چنان‌که پیش‌تر گذشت ما شرایط احکام و خصوصیّات و فروع امر به معروف را باید از امام حسین (علیه السّلام) استفاده کنیم و استوارترین دلیل بر جواز شرعی هر عمل، این است که امام حسین (علیه السّلام) آن را انجام داده باشد. به عبارت دیگر گفتار و رفتار آن حضرت از ادلّه احکام شرعی است.

از طرفی احتمال تأثیر بر دو نوع است: گاهی شخصی را که اکنون آماده یا مشغول معصیتی است، می‌خواهیم نهی از منکر کنیم. اگر احتمال تأثیر ندهیم، نهی از منکر واجب نیست و گاهی نهی از منکر می‌کنیم و بالفعل احتمال تأثیر نمی‌دهیم؛ ولی می‌دانیم در آینده مؤثّر واقع می‌شود. در این صورت نهی از منکر واجب است و با صورت احتمال تأثیر فعلی فرق ندارد.

مثل آن‌که احتمال بدهیم اگر با فرقه‌های ضاله یا مؤسّسات فساد مبارزه کنیم و معایب و مفاسد و مقاصد سوء آن‌ها را به مردم بگوییم و اعلام خطر کنیم؛ پس از مدّتی دستگاه‌شان برچیده شده و اثر آن‌ها در فساد اجتماع کمتر خواهد شد و یا حداقل از گسترش بیشتر تبلیغات و فسادشان جلوگیری به عمل خواهد آمد و چنانچه کارگردانان آن‌ها دست از خیانت برندارند، در اثر نهی از منکر، تبلیغات سوء آن‌ها باعث گمراهی نخواهد شد. در این مورد امر به معروف و نهی از منکر با احتمال تأثیر آن در آینده، واجب است.

در دنیای معاصر هم بیشتر مللی که توانسته‌اند بندهای اسارت خویش را پاره کنند و به آزادی و استقلال برسند؛ همین راه را انتخاب کرده‌اند. آنان با فداکاری و تحمّل ناملایمات و تهییج احساسات، دشمنان خود را در افکار عمومی محکوم و پایه‌های تسلّط و نفوذ آنان را متزلزل و به تدریج ساقط می‌سازند و در این مبارزات آن افرادی که پرچم را به دست می‌گیرند؛ پیروز شده و خون‌های‌شان بهای آزادی جامعه و برافتادن نفوذ بیگانه است. آنان این پیکار را- اگرچه نتیجه‌اش در آینده ظاهر می‌شود- موفّقیّت آمیز و افتخار می‌شمارند؛ زیرا هدف‌شان ریاست و حکومت نیست؛ بلکه اصلاح و نجات جمعیّت است.

مردان خدا نیز برای هدف‌های عالی انسانی و الهی خود، گاهی چنین مبارزاتی دارند؛ یعنی، با این‌که می‌دانند دشمنان خدا، خون‌شان را می‌ریزند و سرشان را بالای نیزه می‌کنند؛ ولی باز هم برای نجات اسلام و توحید پیکار و جهاد می‌کنند تا عکس العمل قیام آن‌ها به تدریج مردم را بیدار و مسیر تاریخ را عوض کند.

با وضعی که پیش آمده بود، خطرات شدیدی احکام قرآن و موجودیّت اسلام را تهدید می‌کرد و آینده اسلام را تاریک و مبهم می‌نمود. حتّی معلوم بود که در آینده نزدیک، خورشید نورانی اسلام غروب و دوران شرک و جاهلیّت بازگشت خواهد کرد! در این صورت امام حسین (علیه السّلام) نمی‌توانست با در نظر گرفتن احتمال یا قطع به ضرر، دست روی دست بگذارد و در خانه بنشیند و ناظر این مصیبت‌ها برای عالم اسلام شود.

گذشته از این‌که شرط احتمال تأثیر هم موجود بود؛ بلکه امام حسین (علیه السّلام) یقین به تأثیر داشت و می‌دانست که نهضت و قیام او، اسلام را حفظ کرده و حرکت او ضامن بقای دین خواهد بود. آن حضرت می‌دانست که اگر بنی امیّه او را – که نوه‌ی پیغمبر و مرکز تحقّق آمال معنوی و اسلامی مردم، و شریف‌ترین و گرامی‌ترین خلق و محبوب‌ترین افراد در قلب جامعه است- بکشند؛ دیگر قدرت‌شان در هم شکسته می‌شود و چنان سیل خشم و نفرت مردم به سوی‌شان سرازیر می‌گردد که باید برای حفظ موقعیّت خود، حالت دفاعی به خود گیرند تا بتوانند چند صباحی پایه‌های لرزان حکومت کثیف خود را از سقوط شدن نگاه دارند!

سیّد الشّهدا (علیه السّلام) می‌دانست که شهادت او و اسارت اهل بیت، ماهیت بنی امیه و عداوت‌های آن‌ها را با اسلام و شخص پیغمبر آشکار می‌سازد و عکس العمل قتل او، ریشه‌های اسلام را در دل‌ها استوار کرده و حس تمرّد و سرپیچی از اوامر امویان را در همه ایجاد می‌کند و احساسات اسلامی و شعور دینی مردم را بیدار و زنده می‌سازد.

ابا عبد الله (علیه السّلام) می‌دانست که وقتی بنی امیه او را شهید کنند؛ دستگاه خلافت رسوا خواهد شد و مردم به مسیر نادرست حکومت پی خواهند برد و معلوم است حکومتی که دشمن دین و خاندان رسالت شناخته شده باشد؛ هر چند مدّت کوتاهی به ظاهر، بر مردم فرمانروایی کند، امّا نخواهد توانست ادعای خلافت اسلامی را داشته باشد و به حکومت خود ادامه دهد.

فاجعه‌ی کربلا دنیای اسلام را تکان داد و مثل آن بودکه شخص پیغمبر شهید شده باشد. در تمام شهرها احساسات خشم‌آگین مردم نسبت به بنی امیه به جوش آمد و حرکت‌های ضدّ امویان یکی پس از دیگری شروع شد؛ تا آن‌که حکومتی که به اسم اسلام، ترویج شرک و کفر می‌کرد، ساقط شد و آن خون‌های پاک اهل بیت (علیهم السّلام)، بهای نجات اسلام و شور و هیجان دینی مردم علیه بنی امیه گردید.

پس معلوم شد که امر به معروف و نهی از منکر امام حسین (علیه السّلام) از نظر قواعد عمومی و فقهی نیز لازم و از واجبات بوده است و آن حضرت در راه ادای این تکلیف، از جان خود و عزیزترین و لایق‌ترین جوانان، برادران و یارانش چشم پوشید و همه را فدای مقاصد بزرگ و عالی اسلامی کرد، و با این‌که سیل مصیبت‌ها به سوی او هجوم آورد، ثابت و پایدار ایستاد و از دین و هدف خود دفاع نمود.

مناسب است این‌جا به سخن علّامه شهید استاد مطهری اشاره شود؛ وی می‌نویسد:

«شرط دیگر امر به معروف و نهی از منکر «احتمال تأثیر» است؛ یعنی، این فریضه، مثل نماز و روزه «تعبّدی محض» نیست. به ما گفته‌اند: شما در هر حال باید نماز بخوانید و نباید سؤال کرد که آیا این نماز خواندن اثر دارد یا ندارد؛ ولی امر به معروف و نهی از منکر را باید با تدبیر و اندیشه انجام داد؛ یعنی، شخصی روی نتیجه حساب کند و باید سودی که به دست می‌آید، بیش از سرمایه‌ی مصرفی باشد. این نظر در مقابل منطق خوارج است که می‌گفتند: حتّی اگر کوچک‌ترین تأثیری هم محتمل نباشد، باز باید امر به معروف و نهی از منکر نمود. عدّه‌ای علّت انقراض خوارج را همین امر دانسته‌اند. «تقیه» نیز که در شیعه مطرح است؛ یعنی، به کار بردن تاکتیک در امر به معروف و نهی از منکر. تقیه؛ یعنی، استفاده از سلاح دفاعی؛ یعنی، در مبارزه ضربه بزن؛ ولی کوشش کن آسیب نبینی».

معنای احتمال تأثیر این نیست که در خانه‌ات بنشینی و بگویی: من احتمال اثر می‌دهم یا نمی‌دهم؛ بلکه باید بروی و حداکثر تحقیق را انجام دهی تا ببینی که آیا به نتیجه می‌رسد یا نه. کسی که بی‌اطّلاع است و به دنبال تحقیق هم نمی‌رود، نمی‌تواند چنین عذری بیاورد.

 

منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی ویژه محرم؛ دفتر نشر معارف – تدوین و تألیف: گروه مؤلفان