در این متن می خوانید:
      1. بیت شریف

بیت شریف

سوخت ز آتش، محلّ وحی الهی[۱]

بیت شریف تو، ای حبیبهی داور!

 

محسن ششماهه، طفل بی گنه تو

کشته شد از ظلم و جورِ قومِ ستمگر

 

کار تو شد گریه و مصیبت و اندوه

مدّت هفتاد و پنج روز سراسر

 

گه ز غم باب و گه ز صدْمهی پهلو

داشتی افغان و آه و گریه تو یکسر

 

تا که شدی راحت از سراچهی فانی

سوی جنان رفتی، ای شفیعهی محشر!

 

با تن آزرده رفتی و دل پُرخون

جانب دار البقا به نزد پیمبر

 

بردهای از این سرا به سوی قیامت

روی کبود و تنِ شکسته از در

 

مزد رسالت عجب به فاطمه دادند

گاه ز آتش، گهی ز صدْمه به پیکر

 

«معتمدی»! بهر این مصیبت عظمی

دست تأثّر بزن همیشه تو بر سر


[۱]. عزاداری سنّتی شیعیان، ج ۶، ص ۵۴ ـ ۵۵ یا سرودههای سنّتی، ص ۲۲ ـ ۲۳؛ ۹ بیت. این قطعه شعر در هر دو مأخذ که از تآلیف عالم روحانی یعنی جناب معتمدی است، بدون هیچ اختلافی و به صورت قطعه آمده است. همو در «سرودههای سنّتی» اشاره دارد که این ابیات را به دنبال شعر «ترکی شیرازی» گفته که آن قصیده هم در کتاب حاضر آمده است.