اساس اسلام بر اخلاق، نزاکت، ادب بنا نهاده شده است، تا آن‌جا که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من از آن رو برانگیخته شدم که اخلاق کریمه [و صفات ستوده و انسانى را] در بشر به کمال رسانم»‏.[۱] ‏از این‌رو؛ رهبران معصوم ما، زمانی که مشاهده می‌کردند مسلمانان، از کلمات ناپسند و رکیک استفاده می‌کنند، آنان را از آن بازمی‌داشتند.
خداوند در قرآن کریم در نکوهش دشنام و ناسزا گفتن می‌فرماید: «کسانى که غیر خدا را می‌خوانند دشنام ندهید، مبادا آنها [نیز] از روى [ظلم و] جهل، خدا را دشنام دهند».
[۲]
امام علی(ع) زمانی که می‌بیند در جنگ صفین اصحابشان به شامیان ناسزا می‌گویند، فرمود: «من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشید، اما اگر کردارشان را تعریف، و حالات آنان را بازگو می‌کردید به سخن راست نزدیک‌تر، و عذر پذیرتر بود».
[۳]
بر این اساس، اساساً فحش و ناسزا، کاری قبیح و زشت است؛ لذا انسان مؤمن فحّاش و ناسزاگو نیست. علاوه بر این؛ ناسزا موجب می‌شود که طرف مقابل هم ناسزا بگوید.
دشنام در اثر نبودن منطق و در اثر زبونى است. شخص تا می‌تواند لازم است طرف را با منطق مجاب نماید.
با این وجود، از دیدگاه اسلام و با استفاده از قانون «مقابله به مثل» می توان برای جلوگیری از رفتار متکبّرانه و توهین‌آمیز دشمن، رفتاری متقابل را پیش گرفت.
 

منبع: اسلام کوئست


[۱]. طبرسى‏، حسن، مکارم الأخلاق، ص ۸، قم، شریف رضى‏، چاپ چهارم، ۱۳۷۰ش‏.

[۲]. انعام، ۱۰۸٫

[۳]. سید رضی، نهج البلاغه، ص ۳۲۳، قم، هجرت‏، چاپ اول، ۱۴۱۴ق‏.