«مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»… مالکیّت خدای تعالی، نه چون مالکیّت زمینداران بر زمینهایشان است؛ و نه چون مالکیّت پادشاهان بر ممالکشان؛ و نه چون مالکیّت نفسها بر اعضای بدن؛ و نه چون مالکیّتشان بر قوا و صورتهای علمیّه است؛ بلکه مالکیّت و سلطهی خداوند، بزرگتر و والاتر از این همهی اینهاست؛ و جز اینکه مالکیّت نفس [ناطقهی انسان] نسبت به صورتهای علمی [تصوّرات و تخیّلات] از دیگر مالکیّتها به مالکیّت او شبیهتر است؛[۱] چون آنها به نفس پایدارند؛ به وجود آوردنشان با یک توجّه، و نابود کردنشان با یک اعراض است.
منبع: کتاب به سوی دوست، ص ۱۵۲
[۱]– به همین جهت حکماء گفتهاند: صفحات الاعیان بالاضافه الی الباری کصفحات الاذهان الینا «موجودات عالم هستی در نزد خداوند و نسبت به او مانند صورتهای ذهنی، نسبت به نفس ما میباشند» یعنی همانگونه که نفس انسان جنبهی خلاقیّت برای خیالات و صورتهای ذهنی دارد، و آنها در وجود و بقایشان بسته به نفس هستند، و به صرف توجّه نفس موجودند، و با برداشته شدن اراده و توجّه نفس، معدوند، همینطور جمیع عوالم هستی نسبت به خداوند، نیازمند و فقر مطلق و ربط محض هستند که به صرف اراده و توجّه پروردگار، موجودند، و به ارادهی او معدوم: اگر نازی کند از هم فرو ریزند قالبها.
پاسخ دهید