آیا بزرگداشت موالید و وفیات اولیای خدا بدعت است؟
وهابیان بزرگداشت تولد و وفات اولیا و رجال آسمانی و اجتماع در تولد و وفات آنان را بدعت و حرام می دانند تو گویی آنان دشمن سرسخت بزرگان دین واولیای الهی هستند.

محمد حامد فقی رئیس جماعت «انصار السنه المحمدیه» در پاورقی های خود بر الفتح المجید می نویسد:

«الذکریات التی ملات البلاد باسم الاولیاء هی نوع من العباده لهم و تعظیمهم»(فتح المجید ص ۱۵۴)

یعنی: یادواره ها و برپاکردن جشن در ایام ولادت یا وفات اولیا پرستش آنان نیست بلکه نوعی تعظیم نسبت به آنان محسوب می گردد.

 

نکته:

ریشه تمام اشتباهات آنان یک کلمه است و آن این که : چون برای شرک و توحید وبه خصوص مفهوم عبادت حد ومرزی تعیین نکرده اند از این جهت هر نوع بزرگداشت را عبادت و پرستش تصور نموده اند .

همچنان که ملاحضه می فرمایید وی در کلام خود لفظ عبادت و تعظیم را کنار هم قرار داده و تصور کرده است که هر دو لفظ یک معنا دارند.در حالی که چنین نیست و حتی یک بچه نیز می داند که تکریم و تعظیم بنده خدا با این قید که بنده خداست به هیچ وجه پرستش آن نیست

شکی نیست که قران مکرر گروهی از انبیا و اولیا را با جمله های فصیح و بلیغ ستوده است. قرآن درباره حضرت زکریا و یحیی و.. می گوید:

«انهم کانوا یسارعون فی الخیرات و یدعوننا رغبا و رهبا و کانوا لنا خاشعین»(انبیا آیه ۹۰)

یعنی:آنان به کارهای نیکو می شتافتند و باامید و بیم ما را می خواندند و در برابر کا فروتن بودند.

حال اگر کسی در مجالسی که به نام ان پیامبران برپاگردد انان را به مضمون این آیه و امثال ان توصیف نماید وآنان را از این طریق تجلیل کند آیا جز پیروی از قران کاری انجام داده است؟؟؟

 

خداوند درباره خاندان رسالت چنین می فرماید:

«و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا»(سوره دهر آیه ۸)

حال اگر پیروان علی در روز میلاد امیر المومنان دور هم گرد آمده وبگویند:علی کسی است که طعام خود را به مسکین و یتیم و اسیر می داد آیا او را عبادت کرده اند ؟!

اگر در روز میلاد پیامبر آیاتی را که پیامبر را ستوده است به غیر زبان عربی ترجمه کنیم و یا در قالب شعر بریزیم ودر مجمعی بخوانیم چرا دچار کار حرام شده باشیم؟!

آیا جز این است که آنان دشمنان تکریم پیامبر و اولیای الهی هستند و در پوشش «مبارزه با بدعت» می خواهند از تکریم پیامبر و اولیا جلوگیری کنند؟!

در این جا پرسشی مطرح است که بلندگوهای وهابی ها بیشتر روی آن تکیه می کنند و آن این که:این مجالس و محافل چون به نام مذهب برپا می گردند و به اسلام نسبت داده می شوند باید از طرف آیین اسلام به صورت خصوصی و یا عمومی مورد تصویب قرار گیرند در غیر این صورت بدعت وحرام خواهد بود.

پاسخ این پرسش بسیار روشن است زیرا آیات قران که ما را بر لزوم تکریم پیامبر دعوت می کند در این مورد کافی است و این نوع مجالس جز با عنوان بزرگداشت رجال آسمانی برپا نمی گردد و چیزی بدعت خوانده می شود که مورد تصویب قران و یا سنت پیامبر به صورت خصوصی و یا عمومی نباشد هدف از این بزرگداشت ها که میان تمام ملل عالم نسبت به بزرگان خود مرسوم است جز تکریم واحترام نیست و در میان تمام مسلمانان جهان جز یک مشت نجدی خشک رواج کامل دارد واگر بدعت و یا کاری نوظهور بود و با موازین کلی اسلامی منطبق نمی شد ممکن نبود علمای اسلام در اقطار اسلامی میلاد پیامبر را جشن بگیرند و با خواندن مقالات واشعار نقض و شیرین در مجالس شکوه بخشند.

 

 

دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز پیش از پرداختن به پاسخ این سوال لازم است اشاره نماییم یکی از راهکارهایی که دشمنان برای پیشبرد جنگ فرقه ای در میان مسلمانان از آن بهره می گیرند سوء استفاده از برخی ناآگاهی های مذاهب نسبت به اعتقادات طرف مقابل و گاه معرفی غلط هر یک از طرفین به دیگری به صورت عامدانه و بر اساس توطئه ای برنامه ریزی شده می باشد که باعث می شود تا طرفین نسبت به یکدیگر دچار سوء تفاهم شده و شکاف و تفرقه میان طرفین تعمیق شود و حال آنکه گاه همین موارد، خود عامل اصلی وحدت میان دو مذهب می تواند باشد چرا که اگر این سوء تفاهمات و اطلاعات غلط نبود طرفین می فهمیدند که بخش عمده ای از آنچه به عنوان عامل تفرقه مطرح می شود عامل مشترک میان آنها می باشد به عنوان مثال امروزه تلاش می شود تا در میان اهل سنت به گونه ای نسبت به اعتقادات شیعیان اطلاع رسانی می شود که از آن بوی غلو و حتی شرک استشمام می شود بدون اینکه در واقعیت، شیعه چنین اعتقادی داشته باشد ، به همین نسبت در طرف مقابل، دست هایی در کارند تا در میان شیعیان چنین القاء کنند که اهل سنت گروهی هستند که دشمن اهل بیت به شمار می آیند و به این ترتیب همین سوء تفاهمات زمینه تفرقه و عداوت مذاهب نسبت به یکدیگر را به وجود می آورد، این در حالی است که اگر اعتقادات اهل سنت در ارتباط با اهل بیت ع به خوبی تبیین شود به درستی معلوم می شود که اکثریت قریب به اتفاق اهل سنت نه تنها با اهل بیت ع دشمن نیستند بلکه آنها نیز دوستدار اهل بیت ع می باشند که این موضوع را از مطالعه آثار متعدد آنها نیز می توان به دست آورد به عنوان مثال در اکثریت قریب به اتفاق صحاح سته بابی تحت عنوان فضایل امام علی و حسنین ع به صورت خاص وارد شده است و در برخی دیگر ابوابی تحت عنوان فضایل اهل بیت ع وارد شده است که برخی از روایاتی که شیعیان در باره اهل بیت ع مطرح می کنند در این ابواب وارد شده است به عنوان مثال در صحیح مسلم در فضیلت حضرت فاطمه زهرا س این حدیث وارد شده است « فاطمه بضعه منی. یؤذینی ما آذاها »(صحیح مسلم، ج۲، حدیث۲۴۴۹) علاوه بر این سایر راویان اهل سنت نیز روایاتی در فضل اهل بیت ع به ویژه امام علی ع نقل کرده اند به عنوان مثال زمخشری از پیامبر (ص) نقل می کند که فرمود: «الا و من مات علی حب آل محمد مات شهیداً. .. (محمد بن عمر زمخشری، الکشاف (دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ ه- ۱۹۸۷ م) ج ۴، ص ۲۲۰٫)» بیدار باشید هر کس بر محبت آل محمد (ص) بمیرد شهید از دنیا رفته. .. بخشیده شده، توبه کننده مؤمن، از دنیا رفته، و ملک الموت بشارت بهشت می دهد، و همچون عروسان وارد بهشت می شود، و در قبر دو تا در برای او او به سمت بهشت باز می شود و قبرش مزار ملائکه رحمت می شود (همان مدرک، دنبال حدیث، نقل به صورت تلخیص.).

 

 

پیامبر (ص) فرمود: «معرفه آل محمد (ص) برائه من النار، و حب آل محمد (ص) جواز علی الصراط و الولایه لآل محمد (ص) امانٌ عن العذاب (حافظ سلیمانی قندوزی، ینابیع الموده (مکتبه بصیرتی قم) ص ۲۲٫)» شناخت آل محمد رهایی از آتش جهنم، دوستی آنها گذرنامه رد شدن از پل صراط، و ولایت آل محمد (ص) امان نامه ای است از عذاب. البته طبیعی است که میان فرقه های مختلف اهل سنت در ابراز علاقه و اشتیاق به اهل بیت ع تفاوت هایی وجود داشته باشد به عنوان مثال از میان چهار مذهب فقهی اهل سنت ، شافعی ها نزدیکی و قرابت بیشتری با اهل بیت ع دارند به طوری که درباره امام علی(ع) و فضایل آن حضرت تألیفات فراوانی توسط علمای مذهب شافعی به رشته تحریر در آمده است که نشانگر دوستی وگرایش پیروان این مذهب به اهل بیت عصمت وطهارت می باشد، درذیل به برخی از این کتب اشاره می شود: ۱٫ فرائد السمطین، نوشته امام الحرمین جوینی شافعی؛ ۲٫ مودْ القربی، نوشته علی حسین همدانی شافعی؛ ۳٫ نزول القرآن فی مناقب اهل البیت، نوشته حافظ ابی نعیم اصفهانی؛ ۴٫ العبره فی فضایل العترْ، نوشته عبدالله حمصی شافعی؛ ۵٫ تذکرْ الخواص، نوشته علامه شیخ یوسف سبط ابن جوزی، مؤسسْ اهل البیت بیرو ۶٫ الخصائص فی فضل علی ابن ابیطالب، نوشته عبدالرحمان احمد بن شعیب نسایی، متوفی ۳۰۳ ه’ ق؛ ۷٫ مناقب الامام امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب، نوشته حافظ محمد بن سلیمان الکوفی، قرن سوم هجری، نشر مجمع احیأ الثقافْ الاسلامیه؛ ۸٫ فضایل علی(ع)، نوشته حافظ شافعی حنفی کوفی، متوفی ۳۳۶ ه’ ق؛ ۹٫ فضایل علی(ع)، نوشته جلال‏الدین عبدالرحمان سیوطی شافعی، متوفی ۹۱۱ ه’ ق ؛ ۱۰٫ فضایل علی(ع)، نوشته حاکم ابی عبدالله بن بیع نیشابوری شافعی، متوفی ۴۰۵ ه’ ق ۱۱٫ مناقب علی(ع)، نوشته علامه شیخ علی بامن حضرمی شافعی، قرن هفتم هجری؛ ۱۲٫ جواهر المطالب فی مناقب الامام علی ابن ابیطالب، نوشته محمد بن احمد دمشقی باعونی شافعی، متوفی ۸۷۱ ه’ ق ، مجمع و احیأ الثقافْ الاسلامیه، ۱۴۱۵ ه’ ق قم المقدسه؛ ۱۳٫ اسمی المناقب فی تهذیب امن المطالب فی مناقب علی ابن ابیطالب، نوشته محمد بن محمد جرزی شافعی دمشقی، متوفی ۸۳۳ ه’ ق؛ و ده‏ها کتاب دیگر. با توجه به چنین واقعیتی عمده اهل سنت را می توان محبین اهل بیت ع نامید و به همین خاطر مقام معظم رهبری نیز در خلال فرمایشات خود بارها به اهل سنت محب اهل بیت ع اشاره کرده است چنانکه در سفر کردستان نیز بارها به این مساله اشاره فرموده و از تعبیر «اهل سنت محب اهل بیت» استفاده کردند(رک: سخنرانی در دیدار روحانیون و طلاب شیعه و سنی سنندج،  که اشاره شان به همین اعتقاد عمومی اهل سنت نسبت به اهل بیت ع می باشد چنانکه در موارد دیگری نیز به صراحت به همین نکته اشاره فرموده اند : « در همه عالم اسلام، اهل بیت را قبول داشتند؛ امروز هم قبول دارند و هیچ کس در آن تردید ندارد. حبّ اهل بیت در همه عالم اسلام، عمومی است؛ الان هم همین‌طور است. الان هم هر جای دنیای اسلام بروید، اهل بیت را دوست میدارند. آن مسجدی که منتسب به امام حسین علیه‌السّلام است و مسجد دیگری که در قاهره منتسب به حضرت زینب است، ولوله زوّار و جمعیت است. مردم میروند قبر را زیارت میکنند، میبوسند و توسّل میجویند. همین یکی، دو سال قبل از این، کتابی جدید – نه قدیمی؛ چون در کتابهای قدیمی خیلی هست – برای من آوردند، که این کتاب درباره معنای اهل بیت نوشته شده است. یکی از نویسندگان فعلی حجاز تحقیق کرده و در این کتاب اثبات میکند که اهل بیت، یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین. حالا ما شیعیان که این حرفها جزو جانمان است؛ اما آن برادر مسلمان غیرشیعه این را نوشته و نشر کرده است »(بیانات در خطبه های نماز جمعه،۱۸/۲/۱۳۷۷٫

 

 

منبع:پرسمان