سؤال: وظیفه‌ی والدین در برخورد با مشکل اختلال جنسی فرزندشان چیست؟

جواب:

نقش پدر و مادر در حلّ این مشکل بیشتر نقش حمایتی است؛ نه نقش مستقیم و نظارتی یا درمانی. یعنی ما باید در مسیر بهبود، فرزند خود را حمایت کنیم؛ آن هم به صورت غیر مستقیم.

انواع نقش های حمایتی

والدین با روش های مختلفی می‌توانند نقش حمایتی خود را نسبت به فرزندشان ایفا کنند؛ از جمله:

الف. برقراری ارتباط

بچّه‌ها ممکن است به خاطر تنهایی خود دچار این آسیب و اختلال شوند. از این جهت نقش حمایتی پدر و مادر این است که فرزند خود را تنها نگذارند؛ البتّه تنها نگذاشتن به این معنا نیست که هر کجا فرزند ما رفت، ما هم برویم و در مقابل او بنشینیم! بلکه باید ارتباط خود را با او بیشتر و فشرده تر کنیم.

به عنوان مثال وقتی فرزند ما به اتاق خود رفته است و دارد تکلیف خود را انجام می‌دهد، مادر یا پدر می‌تواند چند دقیقه به بهانه‌ی میوه‌ بردن، برود و کنار او در اتاق بنشیند و به این ترتیب این نقش حمایتی را داشته باشد.

ب. فراهم کردن بسترها

گاهی این نقش حمایتی به معنای این است که باید والدین بسترهایی را فراهم کنند. به عنوان مثال، بیکاری یکی از عوامل این مشکل است؛ لذا پدر و مادر می‌توانند زمینه‌ای را برای فرزند خود فراهم کنند که فعّالیت‌ جسمی و حرکتی او بیشتر شود. مثلاً او را در یک کلاس ورزشی مثل شنا ثبت نام کنند. در آموزه‌های دینی ما نیز تأکید بسیاری بر آموزش شنا برای فرزندان شده است، تا جایی که آن را یک حق برای فرزند شمرده اند و واقعاً هم خیلی مفید است و وقتی بچّه‌ها به این کلاس ها می‌روند، انرژی آن‌ها تخلیه می‌شود.

ج. حمایت مشاوره ای

حمایت والدین گاهی باید به صورت حمایت‌های مشاوره‌ای باشد. متاسّفانه برخی از پدر و مادرها فکر میکنند که این جلسات مشاوره فایده ای ندارد؛ در حالی که اتّفاقاً والدین باید در اینجا حمایت کنند. مثلاً اگر برای رفتن به مشاوره باید مسیری را طی کنند، پدر مشتاقانه بگوید من خود شما را می‌برم و با وسیله نقلیه خود او را به مقصد برساند و به این ترتیب این فضای حمایتی را برای او ایجاد کند.

د. تهیّه محصولات فرهنگی

نکته‌ی چهارمی در زمینه نقش حمایتی والدین تهیه‌ی یک سری ابزار و محصولات فرهنگی مانند کتاب است. توصیه می‌کنیم که بچّه‌ها کتاب‌های خاصّی را مطالعه کنند. معمولاً در مشاوره‌ها سه گروه کتاب را به افرادی که این مشکل را دارند توصیه می‌کنیم. یک دسته کتاب‌های مربوط به معاد که با طبیعت نوجوان هم سازگار است. دوّم تفسیرهای ساده از قرآن کریم، و سوّم کتاب هایی که شامل سرگذشت بزرگان، خصوصاً بزرگان دینی است.

انسان با خواندن این گونه کتاب ها، روحیه و انرژی مضاعفی در زمینه‌ی عبادت و در زمینه‌ی کارهای علمی می‌گیرد. مثلاً سرگذشت بزرگان ما پر از جهد و تلاش است و در خیلی از زمینه‌ها روحیه‌ی خاصّی به انسان می‌دهد. لذا اگر این‌ کتاب‌ها در خانه‌ی آن‌ها موجود نیست، والدین می بایست حمایت خود را ایجاد کنند و زمینه را فراهم کنند و با خریدن این کتاب‌ها یا امانت گرفتن از کتابخانه‌ی آن ها را در اختیار فرذندشان قرار دهند.

ه. پرستاری کردن

وقتی بچّه‌ها دچار این اختلال می‌شوند، باید آنها را مثل یک بیمار ببینیم. تعبیری را که ما نسبت به اهل بیت علیهم السلام داریم این است که: «طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ»[۱]، یعنی آن‌ها گرد مریض‌های خود می‌گشتند تا آنها را درمان کنند، دقیقاً پدر و مادر باید همین نقش را نسبت به فرزندشان داشته باشند؛ یعنی دور فرزندان خود بگردند. نه اینکه صرفاً قربان صدقه بچّه بروند؛ بلکه باید از آنها مراقبت و آنها را همراهی کنند، تا مسیر درمانی آنها طی شود.

و. دعا کردن

آخرین نقش والدین در این زمینه این است که دعا کنند؛ زیرا دعا کردن در کنار آن تلاش‌هایی که انسان انجام می‌دهد، کمک می‌کند که آن تلاش‌ها إن‌شاءالله به نتیجه‌ی لازم برسد؛ خصوصاً دعای پدر و مادر. همانطور که در روایت داریم: «دُعَاءُ الْوَالِدِ لِوَلَدِهِ کَدُعَاءِ النَّبِیِّ لِأُمَّتِهِ»[۲]؛ یعنی وقتی پدری در حقّ فرزند خود دعا می‌کند، مثل این است ‌که یک پیغمبر در حقّ امت خود دعا کرده است.

برکت دعای پدر!

اگر این دعاها در زمان‌هایی باشد که یک روح معنوی بر آن حاکم است، تأثیر بیشتری دارد. پدر مرحوم مجلسی دوم رضوان الله علیه می‌فرمایند: شبی مشغول خواندن نماز شب بودم و حال دعایی پیدا کردم که در همان لحظه دیدم گریه‌ی محمّد باقر از گهواره‌ بلند شد. در همان لحظه گفتم خداوندا! این فرزند من را عالم ربّانی در دین قرار بده و به برکت این دعا فرزند ایشان عالم ربّانی می‌شود.

خوب است که وقتی انسان حال دعا پیدا می‌کند، برای سلامتی فرزند خود و برای این‌که إن‌شاءالله از این‌ مشکل رها شود، دعا کند و البته این دعا به تنهایی کافی نیست؛ بلکه باید در کنار تلاش باشد. پدر محمّد باقر مجلسی نیز فقط دعا نکرد؛ بلکه تلاش کرد تا فرزند او به مقام برسد و این دعا کمک‌کار و مؤیّد بود و توانست زمینه‌های بهتری را برای رسیدن به نتیجه فراهم کند.

ستون های استوار

برای کسانی که هنوز فرزندان آن‌ها به سنّ نوجوانی نرسیده اند و مشتاق هستند که یک نسخه‌ی در این زمینه داشته باشند، بگوییم که سه ستون در بحث تربیت بچّه‌ها وجود دارد که آن‌ها را نگه می دارد و از انحراف در هر زمینه‌ای باز خواهد داشت.‌

الف. هماهنگی والدین

یک مورد هماهنگی بین والدین است. پدر و مادر باید هماهنگ باشند؛ به این صورت که پدر مدیر تربیتی و مادر مربّی است این هماهنگی بین پدر و مادر در مسیر تربیت خیلی می‌تواند کمک ‌کند.

متأسّفانه امروز در برخی از خانواده‌ها می‌بینیم که زن و شوهرها فقط به دنبال این هستند که مشکلات خود را حل کنند و تنها برای مشکلات خود به دنبال راهکار هستند و به تربیت فرزند خود نمی‌رسند. ذهن و فکر این افراد همیشه درگیر است؛ درحالی که باید از این مرحله عبور کنند و یک گام فراتر روند.

ب. اکسیر محبّت والدین

گام دوم همان محبّت والدین است که به صورت غریز‌ی در افراد وجود دارد و ناخودآگاه پدرها و مادرها فرزندان خود را دوست دارند که این امر می‌تواند خیلی کمک کننده باشد. ما به سختی می‌توانیم فرزند همسایه را به خانه‌ی خود بیاوریم و او را تربیت کنیم؛ چون آن حسّ غریزی را نسبت به او نداریم. مگر این‌که افراد خاصّی با نگاه‌های بلندی نسبت به این قضیه وارد این عرصه شوند. مثل معلّمین زحمت کش ما که با این نگاه بچّه‌های مردم را تربیت می‌کنند.

ج. آشنایی با اصول و فنون تربیت

و نکته‌ی سوم این است که ما باید با اصول و فنون تربیت آشنا باشیم که اتّفاقاً چندان هم پیچیده و سخت نیست. در هر گروه سنی ما چند کلید واژه در تربیت داریم که به راحتی با توجّه به این کلید واژه‌ها می‌توانیم تربیت را پیش ببریم.

به عنوان مثال، در هفت سال اوّل، محور بازی است و همه‌ی تربیت ما و همه‌ی کارهای ما باید در قالب بازی ارائه شود. هفت سال دوّم در قالب توجّه به نیازهای بچّه‌ها است؛ اگر ما می‌خواهیم فرزندان ما عبد باشند و از ما تبعیّت کنند، باید نیازهای آن‌ها را برآورده کنیم.

در هفت سال سوم نیز کلید واژه‌ی تربیتی، مسئولیت دادن و مشغول کردن است؛ یعنی جسم، فکر و روح فرزندان خود را با مسائل مختلف و متناسب با سنّ او، مانند کار و ورزش و عبادت، مشغول کنیم.

إن‌شاءالله با به کار گیری این موارد و توجّه به نکات تربیتی و توکّل بر خداوند متعال، می توانیم  به نوعی از بروز این مشکلات و اختلالات در فرزندان خود پیشگیری کنیم.


[۱]– نهج البلاغه، ص ۱۵۶٫

[۲]– نهج الفصاحه، ص ۴۸۲٫