در این متن می خوانید:
      1.  

 

به خاطر دارم برای حضور شهید فکوری در یکی از جلسات هیأت دولت که صبح زود در دفتر نخست‌وزیری تشکیل می‌شد و من راننده ایشان بودم، به اتفاق یکی دیگر از همکارانم که به تازگی به ما پیوسته بود و از روحیات جناب فکوری بی‌اطلاع بود و حفاظت فیزیکی ایشان را به عهده داشت، به محل دفتر ریاست جمهوری که رسیدیم. به محض توقف اتومبیل، محافظ ایشان به سرعت از ماشین پیاده شد و پس از باز کردن در عقب اتومبیل، به حال خبردار ایستاد و برای ایشان محکم ادای احترام کرد. شهید فکوری با لحن خاصی که نشأت گرفته از اوج تواضح بود،‌ دستش را روی شانه‌ی محافظ گذاشت و با حالتی که او ناراحت نشود، گفت: «آقای… ما شاه نیستیم. سعی کنید از ما شاه درست نکنید.»


منبع: کتاب رسم خوبان ۱، اخلاق، صفحه‌ی ۴۳ـ ۴۴/ چشمی در آسمان، ص ۴۶ـ ۴۷٫