قربان دو دستی که ز تن گشت جدا

وان چشم که خورد از ستم تیر جفا

وان آبِ رخی که ریخت از اشک به خاک

وان فرق که در راه خدا گشت دو تا

شاعر: عباس محمدی (آزرده)