خوارزمی گوید:

آن‌گاه نزد اصحاب خود آمد. طرماح بن عدی که از پیروان او بود، گفت: پیشنهاد می‌کنم همراه من بر شتر سوار شوی تا شبانه پیش از صبح تو را به قبایل «طی» برسانم و کارها را برایت جور کنم و پنج هزار رزمنده برایت فراهم آورم که از تو دفاع کنند. امام حسین (ع) فرمود: آیا این جوانمردی است که انسان خود را نجات دهد و خانواده و برادران و یارانش را به کشتن دهد؟ اصحابش گفتند: این گروه: اگر تو را نیابند کاری نمی‌کنند. امام به سخن آنان اعتنایی نکرد و طرماح را دعای خیر کرد.

 

 

قال الخوارزمیّ:

ثمّ خرج إلی أصحابه فقال له الطّرحمّاح بن عدیّ الطائیّ و کان من شیعته: الری أن ترکب معی جمّازه فإنّی أبلغ بک اللّیله قبل الصباح أحیاء طیء و أسوّی لک أمورک و أقیم بین یدیک خمسه آلاف مقاتل یقاتلون عنک، فقال له الحسین: أمن مرؤه الإنسان أن ینجی نفسه و یهلک أهله و إخوته و أصحابه؟ فقال له أصحابه: إنّ هؤلاء القوم إذا لم یجدوک لم یفعلوا شیئا فلم یلتفت إلی قولهم و جزی الطّرمّاح خیراً.[۱]


[۱]– مقتل الحسین (ع) ۱: ۲۳۷، الفتئح لابن اعثم ۵: ۹۴، تاریخ الطبری ۳: ۳۱۶٫