پرورش شاگردان توانمند و برجسته از مهم‌ترین دستاوردهای کارنامه علمی امام باقر(ع) است؛ شاگردانی که به نوبه خود در گسترش و توسعه دانش و بینش اسلامی در جامعه تأثیری جدّی بر جای نهادند.

فعالیت‌های علمی و فرهنگی امام سجّاد در خصوص تأسیس مکتب تشیّع مدرسه‌ای جامع برای آموزش علوم، عقاید و اندیشه های اسلامی و شیعی در دوره امام باقر(ع) فراهم ساخت. مکتبی که در تاریخ تفکر شیعه از جایگاهی بسیار مهم و تأثیر گذار برخوردار بوده است و در صورت نبودن آن، تشیّع  به یکباره با کمبود پشتوانه علمی و فکری روبرو می‌شد. زیرا به دلیل درگیر بودن سه امام پیشین شیعه به مسائل و موضوعات سیاسی، فرصت و مجال کافی برای تدوین و طرّاحی چنین مکتبی فراهم نشده بود.

شمار فراوان دانشجویان در حوزه درسی و علمی امام باقر(ع) و تنوع چشمگیر علوم و دانش‌های مکتب او حاکی از گستردگی سیطره علمی اوست در همین حال نباید غافل بود که کار امام پنجم شیعیان چندان هم آسان نبود، زیرا وی از یک سو با انشعابات درونی شیعه و ظهور اعتقادات انحرافی در این مذهب روبرو شد و از سوی دیگر تحت مراقبت شدید کارگزاران دولت اموی قرار گرفت، تا مبادا با قیام‌ها و نهضت‌های شیعی ارتباط برقرار کرده و هدایت آنان را بر عهده گیرد. شایان ذکر است در این روزگار، افزون بر پیروان «محمد حنفیه» که به نام شیعیان «کیسانی» شناخته می شدند[۱] و فعالیت‌های خود را متوجه برانداری خلافت اموی کرده و برای نخستین بار اولین شبکه زیرزمینی و فعّال را برای مبارزه با امویان راه اندازی کرده بودند[۲]؛ گروهی از تندروان شیعه ظهور یافتند که در باب رهبران خود به اعتقادات خرافی، غیر معمول و افراطی روی آوردند.

اینان که از طریق موالی با اندیشه های مشابهی در ایران باستان، بین‌النهرین و حوزه مسیحیت آشنا شده بودند، به سرعت جذب این اعتقادات افراطی و تند روانه شدند و تحت تأثیر این افکار از یک سو خداوند را از طریق تشبیه با انسان‌ها برابر ساخته و او را دارای مشخصه‌های انسانی دانستند و از سوی دیگر رهبران و امامان خود را  با استفاده از عنصر تشبیه از حد معمول فراتر برده و به مقام الهی و ربوبی نزدیک ساختند تا بدین وسیله بتوان اتحاد و یکی شدن میان آنها را آسان‌تر تعبیر و تفسیرکرد.

آنان خدا را روح یا نوری متجسّد می‌دانستند و از این رهگذر می‌توانستند به آسانی امام خود را دارای روح الهی یا نور خدایی بدانند. مسئله حلول روح خدا در امام به نوبه خود مبنای اعتقاد غُلات به جاودانگی، یا رجوع دوباره امامان قرار گرفت در چنین شرایط پیچیده‌ای کار امام محمد باقر(ع) برای مبارزه با اندیشه‌های افراطی و خرافی غلات و تعیین و تبیین راه درست بسیار مشکل بود.

امام در عین حال که منصوب از سوی پیامبر خدا و شایسته‌ترین فرد برای جانشینی معنوی و رهبری دینی پس از اوست و این مقام نسل اندر نسل از طریق انتساب خانوادگی به شخص بعدی قابل انتقال است، اما در هر صورت هر امام یک انسان، بنده و آفریده خداست که مرگ و زندگی او نیز به دست خداست از این رو امام باقر(ع) خود را وقف تعلیم، ارشاد، تبیین و تدوین اصول و اعتقادات شیعه امامیه کرد. وی در دوره امامت خود دایره پیروان را وسعت بخشید و در نتیجه تفکّر استدلالی و استوارش ،گروهی از پیروان دیگر مذاهب شیعی به مکتب وی پیوستند.

نگاهی به منابع رجالی شیعه نظیر: رجال طوسی، رجال کشی، رجال نجاشی و الارشاد شیخ مفید ما را به شمار فراوان پیروان، شاگردان و علاقمندان ایشان آگاه می‌سازد[۳] آنچه مهم است اینکه این مجالس و محافل درسی و علمی، گامی اساسی در تدوین مراحل آغازین فقه شیعه امامی و تدوین و احیای «حدیث» بود دو موضوعی که از منابع مهم معرفت دینی مسلمانان و  شیعیان به شمار می‌روند. امام  باقر(ع) خود به عنوان یکی از بزرگترین راویان حدیث، گنجینه عظیمی از احادیث پیامبر(ص)، علی(ع) و ائمه پس از او را به شاگردان خود عرضه کرد موضوعی که به نوبه خود مبنای جمع آوری و نگارش حدیث توسط عالمان شیعی در سده‌های دوم و سوم هجری قرار گرفت.

بی شک برجسته ترین فعّالیت علمی امام باقر در تأسیس و تکوین مدرسه اهل‌بیت علیهم‌السلام در شهر مدینه و پرورش شمار قابل توجهی فقیه، محدّث، مفسر و متکلّم شیعه نمود یافته است آن هم در شرایطی که آن شهر پس از چند دهه درگیری به فتوحات بیرونی و اختلافات داخلی، دوره ای از آرامش سیاسی و اجتماعی را پشت سر می‌گذاشت و اکنون به بزرگترین کانون علم و دانش در جهان اسلام تبدیل شده بود همچنین صاحبان افکار و اندیشه‌های مختلف از جمله؛ مرجئه، اهل حدیث، عقل‌گرایان و شیعیان با استفاده از ظرفیت بالای آن شهر مشغول ارائه دیدگاه‌ها و آموزه‌های معرفتی خود بودند.

همچنین در پی رفع ممنوعیّت نقل حدیث به فرمان «عمر بن عبدالعزیز»[۴] دو دانش حدیث و فقه به سرعت شکوفا شد و محدثان و فقیهانی چون: عروه بن زبیر(م ۹۴ ق)، جابر بن عبدالله انصاری، سعید بن مسیّب(م ۹۴ ق)، خارجه بن زید(م ۹۹ ق)، ربیعه الرأی(م ۱۳۶ ق)، سفیان بن عیینه(م ۱۲۴ ق)، محمدبن شهاب زهری(م ۱۲۴ ق)، زراره بن اعین(م ۱۵۰ ق)، عطاء بن‌ابی رباح(م ۱۱۵ ق) و … در آن شهر مجالس درس و محافل بحث خود را بر پا ساخته و هریک شاگردان و پیروانی پیدا کرده و مشغول انتقال آموزه‌های خود بودند. با این همه از منابع رجالی و حدیثی این دوره چنین بر می‌آید که گرم‌ترین مجلس و محفل علمی از آنِ امام محمد باقر(ع) بود و بسیاری از نامبردگان نیز در محضر او حاضر شده و از دانش فراوان ایشان بهره می‌گرفتند.

به گفته ذهبی تمام حافظان حدیث در استناد و احتجاج به گفته آن حضرت یک سخن‌اند.[۵] و شیخ مفید در تایید این سخن می‌گوید «بازماندگان اصحاب، بزرگان تابعین و برجسته‌ترین فقیهان مسلمان، موضوعات و مسائل دینی را از آن حضرت روایت کرده‌اند»[۶]پرورش شاگردان توانمند و برجسته نیز از مهم‌ترین دستاوردها در کارنامه علمی امام باقر(ع) است شاگردانی که به نوبه خود در گسترش و توسعه دانش و بینش اسلامی در جامعه تأثیری جدّی بر جای نهادند که از آن جمله می‌توان به «زراه بن اعین» اشاره کرد وی متکلّم و محدّث برجسته زمان خود بود و مجلس بزرگی از مریدان و پیروان در کوفه داشت و به گفته «کشّی» برترین و دانا ترین شاگرد آن حضرت به شمار می‌رود.[۷]

از شاگردان دیگر این امام همام «محمد بن مسلم‌ بن ریاح ثقفی» است که فقیهی بزرگ و محدّثی به نام بود و نزد کوفیان به عنوان معتمدترین و موثق‌ترین مردم شناخته می‌شد. او که مشربی عرفانی داشت، به خاطر ارائه راه حل‌های حقوقی و صدور احکام قضائی سریع و دقیق نیز مشهور بود به گفته خودش «بیش از سی هزار پرسش علمی را با امام(ع) در میان نهاده و پاسخ آنها را مستقیما از ایشان دریافت می‌نمود.

«ابوبصیر اسدی» شاگرد دیگر امام باقر(ع) است که به عنوان فقیه، مفسر و  محدّث برجسته شیعه اشتهار یافت و سال‌ها از خرمن دانش امام باقر و امام صادق علهم‌السلام بهره گرفت و چنان مورد اعتماد آنها بود که در روایات آمده امام صادق درباره او و سه تن دیگر از اصحاب پدرش فرمود «ابوبصیر، برید، زراره و محمد بن مسلم، میخ‌های خیمه عالم‌اند و اگر آنان نبودند، روایات نبوی از میان می‌رفت. [۸]

«کمیت‌بن زید اسدی» نیز از پیروان و شاگردان نامدار امام باقر بود وی که به غیر از آگاهی گسترده از حدیث، فقه، تفسیر و کلام شیعه، شاعری توانا و با ذوق به شمار می‌رفت اشعاری کم‌نظیر در وصف امام باقر(ع) سرود و نام و آوازه آن حضرت را در اطراف و اکناف گستراند و مجموعه ای از اشعار نغز و نیکو در وصف خاندان پیامبر(ص) پدید آورد که به «هاشمیّات» مشهور است اشعاری که رنگ و بوی سیاست بر آنها غلبه داشت و کمیت را با تعقیب‌های گاه و بیگاه امویان رو به رو ساخت.[۹]

گویند امام صادق(ع) درباره او فرمود: «روح القدس، هیچ‌گاه یاری خود را از کمیت دریغ نداشته است».[۱۰]همچنین برید بن معاویه ، محمدبن مسلم‌بن ریاح، فضیل‌بن یاسر، ابو حمزه ثمالی، معروف‌بن خرّبود، محمدبن مروان بصری، فضیل‌بن یسار، عبدالله بن عطاء مکّی، ابان بن تغلب و مالک بن اعین نیز از شاگردان و پیروان ثابت قدم آن حضرت بودند که هریک به نوبه خود نقشی جدّی و تأثیر گذار در انتقال آموزه‌های امام(ع) و تشیّع به نسل‌های بعدی ایفاء نمودند.[۱۱] هم چنانکه منابع تاریخی و رجالی گروهی از فقیهان و پیشوایان مذاهب دیگر را  نیز در شمار راویان آن حضرت بر شمرده‌اند که امام ابو عمرو عبد الرحمن‌بن عمرو اوزاعی(م ۱۵۷ ق)، اعمش(م ۱۴۴ق)، محمد بن شهاب زهری و ابو حنیفه نعمان‌بن ثابت(م ۱۵۰ ق) از آن جمله‌اند

به هر حال باید گفت که امام از فرصت پیش آمده به نیکوترین وجه استفاده کرد و کوشید تا جامعه را تحت تأثیر دانش بیکران خود قرار دهد و رسالت انسان سازی خود را تداوم بخشد و در حقیقت به عنوان متبحّرترین و فاضل‌ترین مردم زمان خود در آمد.[۱۲] از این رو است که بگفته یعقوبی: مردم و عالمان آن روز امام را با لقب افتخار آمیز «باقر» یاد می کردند زیرا امام تمامی علوم و دانشهای روزگار خود را می شکافت و عمق آنها را درک کرده و به خوبی واکاوی و بررسی می کرد.[۱۳] هم چنانکه دیگران نیز ضمن صحّه نهادن بر کاربرد این لقب، آن را به معنای فراوان، وسیع و پهناور آورده و می گویند محمد بن علی را از آن رو باقر می گفتند که دانش و آگاهی بسیار گسترده ای فرا چنگ آورده بود.[۱۴] از این رو بود که دانش پژوهان برجسته آن روز برای حلّ مشکلات علمی و یافتن پاسخی استوار و بی خدشه برای پرسشهای علمی خود نزد وی می آمدند. در این میان نام کسانی چون «ابو حنیفه نعمان‌ بن ثابت» پیشوای حنفیان و «نافع بن ازرق» پیشوای خوارج ازرقی  نیز به چشم می‌خورد که به نوبه خود قابل توجّه و بررسی است.[۱۵]

گستره دانش و آموزه‌های امام باقر(ع) تمامی علوم و دانش‌های اسلامی آن روز را در بر می‌گرفت به دیگر سخن، آن حضرت در علومی مانند تفسیر، فقه، اخلاق، تاریخ، سیره، کلام، ادبیات، حدیث و علوم قرآنی به راستی استاد بود و در تمامی این حوزه‌ها آموزه‌های خود را به شاگردانش منتقل می‌ساخت. از این رو بیشتر آثار و کتبی که به شاگردان آن حضرت منسوب است در واقع آموزه‌ها و تقریرات علمی وی بوده که توسط شاگردانش گردآوری شده‌اند.

 

 منبع: سخن تاریخ


[۱] نک: نوبختی، ۳۰-۳۱، اشعری القمی، ۳۷-۳۸

 [۲] نک: خضری، تاریخ خلافت عبّاسی ، ۶

[۳] طوسی، رجال ۱۰۲-۱۴۳ ؛ مفید، الارشاد، ۲/۱۵۷ ۱۶۳

[۴] نک: عسکری ، ۲/ ۴۴

[۵] ذهبی، ۴/ ۴۰۳

[۶]  ۲/ ۱۵۲

[۷] اختیار معرفه الرجال، ۲۳۸

[۸] کشّی، رجال ، ۱۷۰

[۹] نک: ابوالفرج ، الاغانی ، ۱۶/۳۳۳

[۱۰] کشّی، رجال، ۲۰۶

[۱۱] شیخ طوسی در کتاب رجالش سیاهه ای بلند از یاران و راویان آن حضرت ارائه داده که شمار آنها بالغ بر ۴۶۰ نفر است.

[۱۲] محمد جعفری، ۲۹۷

[۱۳] نک: تاریخ الیعقوبی، ۲/۳۲۰

[۱۴] نک: ابن خلکان، ۴/ ۱۷۴؛ شایان ذکر است که شماری از منابع بر آنند که این لقب افتخار آمیز را شخص پیامبر خدا (ص) در باره امام باقر به کار برده است ، از آن جمله ابن قتیبه دینوری است که این روایت را به نقل از جابر بن عبدالله انصاری در بیان ماجرای زید بن علی و گفت‌وگوی وی با هشام اموی نقل کرده است (عیون الاخبار، ۱/ ۲۱۲). وی در ادامه این روایت سبب این نام‌گذاری را از قول رسول خدا (ص) این گونه آورده است که: « لانه‌ یبقر العلم بقرا » ( همانجا ). هم چنانکه برخی دیگر با تأکید بر دانش فراوان آن حضرت سبب کاربرد این لقب را آگاهی و شناخت کامل امام نسبت به مبانی، و لایه‌های درونی علوم و دانش‌های اسلامی دانسته‌اند (ابن خلکان، ۴/ ۱۷۴؛ صفدی، ۴/ ۱۰۲؛ ذهبی، ۴/ ۴۰۲). برخی از لغت شناسان ذیل ماده «بقر» به ذکر نام امام باقر(ع) پرداخته و سبب اشتهار وی بدین عنوان را از آن رو دانسته‌اند که وی دانش‌های گوناگون را می‌شکافت و ریشه‌ها و شاخه‌های آنها را به خوبی درک می‌کرد (نک: ابن منظور ذیل ماده)   

[۱۵] محمد جعفری، ۷۶