سپاه اسلام به محضر حضرت امام (قدس سره) مشرف میشود، فرمانده کل قوا با دم مسیحایی خویش به آنها روحیه، امید و نوید پیروزی را میدهند و ضمن صدور فرمان حمله، خطاب به آنها میفرمایند: «قوی دل باشید که نصر خدا با شماست.» وقتی فرماندهان از محضر امام (قدس سره) مرخص میشوند حضرت امام ایشان را صدا می زنند و آهسته مطلبی را به جعفرزاده میفرمایند که این سخن هرگز فاش نشد. عملیات شروع می شود و نبرد عظیم تن با تانک در الصخره صورت میگیرد، سختیهای جنگ فزونی مییابد. فرماندهی تیپ شخصاً آر. پی. جی به دست میگیرد و به شکار تانک میرود.
لحظه لحظهی صحنههای نبرد، با شهادت و جراحت شیران الغدیر همراه است و فرماندهی دلیر و فداکار، در صحنهی کارزار عملیات را رهبری میکند تا آنگاه که محبوب او را فرا میخواند و ترکش خمپارهای این خداجوی عارف را به معراج الهی سوق میدهد. چند روز پس از شهادت فرماندهی تیپ، پیکر مطهرش را به همراه دیگر شهیدان عملیات بدر به یزد آوردند تا تشییع کنند. حال احتیاج به عکس شهید است، با تلاش مستمر و پیگیری تنها یک قطعه عکس ۴×۳ سیاه و سفید از شهید به دست میآورند. آن عکس را بزرگ و با رنگ پاستل رنگ میکنند، ولی آیا میتوان عکس یک فرماندهی تیپ را بدون لباس نظامی چاپ کرد؟ تلاشها دوباره شروع میشود تا عکس یکی از سرداران سپاه اسلام را انتخاب میکنند و عکس فرماندهی تیپ را روی بدن آن عکس گراف میکنند و بالاخره پس از چند روز تلاش، یک عکس از این فرماندهی شهید آماده میشود.
پیکر این شهید گرانقدر با شکوه هر چه تمامتر در شهرستان یزد تشییع میشود، سپس برای خاکسپاری به اصفهان انتقال مییابد و جمعی از رزمندگان تیپ الغدیر و مردم حق شناس یزد جهت تشییع به اصفهان میروند و تازه میفهمند که قبلاً دو برادر و شوهر خواهرش در دفاع مقدس به شهادت رسیدهاند و این چهارمین شهید خانوادهی جعفرزاده است.
رسم خوبان ۲۰ – فروتنی و پرهیز از خودبینی، ص ۱۳۵ تا ۱۳۷٫/ طراوات یقین، صص ۹۸ – ۹۶٫
پاسخ دهید