در میان مراجعه کنندگان، آن چنان خضوعی نسبت به شخصیت علمی امام به چشم می‌خورد که عبد اللّه بن عطای مکی می‌گفت: ما رأیت العلماء عند أحد قطّ أصغر منهم عند أبی جعفر و لقد رأیت الحکم بن عیینه مع جلالته فی القوم بین یدیه کأنّه صبیّ بین یدی معلّمه.[۱]
علما را در محضر هیچ‌کس کوچکتر از آنها در محضر ابو جعفر علیه السّلام ندیدم.
حکم بن عیینه با تمام عظمت علمی‌اش در میان مردم، در برابر آن حضرت مانند دانش‌آموزی در مقابل معلم خود به نظر می‌رسید.
شهرت علمی امام، در حدّ تعبیر ابن عنبه «کان واسع العلم و وافر الحلم» مشهورتر از آن است که کسی بخواهد آن را بیان کند.[۲] این شهرت در زمان خود ایشان، نه تنها در حجاز که: کان سیّد فقهاء الحجاز [۳] بلکه حتی در عراق و خراسان نیز به طور گسترده فراگیر شده بود. چنانکه راوی می‌گوید: دیدم که مردم خراسان دورش حلقه زده و اشکالات علمی خود را از او می‌پرسیدند.[۴]
ذهبی درباره امام باقر علیه السّلام می‌نویسد: کان أحد من جمع بین العلم و العمل و السؤدد و الشّرف و الثّقه و الرّزانه و کان أهلا للخلافه.[۵] از کسانی است که بین علم و عمل و آقائی و شرف و وثاقت و متانت جمع کرده و اهلیّت برای خلافت داشت.
استاد ابو زهره درباره مرجعیت عام امام می‌نویسد: کان محمد الباقر علیه السّلام وریثه الامام السجاد فی امامه أهله و نیل الهدایه و لذا کان مقصد العلماء من کل البلاد الاسلامیه و ما زار أحد المدینه إلّا عرج علی بیت محمد الباقر یأخذ عنه. امام باقر علیه السّلام وارث امام سجاد علیه السّلام در امامت و هدایت مردم بود، از این رو علمای تمام بلاد اسلام از هر سو به محضر او می‌شتافتند و کسی از مدینه دیدن نمی‌کرد جز این که به خدمت او شرفیاب شده و از علوم بی‌پایانش بهره‌ها می‌گرفت.
و همو می‌نویسد: کان یقصده من ائمه الفقه و الحدیث کثیرون.[۶] از بزرگان فقه و حدیث، خیلی‌ها به قصد بهره‌گیری علمی پیش حضرتش می‌آمدند.
و از عیون الاخبار نقل شده است که: قد أخذ عنه اهل الفقه ظاهر الحلال و الحرام.[۷]
فقیهان، احکام حلال و حرام را از او می‌گرفتند.
او همانند پدرش امام سجاد علیه السّلام، که شهرت عظیم علمی در میان مردم داشت، مورد احترام خاص و عام بود. محمد بن منکدر که خود یکی از محدثان معروف اهل سنت بود، در عظمت امام پنجم شیعیان چنین می‌گوید: من جانشین علی بن الحسین، از میان فرزندان او را- که نزدیکترین آنان به او از نظر علم و فضیلت هم می‌بایست باشد- ندیده بودم تا روزی که به محضر فرزندش محمد باقر علیه السّلام رسیدم.[۸]
بسیاری از دانشمندان بزرگ اسلامی درباره مقام علمی و موقعیت فقهی حضرتش جملات زیبایی بر زبان رانده‌اند که استاد اسد حیدر آنها را در کتاب خود گرد آورده است.[۹]
فراوانی و گستردگی روایات امام در زمینه‌های فقه، اعتقادات و علوم دیگر اسلامی، سبب شد تا محدثان اهل سنت نیز از آن حضرت نقل حدیث نمایند. یکی از معروفترین آنها «ابو حنیفه» است. او با توجه به این که بیشتر احادیث وارده از طریق اهل سنت را نمی‌پذیرفت، روایات زیادی از طریق اهل بیت و به ویژه امام باقر علیه السّلام نقل کرده است.[۱۰] ذهبی درباره کسانی که از امام روایت کرده‌اند از عمرو بن دینار، اعمش، اوزاعی، ابن جریح و قره بن خالد یاد کرده است.[۱۱]
ابو اسحاق وقتی به او مراجعه کرد و مقام بسیار بلند و اعجاب‌انگیز علمی او را دید، در توصیف آن حضرت چنین گفت: لم أر مثله قطّ [۱۲]کسی را مانند او ندیده‌ام.
ابو زرعه دمشقی نیز درباره آن حضرت می‌گوید: إنّ أبا جعفر أکبر العلماء.[۱۳]
ابو جعفر از بزرگترین عالمان است.
به جرأت می‌توان گفت که در میان امامان شیعه پس از امیر مؤمنان علیه السّلام سند بخش عمده‌ای بیشترین قسمت روایات به امام باقر علیه السّلام و صادق علیه السّلام منتهی می‌گردد و این به دلیل موقعیت خاص سیاسی جامعه آن روز بود که این دو امام بیش از امامان دیگر فرصت نشر علوم آل محمد علیهم السّلام را پیدا کردند. از این روست که در جوامع حدیثی شیعه، بخش بزرگی از روایات اهل بیت از این دو امام بزرگوار نقل شده است.
همین مسأله سبب شد تا درباره امام باقر علیه السّلام گفته شود لم یظهر من ولد الحسن و الحسین من العلوم، ما ظهر منه فی التفسیر و الکلام و الأحکام و الحلال و الحرام. [۱۴]از فرزندان حسن علیه السّلام و حسین علیه السّلام آن چه در زمینه تفسیر، کلام، فتوا، و احکام حلال و حرام از آن حضرت صادر شده، از کس دیگری صادر نشده است.
نشر این احادیث سبب شهرت عظیم علمی آن امام همام، در آن روزگار به عنوان عالم، امام، فقیه و محدث بوده است. ابو زهره از میان انبوه کسانی که به آن حضرت مراجعه و از محضر او کسب علم کرده‌اند، به سفیان ثوری، سفیان بن عیینه (محدّث مکه) و ابو حنیفه اشاره کرده است.[۱۵]
ابرش کلبی از هشام بن عبد الملک پرسید: من هذا الذی احتوشته اهل العراق یسألونه؟ قال: هذا نبیّ الکوفه، و هو یزعم انّه ابن رسول الله و باقر العلم و مفسّر القرآن.[۱۶]
این کیست که مردم عراق او را در میان گرفته و مشکلات علمی خود را از او می‌پرسند؟ هشام گفت: این پیامبر کوفه است، خود را پسر رسول خدا و شکافنده علم و مفسّر قرآن می‌داند.
در نقل دیگری آمده است که هشام او را با تعبیر «المفتون به اهل العراق»[۱۷]معرفی کرده؛ یعنی کسی که اهل عراق شیفته او هستند.
با این همه تمجید و تعظیم علما از آن حضرت، این سخن که «لیس یروی عن الباقر من یحتجّ به»؛ [۱۸]از روی کمال بی‌خردی است.
انگیزه این اظهار نظرهای ناروا در مورد امام باقر علیه السّلام، تنگ نظری بسیاری از محدثین غیر شیعی است که هرگاه کسی کمترین توجهی به اهل بیت و علوم آنها داشته باشد، شیعه باشد یا نباشد، از نظر آنها حجیت و صلاحیت علمی خود را از دست می‌دهد! روشن نیست محدثان اهل سنت که در کتب روایی خود، آن همه روایت از امام باقر علیه السّلام نقل کرده‌اند، چگونه از نظرگاه تنگ ابن سعد جزو کسانی هستند که به آنان احتجاج نمی‌شود. همان طور که اشاره شد، سفیان ثوری، اوزاعی، ابو حنیفه و برخی دیگر که ابن حجر در تهذیب التهذیب نامشان را آورده، در آن شمارند.

منبع: کتاب حیات فکری وسیاسی ائمه ازصفحه ۲۸۸ تا ۲۹۲/ رسول جعفریان

 


[۱] مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۳، ص ۷۹؛ الارشاد، ص ۲۸۰؛ حلیه الاولیاء، ج ۳، ص ۱۸۰؛ کشف الغمه، ج ۲، صص ۱۱۸- ۱۱۷

[۲] عمده الطالب، ص ۱۹۵

[۳] شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۵، ص ۷۷

[۴] الکافی، ج ۶ ص ۲۶۶؛ بحار الانوار، ج ۴۶، ص ۳۵۷

[۵] سیر اعلام النبلاء، ج ۴، ص ۴۰۲

[۶] الامام الصادق، ص ۲۲ دار الفکر العربی بیروت

[۷] حیاه الامام الباقر علیه السّلام، ج ۱، ص ۱۳۹

[۸] الاتحاف، ص ۱۴۵

[۹] الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج ۲، صص ۴۳۹- ۴۳۵

[۱۰] تذکره الحفاظ، ج ۱، ص ۱۲۷؛ نک: جامع مسانید الامام الاعظم ابو حنیفه.

[۱۱] تذکره الحفاظ، ج ۱، ص ۱۲۴

[۱۲] الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج ۲، ص ۴۴۵؛ اعیان الشیعه، ج ۴، قسم ۲، ص ۲۰

[۱۳] المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۲۷

[۱۴] مناقب آل ابی طالب، ج ۳، ص ۳۲۷؛ بحار الانوار، ج ۴۶، ص ۲۹۴

[۱۵] الامام الصادق علیه السّلام، ص ۲۲

[۱۶] بحار الانوار، ج ۴۶، ص ۳۵۵ از مناقب؛ الکافی، ج ۸، ص ۱۲۰ (من هذا الذی تداکّ علیه الناس) یعنی این کیست که مردم بر او ازدحام کرده‌اند؟

[۱۷] نور الابصار، ص ۱۴۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۴، ص ۴۰۵؛ مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۳، ص ۷۹

[۱۸] طبقات الکبری، ج ۵، ص ۳۲۴٫ راویان وی افراد قابل قبولی نیستند.