در قرآن آمده است در جنگ بدر فرشته ها با علامت مشخص بودند تعداد و علامت های آنها چه بود و چه کسی جلودار و رهبر آنها بود؟

پاسخ اجمالی

در آیه ای از قرآن کریم درباره فرشتگان جنگ بدر می خوانیم: «بلى‏ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَهِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُسَوِّمینَ»؛[۱] آرى، [امروز هم] اگر استقامت و تقوا پیشه کنید، و دشمن به همین زودى به سراغ شما بیاید، خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان، که نشانه هایى با خود دارند، یاری می کند.
«مُسَوَّمِینَ» از ریشه «سوم» به معنای علامت دارها است. در قدیم با داغ کردن و مهر، دام ها و بردگان را نشان می کردند که یا خودشان یا ستورانشان یا فرستاده هاشان را علامت گذارى می کردند.
[۲]
از پیامبر اکرم(ص) درباره ستوران جنگى روایت شده است: «تَسَوَّمُوا فانّ الملائکه قد تَسَوَّمَتْ»؛ علامت بگذارید؛ زیرا فرشتگان در جنگ بدر، مرکب هاشان را علامت گذاردند.
[۳]
با توجه به این که جبرئیل و دیگر فرشتگانی که در جنگ بدر به کمک پیامبر خدا(ص) رفته بودند، عمامه گذاشتند، از این جهت به آنان «مسوّمین» گفتند که جلودار آنان نیز جبرئیل بود.
[۴]
در این زمینه به دو روایت اشاره می کنیم. 
۱ – امام رضا(ع) فرمود: «مراد از مسوّمین عمامه ها است، پیامبر خدا عمامه گذارد و دو طرف آن را از جلو و عقب (روى سینه و پشت) انداخت و جبرئیل عمامه گذارد و دو طرف آن را رها کرد».[۵]
۲ – امام باقر(ع) فرمود: «در روز بدر فرشتگان عمامه هایی داشتند که آخرش رها شده بود».[۶]
گفتنی است؛ در روایات آمده است فرشتگانی که برای کمک پیامبر(ص) در جنگ بدر به زمین آمده اند بالا نرفتند و بالا نخواهند رفت تا زمانی که امام عصر(عج) را یاری کنند و آنان پنج هزار نفر هستند».
[۷]

 

 

منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

 

[۱]. آل عمران، ۱۲۵٫

[۲]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، تحقیق: داودی، صفوان عدنان، ص ۴۳۸، بیروت، دارالقلم‏، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.

[۳]. همان؛ عبسی،  أبو بکر بن أبی شیبه، الکتاب المصنف فی الأحادیث و الآثار، ج ۶، ص ۴۳۷، ریاض، مکتبه الرشد، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
ناشر: مرتضوی‏، چاپ دوم، تهران، ۱۳۷۴ش‏.‏

[۴]. در روایت صراحت به این موضوع نیست، امّا با توجه به این که جداگانه از آن حضرت نام برده شد این استفاده می شود.

[۵]. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، محقق و مصحح: غفارى على اکبر، آخوندى، محمد، ج ‏۶، ص ۴۶۰، ‏تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق‏.‏

[۶]. همان، ج ‏۶، ص ۴۶۱٫

[۷]. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج‏۱، ص ۱۹۷، تهران، چاپخانه علمیه، ۱۳۸۰ق.