از این جهت می‌گویند تقوا مراتبی دارد «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»[۱]. اوّلین مرتبه‌ی تقوا ترک گناه است. مرحله‌ی دوم تقوا همّت را بالا می‌برد و آن نجات از جهنّم است. آدم ممکن است گناه نکند، ولی خاطر جمع نیست که عاقبت به شر نشود. الآن توانستم خود را نگه دارم، اگر یک مقدار امتحان سخت‌تر شد چطور؟ آن‌جا باز می‌توانم خود را نگه دارم؟ این جوان عزیز که الآن در خیابان می‌رود نگاه نمی‌کند، امّا اگر خلوتی پیش بیاید باز هم می‌تواند خود را نگه دارد؟ انسانی که در مسئله‌ی پول مواظب است که پول حرام به دست نیاورد، اداری است، ده تومان به او می‌دهند، هزار تومان به او می‌دهند قبول نمی‌کند، امّا اگر میلیاردی به حساب خارج او ریختند باز هم او نمی‌تواند خود را نگه دارد؟ نمی‌دانیم.

 

بزرگی از اهل راه فراوان گریه می‌کرده است. گفته بودند شما که بحمد الله مواظب بودید، پاک زندگی کردید، هم جوارح شما پاک است و هم جوانج شما پاک است، شما چرا این‌طور گریه می‌کنید؟ گفته بود ورود خود را به جهنّم خدا خبر داده است، ولی خروجم را از جهنّم کسی به من خبر نداده است. خدا فرموده است «وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاَّ وارِدُها کانَ»[۲] همه وارد شدید. امّا کسی نگفته من را خارج کردند، تا خبری از صادق مصدّقی، از صاحب وحی و کرامتی نشود و نشنوم اهل بهشت هستم و آسوده خاطر نشوم که درهای جهنّم برای همیشه به روی من بسته شده است آرامش ندارم. تنها گناه نکردن در تقوا کافی نیست، بلکه آدم به جایی برسد که بیمه شود، امام زمان (علیه السّلام) به او بگوید تو اهل بهشت هستی، پیغمبر به او خبر بدهد تو اهل بهشت هستی.

 

آقا رسول الله (صلوات الله علیه و آله) به ام سلمه هم خبر داده بود که اهل بهشت هستی، به ام ایمن خبر داده بود که تو اهل بهشت هستی. بهشت مشتاق چند نفر است یکی سلمان است، نه سلمان مشتاق بهشت است، بهشت مشتاق سلمان فارسی است. وقتی که پیغمبر به کسی بگوید اهل بهشت هستی، اهل بهشت است. مرحوم آیت الله بهاء الدینی (رضوان الله تعالی علیه) جهنّمی‌ها و بهشتی‌ها را می‌شناخت و می‌فرمود: ما از نفوس ناریّه رنج می‌بریم.

بنابراین تقوای مرحله‌ی دوم این است که انسان به مقامی برسد یک روزنه‌ای از غیب باز شود، کسی که اشراف به عوالم دیگر دارد که خود امام زمان (أرواحنا فداه) یا از رجال الغیب امام زمان (علیه السّلام) به آدم اطمینان بدهد که وضع تو درست است، عاقبت به خیر هستی، تو به محض مردن وارد بهشت می‌شوی، تو جهنّمی نیستی.

 

مرحله‌ی سوم تقوا این است که انسان نه به فکر بهشت است و نه به فکر جهنّم است. همه‌ی دغدغه‌ی او رضای خدا است، آنچه خدا را راضی می‌کند، تمام حساسیّت زندگی او این است که قدمی برندارد که در آن رضای خدا نباشد، مباهات ممنوع نیست، آدم برای مباهات کتک نمی‌خورد، ولی رضای خدا در آن نیست.

این‌که هیچ مستحبی از مرحوم مجلسی ترک نشد، هیچ مکروهی را در زندگی مرتکب نشده است. این تقوای مرحله‌ی بالا است لذا إن‌شاءالله در این چله‌ی حضرت موسی کریم، در این ماه ذیقعده که از ماه‌های خاص است شروع کنید هم ترک گناه و هم نسبت به واجبات خود اهتمام خاصّی داشته باشیم، مستحبات را هم عمل کنیم، مکروهات را هم از زندگی خود ترک کنیم.


[۱]– سوره‌ی حجرات، آیه ۱۳٫

[۲]– سوره‌ی مریم، آیه ۷۱٫