امام علی(ع) به جهت شرایط اقتصادی نامناسب و نیز حیای نفس، برای خواستگاری حضرت فاطمه(س) اقدام نمی‌کرد، تا آن‌که با تشویق برخی صحابه به این امر اقدام نمود و خداوند و رسولش نیز رضایتشان را از این ازدواج اعلام داشتند.
مهریه حضرت فاطمه(س)، زرهی بود که از فروش آن، مقداری از وسائل زندگی آن دو پیشوا را فراهم شد.
 

حضرت فاطمه(س)؛ قبل از ازدواج با امام علی(ع)، خواستگارانی؛ مانند ابوبکر و عمر، داشت، اما پیامبر اسلام(ص) با واگذار کردن این اذن به خداوند، به آنها جواب رد داد.[۱]
در نهایت امام علی(ع) حضرت فاطمه(س) را از پیامبر(ص) خواستگاری کرده و با رضایت خداوند، این ازدواج صورت پذیرفت.
در مورد روند شکل‌گرفتن این ازدواج، نقل‌های مختلفی در منابع شیعه و اهل سنت وجود دارد که البته بیشتر آنها با یکدیگر سازگارند. در این‌جا دو نقل تاریخی را ذکر می‌کنیم.
۱٫ هنگامى که فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) به سنّ بلوغ رسید، بزرگان قریش که سبقت در اسلام داشتند، خواستگار فاطمه شدند، ولى هرگاه یکى از آنان در این باره با پیامبر(ص) گفت‌وگو می‌کرد، آن‌حضرت به نحوى جواب منفی می‌داد. روزى برخی بزرگان صحابه در جایی نشسته بوده و در باره فاطمه سخن می‌گفتند. ابوبکر گفت: اشراف قریش در حضور پیامبر(ص) خواستگار فاطمه زهرا(س) شدند، اما حضرتشان اختیار او را به خداوند واگذار می‌کرد.
اما على بن ابی‌ طالب(ع)، هنوز از فاطمه(س) خواستگارى نکرده! … ابوبکر گفت: آیا صلاح می‌دانید نزد على(ع) رفته و در این باره با او گفت‌وگو کنیم؟ آنان به منزل علی(ع) روانه شدند، ولى او را نیافتند … پس از آن او را دیدند که با شتر خود، براى نخلستان یکى از انصار آب می‌برد و در برابرش مزد می‌گرفت. … امام علی(ع) فرمود: «چه اتفاقی افتاده که نزدم آمده‌اید؟!» ابوبکر گفت: یا على! هیچ خصلت نیکویى نیست، مگر این‌که تو در آن سبقت گرفته‌اى … چه مانعى دارد که تو فاطمه(س) را از پیامبر(ص) خواستگارى نمایى؟ زیرا من‏ گمان می‌برم که خدا و رسولش، فاطمه را براى تو نگه داشته باشند!

چشمان علی(ع) پُر از اشک شد و فرمود: «اى ابوبکر! تو فکر آرام مرا به هیجان آوردى». علی(ع) شتر خود را به منزل برد؛ نعلین‌هاى خود را پوشید و به سوى پیامبر(ص) روانه شد … داخل منزل شد … در حضور پیامبر(ص) نشست و دیده بر زمین دوخت، … سر خود را به زیر افکنده سخن نمی‌گفت. … پیامبر به وى فرمود: «به گمانم حاجتى داری! مشکلی نیست! خواسته‌ات را بگو؛ من خواسته‌ات را روا خواهم کرد!». على گفت: «پدرم و مادرم به فدایت اى رسول خدا! شما مرا از عمویت ابوطالب و فاطمه بنت اسد گرفتى، کودک بودم و مرا هم‌غذایت کردى، … بعد از این همه لطف و محبت، اکنون دوست دارم خانه و همسرى داشته باشم که با او انس بگیرم. یا رسول الله! نزدت آمدم تا دخترت فاطمه را خواستگاری کنم، آیا خواسته‌ام را می‌پذیرى؟» امّ سلمه – که پیامبر در خانه او بود – می‌گوید: دیدم صورت پیامبر(ص) از خوشحالى می‌درخشید! آن‌گاه رو به على(ع) کرد و فرمود: «آیا چیزى(مهریه) دارى که من، فاطمه را به تو دهم؟» على(ع) گفت: «پدر و مادرم فدایت! اوضاع زندگى من از تو مخفى نیست. …» پیامبر فرمود: «من فاطمه را با همان زره‌اى که دارى به همسرى تو در می‌آورم».[۲]
۲٫ از خود امام على(ع) نقل شده است: «من به حضور رسول خدا(ص) می‌رفتم که یکى از کنیزان ایشان به من گفت: آیا می‌دانى که افرادی فاطمه را از پیامبر خواستگارى کرده‌اند؟ گفتم: نه. گفت: آرى، او خواهان دارد، چه مانعى دارد که تو هم نزد پیامبر خدا، فاطمه را خواستگاری نمایی. گفتم: من چیزى ندارم که با او ازدواج نمایم؟ گفت: اگر تو نزد پیامبر بروی حتماً فاطمه را به تو خواهد داد … در نهایت به حضور رسول خدا رفتم. آن‌حضرت، عظمت و ابهت بسیاری داشت، وقتى در حضورش نشستم سکوت اختیار کردم. پیامبر فرمود: چرا نزدم آمدى؟، آیا خواسته‌ای دارى؟! من سکوت کردم. فرمود: شاید براى خواستگارى فاطمه آمدى؟! گفتم: آرى!. … فرمود: مانعى ندارد، من فاطمه را با همان زره، به عقدت در می‌آورم».‏
[۳]

ازدواج علی(ع) و فاطمه(س) با رضایت پروردگار بود
منابع شیعه
[۴] و اهل سنت[۵] روایاتی را نقل کرده‌اند که خداوند در مورد ازدواج امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) رضایت داشته است:
امام حسین(ع) فرمود: «روزى رسول خدا(ص) در خانه امّ سلمه بود که فرشته‌اى بر آن‌حضرت نازل شد … پیامبر گمان کرد که او جبرئیل است و به او فرمود: اى جبرئیل! تا به حال با این شکل و شمایل بر ما نازل نشده بودی؟ آن فرشته گفت: من جبرئیل نیستم، بلکه صرصائیل می‌باشم. خداوند مرا به سوی تو فرستاد تا نور را با نور تزویج نمایم، پیامبر فرمود: چه کسى را به چه کسى؟ صرصائیل گفت: دخترت فاطمه(س) را به عقد على(ع) در آورم».
[۶]

مهریه و جهیزیه حضرت فاطمه(س)
اقوال مختلفی در مورد مهریه حضرت فاطمه وجود دارد.
[۷] حتی در برخی از منابع، امور فرا مادی مانند یک سوم بهشت و … نیز به عنوان مهریه ذکر شده است.[۸]
اما آنچه از منابع در مورد مهریه مادی نقل شده آن است که مهریه حضرتشان، همان مبلغی بوده که از فروش زره به دست آمده بود: «پیامبر(ص) به امام علی(ع) فرمود: زره خود را چه کردی؟ گفتم: حاضر است و به حق خدایى که جان على در دست قدرت او است، بیش از چهارصد درهم نمی‌ارزد. فرمود: مانعى ندارد، من فاطمه را با همان زره به عقدت در می‌آورم، آن‌را براى زهرا بفرست و آن مهریه فاطمه است».
[۹]
البته منابع در قیمت آن زره اختلاف کرده؛‌ برخی چهارصد درهم
[۱۰] و برخی پانصد درهم[۱۱] را ذکر کرده‌اند. در هر صورت وسائل منزل ایشان نیز از همان پول فروش زره، خریداری شده است:
امام علی(ع) نقل می‌کند که رسول خدا(ص) خطاب به من فرمود: «برخیز و زره خود را بفروش!» برخاستم و زره را فروختم و پول آن‌را گرفته، نزد پیامبر آورده و در مقابلش نهادم، آن‌حضرت نپرسید که آن پول‌ها چه مقدار است و من نیز چیزى نگفتم، سپس بلال را صدا کرد و مشتى از آن پول‌ها را به وى داد و گفت: «این پول‌ها را بگیر و با آنها براى فاطمه(ع) عطر خریدارى کن!» و بعد از او ابوبکر را احضار نمود و دو مشت از آن پول‌ها را به او داده و گفت: «با این پول‌ها، براى فاطمه(ع) لباس و اثاثیه منزل خریدارى کن». و آن‌گاه عمّار یاسر و … وارد بازار شده و لوازم دیگری خریدند… و هنگامى که خریدشان کامل شد، ابوبکر و گروهی از صحابه آنها را به خانه پیامبر(ص) بردند … پیامبر آنها را وارسی کرد و فرمود: «خدا اینها را براى اهل بیت مبارک کند».
[۱۲]

 

منبع: اسلام کوئست


[۱]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج ۱، ص ۴۰۲، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷ق؛ مقریزی، تقی الدین‏، امتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفده و المتاع‏، تحقیق، نمیسی، محمد عبدالحمید، ج ۵، ص ۳۵۱، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.

[۲]. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم،ج ۱، ص ۳۵۳- ۳۵۵، تبریز، نشر بنی‌هاشمی، چاپ اول، ۱۳۸۱ق.

[۳]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج ۶، ص ۲۲۱، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق؛ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق، تدمری، عمر عبدالسلام، ج ۲، ص ۱۴۱، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.

[۴]. مغربی، قاضی نعمان‏، شرح الاخبار فی فضائل الأئمه الأطهار(ع‏)، ج ۳، ص ۶۱،  قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق؛ طبری آملی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص ۱۴۳، قم، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.

[۵]. آجُرّی بغدادی، محمد بن حسین، الشریعه، محقق، دمیجی، عبدالله بن عمر، ج ۵، ص ۲۱۲۹،‌ السعودیه، دارالوطن، چاپ دوم، ۱۴۲۰ق؛ طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۴۰۷، قاهره، مکتبه ابن تیمیه،‌ چاپ دوم، بی‌تا.

[۶]. ابن شاذان، محمد بن احمد، مائه منقبه من مناقب أمیرالمؤمنین و الأئمه من ولده(ع) من طریق العامه، ص ۳۵، مدرسه الإمام المهدی(ع)، قم، چاپ چاپ اول، ۱۴۰۷ق.

[۷]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج ۳، ص ۳۵۱، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق.

[۸]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۱۱۳، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.

[۹]. بیهقی، ابوبکر احمد بن حسین، دلائل النبوه و معرفه أحوال صاحب الشریعه، تحقیق، قلعجی، عبدالمعطی، ج ۳،‌ ص ۱۶۰، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵ق؛ کشف الغمه فی معرفه الأئمه، ج ‏۱، ص ۳۴۸٫

[۱۰]. طبری آملی، محمد بن جریر بن رستم، نوادر المعجزات فی مناقب الأئمه الهداه(ع)، محقق، مصحح، اسدی، باسم محمد، ص ۲۰۷، قم، دلیل ما، چاپ اول، ۱۴۲۷ق.

[۱۱]. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایه الکبری، ص ۱۱۵، بیروت، البلاغ، ۱۴۱۹ق.

[۱۲]. شیخ طوسی، الامالی، ص ۴۰، قم، دارالثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق؛ شامی، یوسف بن حاتم‏، الدر النظیم فی مناقب الأئمه‏، ص ۴۰۵ – ۴۰۶، قم، جامعه مدرسین‏، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.