میرزا حسین بن محمد تقی نوری طبرسی (۱۲۵۴ ـ ۱۳۲۰ق) از بزرگ دانشمندان علم حدیث به شمار می‏رود تا آن جا که به لقب «خاتم المحدثین» اشتهار یافته است. او در محضر اساتیدی چون شیخ مرتضی انصاری و میرزای شیرازی پرورش یافته و بزرگانی چون شیخ آقا بزرگ تهرانی، شیخ فضل الله نوری و حاج شیخ عباس قمی را در محضر خود پرورش داده است. از این عالم ربانی آثار علمی زیادی بر جای مانده که در آن میان مستدرک الوسائل ـ که در شمار یکی از منابع مهم حدیثی شیعه است ـ بزرگ‏ترین یادگار او است. آخرین اثری که نوشته و شخصیت مؤلف خود در اوج مراحل کمال فکری و احاطه به متون و منابع را بیان می‏کند، لؤلؤ و مرجان: در شرط پله اول و دوم منبر روضه خوانان است.[۱] 

از این کتاب دو نسخه به خط مؤلف موجود است که یکی در کتابخانه مجلس به شماره ۵۸۰۸ و دیگری در کتابخانه مرحوم مرعشی به شماره ۸۰۶۶ نگه‏داری می‏شود. کتاب در سال‏های گذشته بارها منتشر شده است [۲]و در سال ۱۳۷۹ نیز دو ناشر به صورت جداگانه به انتشار اولین چاپ این کتاب اقدام کرده‏اند: انتشارات احمد مطهری یکی را با تحقیق و تعلیق آقای مصطفی درایتی با عنوان چشم‏اندازی به تحریفات عاشورا: (لؤلؤ و مرجان) نشر داده است. آقای درایتی با پیش‏درآمد سی صفحه‏ای و تعلیقات مبسوط خود، مباحث سودمندی را با دیدگاه‏های امروزی به کتاب افزوده است. در انتهای کتاب فهرستواره‏های کتاب‏ها، اعلام، احادیث، آیات و مصادر کتاب آورده شده است. دومین چاپ را در همین سال مؤسسه انتشارات امیرکبیر, به سفارش سازمان تبلیغات اسلامی با عنوان لؤلؤ و مرجان: در آداب اهل منبر، منتشر کرده است. این چاپ متأسفانه بدون تبویب و حتی بدون فهرست مندرجات و با صفحه‏آرایی آشفته و اغلاط بسیار زیاد، عرضه شده است.

آنچه در میان شیعیان مسلم است، فضیلت عزاداری و گریه کردن و گریاندن بر مصیبت‏های وارد شده بر حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) است، ولی با چه ابزاری و در چه صورتی؟ بازار این بحث پس از دوران صفویه در میان دانشمندان رونق گرفته و مرزبندی‏های عزاداری و تعیین خط قرمزها همواره مورد توجه بوده است. دغدغه اصلی محدث نوری در این کتاب، جلوگیری از انحرافاتی بوده که اهل منبر و روضه خوانان در ذکر مصیبت سید الشهدا (ع) دچار آن شده‏اند. او مسامحه اهل علم در این زمینه را عامل گستاخی طایفه اهل منبر می‏داند و سکوت‏کنندگان در این باب را شریک گناه متجرّیان بر می‏شمرد.

مقدمه کتاب به بیان فضیلت گریستن و گریاندن در عزای امام حسین (ع) اشاره می‏کند. بدنه کتاب به دو شرط اساسی قبول این عبادت، به عنوان دو پله منبر، یعنی اخلاص و صدق می‏پردازد و در پایان، ناپسندی گوش دادن به اخبار دروغ و تکلیف شرعی در قبال دروغگویان اهل منبر را یادآور می‏شود. در فصل اول، از اخلاص, اولین پله منبر و اولین شرط اساسی قبول آن، بحث می‏نماید و به شدت، کسانی که منبر را وسیله کسب و تجارت خود قرار داده‏اند، محکوم می‏کند و آنان را مصداق ریاکار، مستأکل به آل محمد (ع)، فروشنده آخرت به دنیا و واعظ بی‏عمل[۳] می‏داند. او در مقابل با استناد به روایات، دادن هدایای مالی به روضه‏خوانان را کاری پسندیده ارزیابی می‏کند. دومین پله منبر و دومین شرط اساسی آن، راستگویی است که در فصل دوم از آن بحث شده است. این فصل بیش از نیمی از حجم کتاب را به خود اختصاص داده است. هدف اساسی مؤلف در این‏جا، جلوگیری از ذکر حکایات بدون مدرکی است که به خصوص در واقعه عاشورا، به کثرت نقل می‏شده و متأسفانه هنوز هم نقل می‏شود و اهل منبر برای گرم کردن مجلس و هر چه بیشتر سوزناک جلوه دادن مصایب اهل بیت (ع)، به ذکر آن می‏پردازند. غافل از آن که با این کار چهره واقعی اهل بیت (ع) تحریف و ضربه‏های اساسی به مبانی مذهبی مردم وارد می‏گردد. این فصل را با ستایش راستگویی و مذمت دروغگویی آغاز می‏کند و با احاطه کم نظیری که به اخبار اهل بیت (ع)، در اواخر عمر شریفش داشته است، در هر قسمت به ذکر گروه‏های مختلف احادیث می‏پردازد. پس از آن، اقسام دروغ و احکام هر یک را با دیدگاهی فقیهانه بر می‏رسد. در ادامه به بیان معنی دروغ در نقل حکایات تاریخی می‏پردازد و با بحثی اصولی، ملاک‏های نقل اخبار و وقایع تاریخی را پی می‏گیرد. در پایان با دیدگاهی تاریخی با ذکر نمونه‏ های حکایاتی که بدون سند معتبری شایع شده است، بحث را خاتمه می‏دهد. مباحث فقهی و اصولی که در لا به لای کتاب مورد توجه بوده است، معمولا به اختصار و با عمق کمتر مورد توجه قرار گرفته، ولی در مورد مباحث حدیثی و تاریخی، تفصیل و عمق مباحث ستودنی است.

تأثیر کتاب در مخاطبان را می‏توان در خلال آثار بعدی, که ناظر به لؤلؤ و مرجان بوده‏اند, جستجو کرد. در این میان با ذکر دو نمونه, سخن را به پایان می‏بریم:

۱٫
مرحوم حاج مولی علی واعظ خیابانی در وقایع الایام, مجلد شعبان می‏نویسد: «برادر جان! قربانت شوم. عالم، والد روحانی ماست، نباید به ایشان عاق شد، و نشاید حقوق ایشان را ضایع کرد. و انصاف نیست که لؤلؤ و مرجان را ارزان و فراوان شمرد، زیرا که در خزانه هیچ پادشاهی این گونه لؤلؤ و مرجان یافت نمی‏شود. آن را مکررا مطالعه و ملاحظه کن و در مضامینش درست تأمل و غوص کن، و در بحار مطالبش به تفصیل تعمق و غور بنما. این گونه اطلاعات و تحقیقات و تألیفات، کار هر بافنده نیست. اطلاع از وضع کتاب لهوف و منتخب و ابی مخنف و اسرار الشهاده و مخزن و محرق و غیرها، و دانستن صحت و سقم و قوت و ضعف مطالب آنها، هریک در عمری به دست می‏آید. شخصی در نیم سطر به ما بگوید، چرا قدر آن را ندانیم و حق او را ضایع کنیم؟! شنیدم در تهران، در مجمعی صحبت از لؤلؤ و مرجان شده و بعضی بد گفته و فساد عظیمی شده، قتلی هم اتفاق افتاده. و در تبریز هم نقل کردند که در مجلسی مذاکره شده، و چند نفر از پی آن بزرگوار زشت گفته‏اند. نعوذ بالله از این کلمات نالایق! و در مجلس دیگر نیز، که بنده هم بودم، صحبت از آن کتاب افتاد ولی بنده رفع شبهه کردم و احباب و اصحاب هم متقبل و متقاعد شدند[۴]

۲٫      
استاد شهید مرتضی مطهری در حماسه حسینی می‏گوید: «کتاب لؤلؤ و مرجان . . . از مرحوم حاجی نوری (رضوان الله علیه) درست یک قیام به وظیفه بسیار مقدسی است که این مرد بزرگ کرده است؛ مصداق قسمت اول این حدیث است که «إذا ظهرت البدع فلیظهر العالم علمه». در این طور موارد وظیفه علماست که حقایق را بدون پرده به مردم بگویند ولو مردم خوششان نمی‏آید. وظیفه علماست که با اکاذیب مبارزه کنند و مشت دروغگویان را باز کنند[۵]

منبع: سخن تاریخ


[۱] برای آَشنایی بیشتر با زندگینامه محدث نوری ر. ک :

عبد الحسین طالعی و محمد حسین صفاخواه, علامه محدث نوری، تهران: ابرون، ۱۳۷۸.

مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بیروت: آل البیت، ۱۴۰۸ق. جلد۱، صفحه ۴۱.

[۲] برای نمونه مشخصات دو چاپ زیر را ذکر می‏کنیم:

لؤلؤ و مرجان در آداب اهل منبر، قم: طباطبائی، ۱۳۷۱.

لؤلؤ و مرجان: در شرط پله اول و دوم منبر روضه خوانان، تحقیق و ویرایش از حسین استاد ولی ، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵.

[۳] این عناوین از متون روایات گرفته شده است و در اخبار، بسیار سرزنش شده‏اند.

[۴] به نقل از علامه محدث نوری، صفحه ۲۱۵.

[۵] حماسه حسینی، ج۱, تهران: انتشارات صدرا، ۱۳۷۷.