پرهیز از نگاه به نامحرم

شاید باور نکنید من یک مرتبه اصفهان بودم، شنیدم که یکی از شاگردان مرحوم آیت الله میرزا رحیم ارباب، مرحوم میرزا رحیم ارباب یک چند سال قبل از انقلاب مرحوم شد. خیلی سال نیست. واقعاً از افراد برجسته و بزرگانی در اصفهان بود که مرحوم شهید مطهّری هم یک مقداری نزد ایشان درس خوانده بود، یک مقدار خیلی کم. من شنیدم یکی از شاگردان میرزا رحیم ارباب در اطراف اصفهان است، برای دیدار ایشان رفتم. پیرمردی بود، در بستر خوابیده بود.گفت: شما شاگرد مرحوم آقا میرزا رحیم ارباب بودید؟ گفت: بله. گفتم: اگر می‌شود خاطراتی از استاد خود برای من بگویید؟ شروع به گفتن خاطراتی کرد. خیلی نکاتی زیبایی گفت، یکی از آن‌ها این بود. عرض می‌کنم شاید باور نکنید، یک مقدار باور کردن آن سخت است. ایشان می‌گفت استاد من آقا میرزا رحیم ارباب می‌گفت: من حدود ۸۰ سال -قسم می‌خورد- از خدا عمر گرفتم، یک بار نگاه حرام در زندگی خود نداشتم. باور کردن آن بسیار سخت است که چطور می‌شود یک آدم این‌طور می‌شود. بله مراقبت همین است، شدنی است. اتّفاقاً فکر نکنید که حتماً آقا میرزا رحیم ارباب همیشه یک گوشه‌ی حجره زندگی می‌کرد و اصلاً بیرون نمی‌آمد و در اجتماع نبود. نه اتّفاقاً آقا میرزا رحیم ارباب خیلی هم  اجتماعی بود. فتوای او در آن زمان این بود حدود ۴۰، ۵۰ سال پیش- که نماز جمعه واجب است و نماز جمعه را در یک جمعی اقامه می‌کرد. خیلی هم اجتماعی بود، در خانه‌ی او هم باز بود، رفت و آمد داشت. قسم می‌خورد که من یک بار در عمر خود نگاه حرام نداشتم. شدنی است، سخت است ولی شدنی است.

اوّلین پله‌ی عفّت

 این پله‌ی اوّل عفت است. پله‌ی اوّل عفّت همین است که انسان همین اعضا و جوارج ظاهری را از هرز بودن حفظ بکند. اگر آدم این پله را موفّق شد، پله‌ی دوم را هم می‌تواند برود. پله‌ی دوم این است که علاوه بر این‌که این اعضا و جوارح، این ظاهر انسان پاک می‌شود و عفیف می‌شود، باطن انسان، دل انسان، آن خلوت‌کده ی انسان آن‌جا هم دیگر افکار شیطانی، شهوانی این‌طور چیزها نمی‌آید، آن‌جا هم پاک می‌شود. نه فقط ظاهر تو گلستان می‌شود که باطن تو هم گلستان می‌شود.