یکم. همه انسان ها خلیفه بالفعل خداوند بر روى زمین نیستند. خلیفه خدا بودن؛ یعنى، مظهر و نشانگر صفات و اسماى الهى بودن. همه انسان ها خلیفه بالقوه هستند. هر اندازه که در صراط مستقیم حرکت کنند و کمالات انسانى را در خود ظاهر سازند و مظهر صفات و اسماى الهى شوند، به همان میزان آن قوه را به فعلیت رسانده و خلیفه الهى و مظهر صفات و اسماى او خواهند بود.

بر این اساس، خلافت الهى داراى مراتب و درجات است. انسان هاى کامل در اوج قله خلیفه اللهى، مظهر تام صفات و اسماى الهى اند. از این رو توسّل به امامان معصوم، در واقع استمداد خلیفه بالقوه و یا خلیفه فروتر، از خلیفه بالفعل و فراتر است.

دوّم. انسان در عالمى که بر نظام اسباب و مسببات استوار است ـ حتى در عین بهره مندى از اوج مقام خلیفه اللهى ـ براى رسیدن به مقاصد خویش، نیازمند تمسّک به اسباب مادى و معنوى است. و چون خداوند دعا و توسّل را در همین نظام، از اسباب معنوى در جهت برآمدن حاجت ها قرار داده است، بهره مندى از مقام خلیفه اللهى، هیچ منافاتى با توسّل ندارد.

به همین جهت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) ، علاوه بر توصیه دیگران به توسّل،[۱] خود نیز براى استجابت دعا به پیامبران قبل از خویش، متوسّل مى شد:

«انس بن مالک مى گوید: روزى که فاطمه بنت اسد فوت کرد، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) دستور دادند قبر او را حفر کنند، آن گاه خود وارد قبر شد و در آن خوابید و چنین دعا کرد: «اللهم اغفر لامّى فاطمه بنت اسد، و وسّع علیها مدخلها، بحق نبیّک و الانبیاء الذین من قبلى»؛[۲] «خدایا! به حق پیامبرت و پیامبران قبل از من، مادرم فاطمه بنت اسد را بیامرز و جایگاه او را وسعت بخش».

 

دفتر نشر معارف/مؤلفان:محمدرضا کاشفی و سیّد محمد کاظم روحانیز


[۱] – سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۲۶۱؛ مسند احمد بن حنبل، ج ۴، ص ۱۳۸ و مستدرک صحیحین، ج ۱، ص ۳۱۳٫

[۲] – وفاء الوفاء، ج ۳، ص ۸۹۸٫