خسران یا زیان کاری از موضوعاتی است که بارها در قرآن کریم مورد توجه قرار گرفته است، به گونه ای که ریشۀ «خسر» ۶۵ بار با مشتقات مختلف در این کتاب مقدس آمده است.

همان گونه که زیان کاری در امور مادی نسبی است؛ هم افرادی که به طور کامل ورشکسته شده اند و هم افرادی که سود کمتری در کسب و کار خود به دست آورده اند، هر دو خود را زیان کار می پندارند، در امور معنوی نیز زیان کاری نسبی است. اولیای الاهی خود را ملامت و سرزنش می کنند که چرا با فراهم بودن شرایط، نتوانسته اند به سود و منفعت کامل دست یابند و از این لحاظ، خویشتن را زیان کار می بینند، اما افراد دیگری هستند که زیان آنان به مراتب بیشتر است و نه تنها سودی به دست نیاورده اند، بلکه ضررهای سنگینی نیز دامنگیرشان شده است.

در هر حال، قرآن کریم و روایات، مصادیق مختلفی را برای افراد زیان کار معرفی کرده است: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرینَ أَعْمالاً . الَّذینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً …». [۱]

این آیات در قرآن کریم، زیان کارترین افراد را اشخاصی معرفی می کند که عمل زشتی را انجام داده اند، اما گمان می کنند که رفتار نیکی انجام می دهند. شیطان با سوء استفاده از فطرت خیرخواهانۀ انسان ها، با وسوسه های خود، این پندار نادرست را در ذهن آنان شکل می دهد که رفتار نادرست خویش را زیبا ببینند.[۲]

اما در مورد این که چرا آنان زیان کارترین افرادند، مفسران نکات زیبایی را مطرح کرده اند که ما بخشی از مطالب ارائه شده در یکی از تفاسیر[۳] را در اختیارتان قرار می دهیم:

«در زندگى خود و دیگران بسیار دیده‏ایم که گاه انسان کار خلافى انجام مى‏دهد، در حالى که فکر مى‏کند که کار خوب و مهمى انجام داده است، این گونه جهل مرکب ممکن است یک لحظه و یا یک سال، و یا حتى یک عمر، ادامه یابد، و راستى بدبختى از این بزرگتر تصور نمى‏شود. و اگر مى‏بینیم قرآن چنین کسان را زیانکارترین مردم نام نهاده دلیلش روشن است براى اینکه کسانى که مرتکب گناهى مى‏شوند اما مى‏دانند خلافکارند غالبا حد و مرزى براى خلافکارى خود قرار مى‏دهند، و لا اقل چهار اسبه نمى‏تازند، و بسیار مى‏شود که به خود مى‏آیند و براى جبران آن به سراغ توبه و اعمال صالح مى‏روند، اما آنها که گنهکارند و در عین حال گناهشان را عبادت، و اعمال سوئشان را صالحات و کژى‏ها را درستى‏ها مى‏پندارند، نه تنها در صدد جبران نخواهند بود بلکه با شدت هر چه تمامتر به کار خود ادامه مى‏دهند، حتى تمام سرمایه‏هاى وجود خود را در این مسیر به کار مى‏گیرند….»

 در روایات اسلامى تفسیرهاى گوناگونى براى «اخسرین اعمالا» آمده است که هر یک از آنها اشاره به مصداق روشنى از این مفهوم وسیع است، بى آن که آن را محدود کند.

 در حدیثى از اصبغ بن نباته مى‏خوانیم که شخصى از امیر مؤمنان على(ع) از تفسیر این آیه سؤال کرد، امام فرمود: منظور یهود و نصارى هستند، اینها در آغاز بر حق بودند سپس بدعت هایى در دین خود گذاردند و در حالى که این بدعت ها آنها را به راه انحراف کشانید، گمان مى‏کردند کار نیکى انجام مى‏دهند…. در ادامه همان حدیث مى‏خوانیم که ایشان پس از ذکر گفتار فوق فرمود: خوارج نهروان نیز چندان از آنها فاصله نداشتند![۴] در حدیث دیگر مخصوصاً اشاره به رهبان ها (مردان و زنان تارک دنیا) و گروه‏هاى بدعت‏گذار از مسلمانان شده است.[۵]

اکنون این سؤال پیش مى‏آید که سرچشمه این حالت انحرافى خطرناک چیست؟

مسلما تعصب هاى شدید، غرورها، تکبر، خودمحورى، و حب ذات از مهم ترین عوامل پیدایش این گونه پندارهای غلط است.

گاه تملق و چاپلوسى دیگران، و زمانى در گوشه انزوا نشستن و تنها به قاضى رفتن، سبب پیدایش این حالت مى‏گردد، آن چنان که بجاى احساس شرمندگى و ننگ از این زشتی ها، احساس غرور و افتخار و مباهات مى‏کند.

 

منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱] . کهف، ۱۰۶-۱۰۳٫

[۲] . انعام، ۴۳ ؛ انفال، ۴۸؛ نمل، ۲۴؛ عنکبوت، ۳۸ و ….

[۳] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۵۶۶-۵۶۴، دار الکتب الإسلامیه، تهران،  ۱۳۷۴ ش.

[۴] . مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۱۰، ص ۱۲۲، مؤسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ ق.

[۵] . همان، ج ۲، ص ۲۹۸٫