لذّت و بهجت این مطلوب ]عالم تجرّد و معرفت[ را اگر می‌خواهی فی الجمله تصوّر نمایی، یک نمره از لذّات آن عالم را بعضی از اهل معرفت چنین گوید که: آن مقام، دار الحیوان و حیات حقیقی است، «کانّه حیاهٌ تَغلی و تَفُور» ]«گویا آن عالم، چشمه‌ی حیات و حقیقت زندگی است که می‌جوشد و فوران می‌کند!»[ و در آن حال، در هر لحظه برای اهلش تمام انواع لذّات -‌بی این‌که بعضی به بعضی تداخل نماید و کسر و انکسار نموده، کیفیّت دیگر حاصل شود- موجود است.

مثلاً تمام لذّات همه‌ی افراد هر نوع از مطعومات ]غذاها[ و هکذا مرئیّات و مسموعات و مشمومات و ملموسات، در هر آنی بی این‌که یکی در دیگری اثر نماید و یا باطل سازد، حاصل است!

حالا این لذّات از قبیل لذّات عوالم حسّیه‌ی جنّه النّعیم است. و اگر از این قیاس کنی لذّات و بهجات تجلّیات انوار جمال و جلال حضرت جمیل و جلیل تعالی را، لعلّ ]امید است[ آن وقت در بذل تمام جهات جدّ و جهد و طاقت، کفایت نماید. و در اخبار ائمّه (ع) اشاراتی به این عوالم که عرض شده هست…

حالا این‌ها که عرض شد، چیزهایی است که خطور به قلب بشر می‌کند؛ «وَ لا خَطَرَ علی قَلبِ بَشَر» را از این‌ها قیاس کنی! بلی:

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی            دیوانه‌ی تو هر دو جهان را چه کند

منبع: کتاب به سوی دوست،  ص ۵۶