وقتی به حمید جواب مثبت دادم، یقین داشتم که یقین دارد به اسلام. احساس می‌کردم یک راهی است، می‌خواهم بروم؛ احتیاج به یک هم‌راه؛ یک هم‌راه خوب.

همراهی‌ای که دو نفر یک‌دیگر را کامل کنند. دوستانم گاهی شوخی می‌کردند؛ می‌گفتند: «فاطمه! به کی شوهر می‌کنی؟» می‌گفتم: «به کسی که برایم معلّم خوبی باشد. کسی که از او چیز یاد بگیرم.» و حمید این‌طور بود.


منبع : نیمه پنهان ماه ۳ – حمید باکری به روایت فاطمه امیرانی همسر شهید – انتشارات روایت فتح، ص ۲۰