درباره محلّ دفن سر مبارک امام حسین (علیه‌السلام)  به خصوص و سرهاى دیگر شهداى کربلا به صورت عموم، در کتاب‌هاى تاریخى شیعه و اهل سنّت و نیز منابع روایى شیعه اختلاف فراوانى مشاهده مى‌شود. البته اقوال نقل شده نیاز به بررسى دارد؛ اما هم اکنون مشهورترین قول ـ که مورد قبول جامعه شیعى قرار گرفته ـ آن است که سر مبارک پس از چندى به بدن ملحق شد و در سرزمین کربلا مدفون گردید.

  براى آگاهى بیشتر به بیان این اقوال مى‌پردازیم:

 

۱ – کربلا

 

این نظر دیدگاه مشهور بین علماى شیعه است و علامه مجلسى رحمه‌الله به این شهرت اشاره کرده است.[۱]

 شیخ صدوق رحمه‌الله با نقل روایتى، الحاق سر به بدن در کربلا را از قول فاطمه دختر على (علیه‌السلام)  و خواهر امام حسین (علیه‌السلام)  نقل کرده است.[۲] اما درباره کیفیت و چگونگى الحاق دیدگاه‌هاى مختلفى ابراز شده است.

  برخى همانند سیدبن طاووس آن را امرى الهى مى‌داند که خداوند با قدرت خود و به صورت معجزه انجام داده است. وى از چون و چرا درباره آن نهى کرده است.[۳]

 برخى دیگر چنین گفته‌اند: امام سجاد (علیه‌السلام)  در بازگشت در روز اربعین[۴] یا روزى غیر از آن، سر را در کربلا در کنار بدن دفن کرد.[۵]

 اما اینکه آیا دقیقا سر به بدن ملحق شد و یا در کنار ضریح و در نزدیکى بدن دفن شد، عبارت روشنى در دست نیست و در اینجا نیز سید بن طاووس چون و چرا را نهى کرده است.[۶]

 عده‌اى گفته‌اند: پس از آنکه سر را در زمان یزید سه روز به دروازه دمشق آویزان کردند، پایین آورده و آن را در گنجینه‌اى از گنجینه‌هاى حکومتى گذاشتند و تا زمان سلیمان بن عبدالملک در آنجا بود. سپس وى آن را بیرون آورده و پس از تکفین، آن را در گورستان مسلمانان در دمشق دفن کرد. پس از آن جانشین وى عمر بن عبدالعزیز (حکومت ۹۹ تا ۱۰۱ ق) آن را از گورستان درآورده و معلوم نشد که با آن چه کرد! اما با توجه به تقید او به ظواهر شریعت، به احتمال فراوان آن را به کربلا فرستاده است.[۷]

 در پایان متذکّر مى‌شویم که برخى از دانشمندان اهل سنّت مانند شبراوى، شبلنجى و سبط ابن حویزى نیز اجمالاً پذیرفته‌اند که سر در کربلا دفن شده است.[۸]

 

۲ – نجف اشرف در کنار قبر حضرت على (علیه‌السلام)

 

از عبارت علاّمه مجلسى رحمه‌الله و نیز با پژوهش در روایات چنین به دست مى‌آید که رأس مبارک در نجف اشرف و در کنار قبر حضرت على (علیه‌السلام)  دفن شده است.[۹] روایاتى همانند سلام دادن امام صادق (علیه‌السلام)  به همراه فرزندش اسماعیل، بر امام حسین (علیه‌السلام)  ـ پس از نماز خواندن بر جدشان حضرت على (علیه‌السلام) در نجف ـ به صراحت و روشنى وجود سر را در نجف تا زمان امام صادق (علیه‌السلام)  ثابت مى‌داند.[۱۰]

 روایات دیگرى نیز همین مطلب را تأیید مى‌کند؛ به گونه‌اى که حتى در کتاب‌هاى شیعه، زیارتى براى سر امام (علیه‌السلام)  در نزد قبر امام على (علیه‌السلام)  نقل شده است.[۱۱]

 درباره کیفیت انتقال سر به این مکان، از قول امام صادق (علیه‌السلام)  چنین نقل شده است: یکى از دوستداران اهل بیت (علیهم‌السلام)  در شام آن را سرقت کرد و به کنار قبر حضرت على (علیه‌السلام)  آورد.[۱۲] البته اشکال این دیدگاه آن است که قبر حضرت على (علیه‌السلام) تا زمان امام صادق (علیه‌السلام)  براى همگان شناخته شده نبود.

  در روایتى دیگر آمده است: پس از آنکه سر مدّتى در دمشق بود، به کوفه نزد ابن زیاد برگردانده شد و او از ترس شورش مردم، دستور داد که آن را از کوفه خارج کرده و در نزد قبر حضرت على (علیه‌السلام)  دفن کنند.[۱۳] اشکال دیدگاه قبلى به این دیدگاه نیز وارد است.

 

۳ – کوفه

 

سبط ابن جوزى این دیدگاه را ابراز کرده و گفته است: عمرو بن حریث مخزومى آن را از ابن زیاد گرفت و پس از غسل، تکفین و خوشبو کردن، سر را در خانه خود دفن کرد.[۱۴]

 

۴ – مدینه

 

ابن سعد صاحب طبقات الکبرى این دیدگاه را پذیرفته و چنین بیان کرده است: یزید سر را براى عمرو بن سعید حاکم مدینه فرستاد و او پس از تکفین، آن را در قبرستان بقیع در کنار قبر مادرش فاطمه (علیهاالسلام)  دفن کرد.[۱۵]

 این دیدگاه به وسیله تعدادى دیگر از دانشمندان اهل سنّت (مانند خوارزمى، در مقتل الحسین (علیه‌السلام)  و ابن عماد حنبلى در شذرات الذهب) پذیرفته شده است.[۱۶]

 اشکال مهم این دیدگاه آن است که قبر حضرت فاطمه (علیهاالسلام)  معلوم نبوده تا در کنار آن دفن شود.

 

۵ – شام

 

شاید بتوان گفت: بیشترین گزارش‌هاى اهل سنّت، حکایت از دفن سر در شام مى‌کند که معتقدان به این دیدگاه نیز در میان خود اختلاف داشته و اقوال مختلفى ابراز کرده‌اند؛ همچون:

  الف. در کنار دروازه فرادیس که بعدها مسجد الرأس در آن ساخته شد؛

  ب. در باغى در کنار مسجد جامع اموى؛

  ج. در دارالاماره؛

  د. در گورستانى در دمشق؛

  ه . در کنار دروازه توما.[۱۷]

 

۶ – رقّه

 

رقّه شهرى در کنار فرات بوده که گفته شده است: یزید سر امام (علیه‌السلام)  را براى آل ابى محیط ـ خویشان عثمان که در آن زمان در این شهر ساکن بودند ـ فرستاد و آنها، آن را در خانه‌اى دفن کردند که بعدها آن خانه به مسجد تبدیل شد.[۱۸]

 

۷ – مصر (قاهره)

 

نقل شده است: خلفاى فاطمى ـ که از آغاز نیمه دوم قرن چهارم تا آغاز نیمه دوم قرن هفتم در مصر حکم مى‌راندند و پیرو مذهب شیعى اسماعیلى بودند ـ سر مبارک امام حسین (علیه‌السلام)  را از دروازه فرادیس شام، به عسقلان و سپس به قاهره منتقل کردند و بر آن مقبره معروف به تاج الحسین (علیه‌السلام)  را پس از سال ۵۰۰ بنا کردند.[۱۹]

 مقریزى سال دقیق انتقال سر از عسقلان به قاهره را سال ۵۴۸ دانسته و گفته است: هنگام بیرون آوردن سر از عسقلان چنین مشاهده شد که خون آن هنوز تازه و نخشکیده است و بویى همچون مشک از آن به مشام مى‌رسد.[۲۰] علامه سیدمحسن امین عاملى (از دانشمندان معاصر شیعه) پس از نقل انتقال سر از عسقلان به مصر مى‌گوید: «در محلّ دفن سر بارگاه بزرگى ساختند و در کنار آن نیز مسجدى بزرگ بنا کردند. من در سال ۱۳۲۱ ق آنجا را زیارت کرده و مردان و زنان زیادى را در حال زیارت و تضرع در آن مکان دیدم. سپس مى‌گوید: شکى در انتقال سرى از عسقلان به مصر وجود ندارد؛ اما اینکه آن سر از آن امام (علیه‌السلام)  یا شخص دیگرى بوده، جاى شک است![۲۱]

 علامه مجلسى رحمه‌الله نیز به نقل از گروهى از مصریان، به وجود بارگاهى عظیم در مصر با نام «مشهد الکریم» اشاره مى‌کند.[۲۲]

 

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

نویسنده:گروه مؤلفان


[۱] – بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۴۵٫

[۲] – همان، ج ۴۵، ص ۱۴۰ (به نقل از: امالى صدوق، ص ۲۳۱).

[۳] – سیدبن طاووس، اقبال الاعمال، ص ۵۸۸٫

[۴] – شهید قاضى طباطبایى، تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سیدالشهداء، ج ۳، ص ۳۰۴٫

[۵] – لهوف، ص ۲۳۲٫ البته با صراحت نام امام سجاد (علیه‌السلام)  را نمى‌آورد.

[۶] – اقبال الاعمال، ص ۵۸۸٫

[۷] – امینى، محمدامین، مع الرکب الحسینى، ج ۶، ص ۳۲۴؛ به نقل از: مقتل الخوارزمى، ج ۲، ص ۷۵٫

[۸] – همان، ص ۳۲۴ و ۳۲۵٫

[۹] – بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۴۵٫

[۱۰] – همان، ج ۴۵، ص ۱۷۸؛ به نقل از: کامل الزیارات، ص ۳۴ و کافى، ج ۴، ص ۵۷۱٫

[۱۱] – همان، ص ۱۷۸ و ر.ک: مع الرکب الحسینى، ج ۶، ص ۳۲۵ـ۳۲۸٫

[۱۲] – بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۴۵٫

[۱۳] – همان، ص ۱۷۸٫

[۱۴] – تذکره الخواص، ص ۲۵۹؛ به نقل از: مع الرکب الحسینى، ص ۳۲۹٫

[۱۵] – ابن سعد، طبقات، ج ۵، ص ۱۱۲٫

[۱۶] – مع الرکب الحسینى، ج ۶، ص ۳۳۰ و ۳۳۱٫

[۱۷] – مع الرکب الحسینى، ج ۶، ص ۳۳۱ـ۳۳۵٫

[۱۸] – همان، ص ۳۳۴؛ به نقل از: تذکره الخواص، ص ۲۶۵٫

[۱۹] – البدایه و النهایه، ج ۸، ص ۲۰۵٫

[۲۰] – مع الرکب الحسینى، ج ۶، ص ۳۳۷٫

[۲۱] – امین عاملى، سیدمحسن، لو اعج الاشجان فى مقتل الحسین (علیه‌السلام) ، ص ۲۵۰٫

[۲۲] – بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۴۴٫