«وَ لَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَقَفَّیْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَکُلَّمَا جَاءَکُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَىٰ أَنفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقًا تَقْتُلُونَ»؛ «وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ» چه معنایی دارد و تفسیر این عبارت چیست؟

پاسخ اجمالی

موضوع تأیید و کمک عیسی بن مریم توسط روح القدس، در چند آیه قرآن آمده است. اما در این‌که منظور از روح القدس در این آیات چیست و تأیید به چه معنا است؛ مفسران احتمالاتی را ذکر کرده‌اند:
۱ – 
تعدادی از مفسران تفسیر روح القدس در این آیات را به مانند آیات دیگر قرآن به جبرئیل تفسیر کرده‌اند. اما در این‌که کمک و یاری رساندن جبرئیل به عیسی(ع) چگونه بوده است، احتمالاتی وجود دارد که در پاسخ تفصیلی آمده است.
۲ – 
برخی از مفسران روح القدس را به انجیل تعبیر کرده‌اند؛ به این معنا که خداوند به وسیله انجیل حقانیت عیسی(ع) را بر مردم آن زمان اثبات کرد و وجود انجیل، این‌چنین تأیید و کمکی بر عیسی شد.
۳٫
روح القدس، همان اسم اعظمی است که عیسی(ع) توسط آن مردگان را زنده می‌کرد و با این اسم بود که حقانیت عیسی بر همگان آشکار شد.
۴ – 
منظور از روح در این عبارت، روح عیسی(ع) است و «القدس» از خداوند باری عالی تعبیر می‌کند. اما در این‌که چرا خداوند روح عیسی(ع) را به خود نسبت داده، به نظر می‌رسد برای بزرگ کردن و گرامی داشتن عیسی(ع) بوده است.
 

پاسخ تفصیلی

موضوع تأیید و کمک عیسی بن مریم(ع) توسط روح القدس، چندین بار در قرآن آمده است:
۱ – «
وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ وَ قَفَّیْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ آتَیْنا عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ … ».[۱]
۲ – «
تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى  بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَیْنا عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ … ».[۲]
۳ – «
إِذْ قالَ اللَّهُ یا عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتی  عَلَیْکَ وَ عَلى  والِدَتِکَ إِذْ أَیَّدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُس ِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلا … ».[۳]
در آیه اول و دوم نام حضرت عیسی(ع) بعد از ذکر کلمه پیامبران آمده است. علت این ذکر خاص بعد از عام، به خصوص در آیه اول تأکید بر نام عیسی(ع) بوده که شریعت جدیدی را بعد از موسی(ع) آورده است، البته این پیامبران مقام بالایی داشته‌اند، اما بعد از موسی(ع)، قطعاً عیسی(ع) دارای شریعت جدید بوده و دین موسی را نسخ کرده و این علت ذکر خاص عیسی(ع) است.[۴]
مفسران «بیّنات» در دو آیه اول را نیز به معنای معجزات عیسی(ع)؛ مانند زنده کردن مردگان، شفا دادن مریض‌ها و … ذکر کرده‌اند.[۵]
بحث در مورد روح القدس به دو صورت می‌تواند تقریر شود: اول این‌که، روح القدس به صورت کلی چه معنایی در قرآن دارد؛ در این مورد بحث‌های مفصلی جریان دارد که نیازی به ذکر آنها در این‌جا نیست.[۶] دوم: روح القدس در این آیات، چه معانی دارد؛ در این آیات، احتمالاتی پیرامون روح القدس وجود دارد که برخی از آنها معتقدانی نیز دارد و برخی تنها در حد احتمال ذکر شده‌اند. این احتمالات از این قرارند:
۱ – 
تعدادی از مفسّران روح القدس در این آیات را به مانند آیات دیگر قرآن به جبرئیل تفسیر کرده‌اند، اما در این‌که کمک و یاری رساندن جبرئیل به عیسی(ع) چگونه بوده است، احتمالاتی وجود دارد:
الف. جبرئیل کسی بوده که عیسی(ع) را در تمام دوران زندگی یاری رسانیده و این یاری در تمام مراحل زندگی بوده است. این تقریر این اشکال را دارد که این امتیاز، اختصاص به عیسی(ع) نداشته و تمام انبیا و اولیای الهی را در بر دارد، پس این سؤال به وجود می‌آید که چرا تنها نام عیسی(ع) ذکر شده است؟
ب. بنابر همین قول، احتمال دیگری وجود دارد که این تأیید و کمک را به عیسی(ع) اختصاص می‌دهد. بنابر دلالت قرآن یهودیان شخصی شبیه به عیسی(ع) را گرفته و به صلیب کشیدند و گمان بردند که او همان عیسی(ع) است، در حالی که اشتباه کرده بودند. این معجزه موجب نجات جان عیسی(ع) شد. برخی از مفسّران این احتمال را داده‌اند که تأیید و کمک عیسی(ع) توسط روح القدس در همین موضوع بوده است.[۷]
ج. برخی نیز احتمال داده‌ و گفته‌اند: از آن‌جا که مریم به نفخه جبرئیل، به عیسی(ع) حامله شده؛ لذا کمک عیسی(ع) توسط روح القدس تنها اختصاص به عیسی(ع) داشته و عبارت هیچ اشکالی ندارد.[۸]
۲ – 
برخی از مفسّران روح القدس را به انجیل تعبیر کرده‌اند؛ به این معنا که خداوند به وسیله انجیل حقانیت عیسی(ع) را بر مردم آن زمان اثبات کرد و وجود انجیل، تأیید و کمکی بر عیسی شد.[۹]
۳ – 
روح القدس، همان اسم اعظمی است که عیسی(ع) توسط آن مردگان را زنده می‌کرد و با این اسم بود که حقانیت عیسی بر همگان آشکار شد.
۴ – 
منظور از روح در این عبارت؛ روح عیسی(ع) است و منظور از «القدس» خداوند باری تعالی تعبیر می‌کند، اما در این‌که چرا خداوند، روح عیسی(ع) را به خود نسبت داده، به نظر می‌رسد برای بزرگ کردن و گرامی داشتن عیسی(ع) بوده است.[۱۰]
اینها احتمالاتی بود که در تفسیر‌های مختلف ذکر شده است؛ برخی از مفسّران یکی را انتخاب کرده‌اند[۱۱] و برخی دیگر چند قول را قوی دانسته‌اند.[۱۲] برخی از تفاسیر روایی اهل سنت نیز برای این موارد خبرهایی را نقل کرده‌اند.[۱۳]
هر یک از این اقوال، دارای ادله‌ای بوده و دارای قوت هستند ولی از آن‌جا که بیشتر مفسران روح القدس در آیات دیگر را به جبرئیل حمل می‌کنند، اعتقاد به قول اوّل از قوت بیشتری برخوردار است.

 

 

منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. بقره، ۸۷: «ما به موسى کتاب دادیم و در پى او پیامبرانى فرستادیم و به عیسى بن مریم معجزاتى دادیم و او را با روح القدس تأیید کردیم … ».

[۲]. بقره، ۲۵۳:‌ «از آن فرستادگان برخى را بر برخى برترى بخشیدیم. از آنان کسى است که خدا با او سخن گفت، و برخى از آنان را درجات و مراتبى بالا برد. و عیسى بن مریم را دلایل و نشانه هاى روشن دادیم، و او را به وسیله روح القدس توانایى بخشیدیم … ».

[۳]. مائده، ۱۱۰: «[یاد کنید] هنگامى که خدا فرمود: اى عیسى بن مریم! نعمتم را بر خود و بر مادرت یاد کن، آن‌گاه که تو را به وسیله روح القدس توانایى بخشیدم، که با مردم در گهواره [به اعجاز] و در میان‌سالى [به وحى ] سخن گفت … ».

[۴]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۳، ص ۵۹۵، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.

[۵]. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق: اعلمی، حسین، ج ۱، ص ۱۵۷، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.

[۶]. برای اطلاعات بیشتر ر.ک۵۹۷۳: روح در قرآن و علت عدم توضیح بیشتر در مورد ماهیت آن.

[۷]. تفسیر الصافی، ج ۱، ص ۱۵۷.

[۸]. مفاتیح الغیب، ج ۳، ص ۵۹۶.

[۹]. از جمله کسانی که این قول را مطرح کرده است: محمد رشید بن علی رضا (رشید رضا)، تفسیر المنار، ج ۱، ص ۳۱۲، الهیئه المصریه العامه للکتاب، مصر، ۱۹۹۰م.

[۱۰]. این قول به برخی از بزرگان منسوب است که در برخی از تفاسیر نقل شده است: مفاتیح الغیب ، ج ۳، ص ۵۹۶.

[۱۱]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی ، محمد جواد، ج ۱، ص ۳۰۷، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.

[۱۲]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۳۰۸ – ۳۰۹، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش ؛
مفاتیح الغیب ، ج ۳، ص ۵۹۶.

[۱۳]. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ۱، ص ۸۶، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۴ق.