هرچند، چنین روایتی نقل شده است، ولی محدّثین و فقهای شیعه در ذیل این روایت به چند نکته توجه داده‌اند؛ مانند این‌که گفته‌اند: اکتفا کردن پیامبر خدا(ص) به خواندن چهار رکعت نافله عصر، هیچ منافاتی با استحباب چهار رکعت دیگر ندارد؛ زیرا شاید پیامبر(ص) در صدد بیان آن بودند که فضیلت چهار رکعت نافله عصر بیشتر از چهار رکعت دیگر است.
 

در روایتی نقل شده است که؛ امام باقر(ع) در بیان کیفیت نماز پیامبر اسلام(ص) فرمود: «حضرتشان در روز هیچ نمازى بجا نمی‌آورد تا هنگام زوال آفتاب، و چون آفتاب از خط نصف النهار می‌گذشت هشت رکعت نماز (نافله ظهر) که آن‌را نماز «اوّابین» می‌نامید بجا می‌آورد؛ در این ساعت است که درهاى آسمان گشوده شده و دعاها مستجاب می‌گردد، و بادهاى رحمت الهى می‌وزد، و خداوند سبحان نظر شفقت و مرحمت به آفریدگان می‌افکند، و چون سایه، یک ذراع می‌گذشت چهار رکعت نماز ظهر و بعد از ظهر نیز دو رکعت نماز می‌گزارد، بعد از آن [با فاصله] دو رکعت نماز دیگر بجا می‌آورد، سپس هنگامى که سایه، یک ذراع دیگر می‌گذشت چهار رکعت نماز عصر را می‌خواند.
پس از آن دیگر نمازى نمی‌خواند تا غروب آفتاب، و چون آفتاب غروب می‌کرد؛ یعنى آفتاب از نظرها پنهان می‌شد ابتدا سه رکعت نماز مغرب را بجا می‌آورد و پس از آن چهار رکعت دیگر (نافله مغرب) می‌خواند، و بعد تا موقعى که شفق (یا سرخى پدید آمده در آسمان در جانب مغرب) برطرف شود، دیگر نمازى نمی‌خواند، و وقتى شفق از بین می‌رفت نماز عشا را بجا می‌آورد.
سپس رسول خدا(ص) به بستر یا خوابگاه خود رفته و تا نیمه شب، هیچ نمازى نمی‌خواند، و وقتى نیمه شب می‌گذشت هشت رکعت [نماز شب] می‌گذارد و در ربع آخر شب سه رکعت نماز (دو رکعت به نام شفع و یک رکعت به نام وتر) بجا می‌آورد و در آن سه رکعت سوره “حمد” و “قل هو الله أحد” را می‌خواند و میان سه رکعت را با سلام فاصله می‌انداخت، و سخن می‌گفت و اگر کارى داشت بدان امر می‌کرد و از مصلّاى خود بیرون نمی‌رفت تا رکعت سوّم وتر را بجا آورد و در آن رکعت پیش از رکوع قنوت می‌خواند، سپس سلام می‌داد و دو رکعت نافله صبح را اندکى پیش از فجر و گاه همزمان با آن و گاه اندکى پس از آن بجا می‌آورد، بعد دو رکعت نماز صبح را در صبح صادق که سفیدى در عرض افق پدیدار گشته و خوب روشن می‌گشت می‌خواند. این نمازى بود که رسول خدا(ص) تا هنگامى که خداوند عزّ و جلّ ایشان را قبض روح فرمود؛ بر آن مداومت داشت».
[۱]

محدّثین و فقهای شیعه در ذیل این روایت به چند نکته توجه داده‌اند:
۱ – اکتفا کردن پیامبر خدا(ص) به خواندن چهار رکعت نافله عصر، هیچ منافاتی با استحباب چهار رکعت دیگر (بر اساس روایات دیگر)  – که جمعاً هشت رکعت می‌شود – ندارد؛ زیرا شاید پیامبر(ص) در صدد بیان آن بودند که فضیلت چهار رکعت نافله عصر بیشتر از سایر رکعات آن است، لذا به چهار رکعت بسنده نمودند.
[۲]

۲ – این روایت دلالت دارد بر این‌که پیامبر خدا(ص) کمتر از این، نماز نخوانده‌اند؛[۳] یعنی بیان حداقلی نافله نماز عصر است، اما این منافات ندارد با این‌که بیشتر از این مستحب نباشد که در روایات صحیح دیگر آمده است.
روایتی نیز وجود دارد که این توجیه را تأیید می‌کند: ابوبصیر می‌گوید از امام صادق(ع) درباره تعداد رکعات نمازهای نافله شبانه‌روزی پرسیدم و آن‌حضرت فرمود: «مستحب است که کمتر از این نباشد (یُسْتَحَبُّ أَنْ لَا یُقْصَرَ عَنْه‏): چهار رکعت هنگام زوال شمس؛ بعد از ظهر، دو رکعت؛ قبل از عصر، دو رکعت؛ بعد از مغرب، دو رکعت؛ بعد از نماز عشاء، دو رکعت؛ هنگام سحر، هشت رکعت؛ دو رکعت نماز 
شفع و یک رکعت نماز وتر؛ سپس دو رکعت قبل از نماز صبح».[۴] عبارت «یُسْتَحَبُّ أَنْ لَا یُقْصَرَ عَنْه» دلالت بر خواندن حداقلی تعداد نوافل شبانه‌روزی برای عموم مردم دارد؛ یعنی کسی اگر می خواهد نوافل را بخواند، شایسته است که کمتر از این تعداد نخواند.[۵]

۳ – علامه طباطبایی(ره) درباره این‌که چرا نافله عشاء(وتیره) در این روایت ذکر نشده، می‌گوید: نماز «وتیره» از پنجاه رکعت نماز واجب و مستحبى که رسول خدا(ص) می‌خواند خارج است و دو رکعت آن یک رکعت حساب می‌شود و به‌جاى نماز «وتر» تشریع شده تا اگر مرگ فرا رسید به‌جاى نماز «وتر» آخر شب به حساب آید. شاهد این مطلب روایتى است که شیخ صدوق(ره) از ابوبصیر نقل کرده که امام صادق(ع) فرمود: «کسى که به خدا و روز جزا ایمان دارد باید بدون خواندن نماز وتر نخوابد». ابوبصیر پرسید: مقصود همان دو رکعتى است که بعد از نماز عشا به حال نشسته خوانده می‌شود؟ آن‌حضرت فرمود: «آرى، آن دو رکعت به‌جاى یک رکعت حساب می‌شود، و اگر کسى آن‌را بخواند و در آن شب مرگش فرا رسد مانند کسى است که نماز وتر آخر شب را خوانده باشد، و اگر هم نمرد وتر را در آخر شب می‌خواند». ابوبصیر: آیا رسول خدا(ص) نیز این دو رکعت را می‌خواند؟ فرمود: «نه»، ابوبصیر: چرا؟ فرمود: «براى آن‌که به رسول خدا وحى می‌رسید و می‌دانست که آیا آن شب از دنیا خواهد رفت یا نه؟ و دیگران چنین علمى را ندارند. از همین رو بود که خودش نمی‌خواند و به دیگران دستور می‌داد آن‌را بخوانند».[۶]
البته معناى این‌که راوى گفت: «آیا رسول خدا(ص) نیز این دو رکعت را می‌خواند؟» این است که آیا آن‌حضرت آن‌را با عمل خود سنّت نهاد و بر آن‏ مداومت می‌نمود یا نه؟
[۷]

 

منبع: اسلام کوئست


[۱]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۲۷، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۲، ص ۲۶۲،  تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.

[۲]. مجلسی، محمد تقی، روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ‌ج ‏۲، ص ۸۶، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.

[۳]. همدانی، آقا رضا، مصباح الفقیه، ج ‌۹، ص ۲۱ – ۲۲، قم، مؤسسه الجعفریه لإحیاء التراث و مؤسسه النشر الإسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.

[۴]. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ‏۲، ص ۶، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.

[۵]. مصباح الفقیه، ج ‌۹، ص ۲۲٫

[۶]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ‏۲، ص ۳۳۰ – ۳۳۱، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.

[۷]. طباطبائى‏، سید محمد حسین، سنن النبی(ص)، ص ۲۳۵ – ۲۳۷، تهران، اسلامیه، چاپ هفتم‏، ۱۳۷۸ش.