ممکن است بعضی تصّور کنند، این‌که ما این کودک و برادرش را مَثَل اعلا و یگانه نمونه‌ی خلاقیّت و سازندگی اسلام شمردیم، ناشی از پیروی کورکورانه و غیرمسئولانه از عواطف و احساسات متأثر از تعصب مذهبی است که خود بر اثر لجاجت دشمنان برانگیخته شده است؛ امّا حقیقت کاملاً برعکس است؛ آنچه ما ذکر کردیم، ناشی است از شعور سلیم اعتقادی که ادلّه و براهین، ما را بدان ملزم کرده است؛ این دلایل تأکید دارد که پیشوایان و امامان ما، حتّی در سنین طفولیت هم در سطح بالایی از شایستگی و لیاقت برای پذیرفتن امانت الهی و رهبری حکیمانه و آگاهانه امبت اسلامی قرار داشتند؛ همان‌طور که می‌دانید، وضع در مورد امام جواد علیه السّلام و امام مهدی (عج) ـ که اراده الهی تعلق گرفت تا مسئولیت رهبری امّت را در سال‌های اوّل زندگی عهده‌دار شوند ـ چنین بود. درست مانند پیامبر خدا، عیسی علیه السّلام که کاملاً وضع او نیز به همین حال بود، خدای متعال درباره‌اش می‌گوید:

«فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا * قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی‏ نَبِیًّا».[۱]

[مریم] به سوی [عیسی] اشاره کرد. گفتند: چگونه با کسی که در گهواره [و] کودک است سخن بگوییم؟ [کودک] گفت: منم بنده خدا، به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است.

در مورد پیامبر خدا، یحیی علیه السّلام نیز وضع همین‌گونه بود؛ خدای سبحان درباره‌اش می‌فرماید:

«یا یَحْیى‏ خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّهٍ وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا».[۲]

ای یحیی؛ کتاب [خدا] را به جد و جهد بگیر و از کودکی به او نبوّت دادیم.

آری، حسنین سلام الله علیهما در ایّام طفولیبت در سطح بالایی از رشد و کمال انسانی قرار داشتند و تمامی صلاحیّت‌ها و شایستگی‌ها را دارا بودند؛ شایستگی‌هایی که موجب می‌شد مورد عنایت پروردگار و شایسته‌ی نشان‌های افتخاری زیادی باشند که اسلام بر زبان پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله به آن‌ها بخشیده است؛ از سویی این ویژگی‌ها بود که آن دو را قادر می‌ساخت تا بتوانند مسئولیّت‌های سنگینی را در زمینه رهبری حکیمانه امّت به عهده گیرند. آری می‌بایست این صفات و ویژگی‌ها را دارا باشند تا شرکت دادن آن‌ها در دعوا و مباهله برای اثبات آن درست باشد.

آن‌طور که علّامه طباطبایی و استاد مظفر ـ قدس الله سرهماـ اشاره کرده‌اند، مراد از این آیه که می‌فرماید: «وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ»؛ این است که کاذبین کسانی هستند که در یک طرف مباهله قرار دارند و اگر دعوی و مباهله بر سر آن، بین شخص رسول خدا صلی الله علیه و آله و سیّد و عاقب و اهتم بود، لازم بود در آیه تعبیری بیاورد که قابل انطباق بر مفرد و بر جمع، هر دو باشد؛ مثلاً بگوید: «فنجعل»، یا «علی من کن کاذباً»؛ ولی از آنچه در آیه آمده است معلوم می‌شود دروغ‌گویی که نفرین شامل حالش می‌شود، جمعیّتی است که در یک‌طرف این محاجّه قرار گرفته، حال یا در طرف رسول خدا یا در طرف نصارا. این مطلب می‌رساند که هر کس برای مباهله حضور یافت، در دعوی شریک است، زیرا کاذب جز در آن نیست؛ بنابراین، علی، فاطمه و حسنین علیهم السّلام در دعوی و دعوت برای مباهله بر سر آن شریک بودند؛ این از بالاترین مناقبی است که خدای تعالی، اهل بیت پیامبرش را بدان اختصاص داده است.[۳]

همان‌طور که گذشت، زمخشری می‌گوید:

در این مسئله دلیلی است بر فضیلت اصحاب کساء که هیچ دلیلی دیگری از آن قوی‌تر نیست.

طبرسی و دیگران گفته‌اند:

ابن ابی‌علان که یکی از پیشوایان معتزلی است می‌گوید: این آیه می‌رساند که حسنین در آن حال مکلّف بوده‌اند، زیرا مباهله جز با فرد بالغ جایز نیست. اصحاب ما (شیعه امامیه) می‌گویند: کمی سن از حد بلوغ، منافاتی با کمال عقل ندارد و احتلام که در شرع مقدس حد بلوغ شناخته شده، فقط برای احکام شرعی است (واضح است که عامّه مردم مدّ نظرند). سن حسنین در حال مباهله به حدی بوده که مانع از کمال عقل آن‌ها نیست؛ علاوه بر این، ما معتقدیم که جایز است در مورد ائمّه، خرق عادت شود و چیزهایی به اینان داده شود که به دیگران داده نشده است؛ و اگر سن کودکی ایشان در آن موقع طوری است که معمولاً موقع کمال عقل در انسان نیست، ممکن است به خاطر امتیازهایی که دارند به طور استثنایی و خرق عادت، به آنان کمال عقل داده شده باشد، چه اینان نزد پروردگار از جایگاه و موقعیّت خاصی برخوردارند و امتیازهایی دارند که سایر افراد بشر ندارند. مؤید این مطلب فرموده رسول اکرم صلی الله علیه و آله است که در اوان کودکی آن دو فرمود:

این دو پسرم، حسن و حسین، امام‌اند و پیشوا، چه شرایط برای رسیدن به خلافت و امامت ظاهری آنان آماده شود و چه چنین شرایطی حاصل نشود.[۴]

اضافه می‌کنم: از مطالبی که مؤید نظر علّامه طباطبایی و علّامه مظفر و دیگران است، «سوره هل أتی» است که در شأن اهل کساء نازل شده است و خدا در آن، همه آن‌ها را به بهشت وعده می‌دهد و از جمله اهل کساء، حسن و حسین هستند.

همچنین شرکت در بیعت رضوان، گواهی گرفتن آن دو در قضیّه فدک توسط حضرت زهرا و سایر اقوال و موضع‌گیری‌های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مناسبت‌های مختلف، مؤید این مدعاست.

تمامی این مسائل بدین خاطر بود که رسول اکرم صلی الله علیه و آله می‌خواست مردم را از نظر روحی و وجدانی برای پذیرش امامت ائمّه علیهم السّلام ـ هرچند از سن کمی برخوردار باشند ـ آماده سازد؛ مثلاً در مورد امام جواد و امام مهدی سلام الله علیهما وضع چنین بود.

 

منبع: اقتباسی از ترجمه کتاب الصحیح من سیره النبی الاعظم صلى الله علیه وآله، ج ۹ ، علامه سید جعفر مرتضی عاملی


 

[۱]ـ مریم: ۲۹ـ ۳۰٫

[۲]ـ مریم: ۱۲٫

[۳]ـ ر.ک: المیزان، ۳/۲۲۴؛ دلائل الصدق، ۳/۸۴٫

[۴]ـ مجمع البیان، ۲/۴۵۲ـ۴۵۳؛ ر.ک: مناقب آل ابی‌طالب، ۳/۳۶۸؛ گفتار ابن ابی‌علان در تبیان، ۲/۴۸۵؛ نیز موجود است. ر.ک: ارشاد مفید؛ بحار الانوار، بحثی دارد درباره ایمان علی (علیه السّلام) در حالی که به احتلام نرسیده است.