سرویس نقد افکار و آراء اهل تسنّن:بزرگان محقّقین و اعلام اهل سیره و تاریخ و حدیث از اهل سنّت تصریح کرده اند که در جنگ احد، در شرایطى که مشرکین بعد از شکست ابتدائى، برگشتند و قصد قتل رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم و انهدام قواى مسلمین را داشتند، ابوبکر و عمر نیز چونان دیگران، آن سرور را در دریاى دشمن رها کرده و تنها گذاشته و براى حفظ جان خودشان پا به فرار گذاشتند.

براى نمونه به مدارک زیر در باب جنگ احد مراجعه شود:

۱ – ابو داود طیالسى در کتاب «سنن».

۲ – ابن سعد در کتاب «الطّبقات الکبرى».

۳ – طبرانى در کتاب «معجم».

۴ – ابوبکر بزّار در کتاب «مسند».

۵ـ ابن حبّان در کتاب «صحیح».

۶ – دارقطنى در کتاب «سنن».

۷ – ابو نعیم اصفهانى در «حلیه الاولیاء».

۸ – ابن عساکر در «تاریخ مدینه دمشق».

۹ – ضیاء مقدسى در «المختاره».

۱۰ – متّقى هندى در «کنز العمّال».

کنز العمّال: ج۱۰/۴۲۴٫

و امّا در جنگ حنین، حاکم نیشابورى به سند صحیح از ابن عبّاس نقل مى کند که تنها کسى که در آن جنگ با رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم ماند و استقامت کرد، علىّ بن ابیطالب علیه السّلام بود، و همه پا به فرار گذاشتند.

المستدرک: ج۳/۱۱۱٫

جنگ خیبر: اعلام و محقّقین از اهل سنّت فرار ابوبکر و عمر را ذکر کرده اند که از آن جمله: ۱ ـ احمد بن حنبل در کتاب «المسند». ۲ ـ ابن ابى شیبه در «المصنَّف». ۳ ـ ابن ماجه قزوینى در «سنن المصطفى (صلّى الله علیه وآله وسلّم)». ۴ ـ ابوبکر بزّار در «المسند». ۵ ـ طبرى در «تفسیر و تاریخ». ۶ ـ طبرانى در «المعجم الکبیر». ۷ ـ حاکم نیشابورى در «المستدرک». ۸ ـ بیهقى در «السّنن الکبرى». ۹ ـ ضیاء مقدسى در «المختاره». ۱۰ ـ هیثمى در «مجمع الزّوائد». ومتّقى هندى در کتاب «کنز العمّال»واقعه فرار را از افراد فوق الذّکر نقل مى کند.

 

 

کنز العمّال: ج۸/۳۷۱٫

امّا در جنگ خندق که معروف است که رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم فرمودند: لَضَرْبَهُ عَلیٍّ فی یَوْمِ الخَنْدقِ اَفْضَلُ مِنْ عِبادَهِ الثَّقَلَیْنِ: ضربه علىّ بن ابیطالب علیه السّلام در جنگ خندق، از عبادت جنّ و انس نزد خداى تعالى برتر است، و در بعضى از نقلها این چنین آمده است: اَفْضَلُ مِنْ عِبادَهِ الاُمَّهِ إلى یَوْمِ القِیَامَه ( برتر است از عبادت تمامى امّت تا روز قیامت).

المستدرک على الصحیحین: ج۳/۳۲٫

شرط شجاعت از یکطرف، فرار شیخین در این مواقف حسّاس از زندگانى رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم از طرف دیگر، اهل سنّت را دچار گرفتارى کرده است، فکر کردند و کردند تا اینکه شیخ الاسلامشان یعنى جناب «ابن تیمیّه» که در چنین مواردى حلاّل مسائل بدون پاسخان هست(!) فکرى بکر و چاره اى عوام فریب اندیشیده، او مى گوید: شکّى نیست که ما در خلیفه و حاکم اسلام به لزوم وجود صفت شجاعت قائلیم، ولکن شجاعت بر دو قسم است: ۱ ـ شجاعت قلبى ۲ ـ شجاعت بدنى و ابوبکر درست است از شجاعت بدنى بى بهره بوده، ولى او داراى شجاعت قلبى بوده، و همین مقدار از شجاعت براى حاکم اسلامى کافى است!! و در ادامه سخنانش مى گوید: و اگر شما مى گوئید على اهل جهاد و قتال بوده، ما مى گوئیم: عمر بن خطّاب نیز اهل قتال و جنگ در راه خداوند بوده است، ولى باید دانست که قتال بر دو قسم است: ۱ ـ قتال با شمشیر ۲ ـ قتال با دعاء و عمر بن خطّاب با دعاء، در راه خداوند قتال کرده است. سپس ابن تیمیّه براى اثبات شجاعت بدنى ابوبکر ابن ابى قحافه ـ در قبال شجاعتها و مبارزه هاى محیّرالعقول امیرالمؤمنین علیه السّلام با مشرکین ـ تمسّک به واقعه زیر نموده، چنین مى نگارد: بخارى و مسلم در کتاب خودشان آورده اند که: عروه بن زبیر مى گوید: من از عبدالله فرزند عمرو بن عاص پرسیدم که: سخت ترین رفتار مشرکین با رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم کدام بود؟ جواب داد: روزى رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم مشغول نماز بودند که عُقْبَه بن ابى مُعَیْط آمد و رداء آن حضرت را به دور گردن مبارک پیچیده و به شدّت فشار داد، در همین حال ابوبکر آمده و شانه عُقْبه را گرفت و او را به کنارى زد و گفت: آیا مردى را مى کشید که مى گوید: رَبِّیَ الله؟

 

 

منهاج السنّه: ۸/۸۵٫

قضاوت در گفتار ابن تیمیّه را به اهل انصاف واگذار مى کنیم. این بود موقعیّت ابوبکر در ارتباط با صفت شجاعت که به اجماع اهل سنّت، در جانشین پیامبر و خلیفه مسلمین معتبر است.

لحظه ای برای تفکّر: آیا مصداق ابوبکر وعمر همانند قوم بنی اسرائیل نیست که خطاب به موسی گفتند تو وپروردگارتان بروید وبجنگید ما اینجا می نشینیم؟وبهنگام آسایش و راحتی گرداگرد پیامبرشان جمع می شدند ودرهنگام سختی ….!؟

آیا ابوبکر وعمر آیه ی شریفه ی فضل الله المجاهدین علی القاعدین ((خداوند متعال مجاهدین را بر گوشه نشینان برتری داده است)) به گوششان نخورده بود!

 

 

 

منبع:پرسمان