دوران انقلاب هنوز بچّه بود، امّا با وجود این، با گروه‌های مبارز همکاری داشت و اعلامیه پخش می‌کرد. در عین حال خیلی هم شوخ طبع بود.

یک روز مأموران در حین پخش اعلامیه دستگیرش می‌کنند و هر چه از او سؤال می‌کنند، فقط همین یک جمله را تکرار می‌کند: «مرگ بر شاه.»

حسابی از دست مأموران کتک می‌خورد، امّا به جز این سه کلمه چیز دیگری نمی‌گوید. به همین خاطر، با وجود سنّ و سال کم، مدّتی را در زندان سپری کرد. محسن پس از آزادی به فعالیت‌هایش ادامه داد تا این‌که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی، در نوزده سالگی در جبهه‌های حق علیه باطل به آرزویش رسید.


منبع: کتاب «رسم خوبان۳ – شور شیدایی»؛  شهید محسن جعفری، ص ۵۶٫ / مسافران آسمانی، ص ۶۰٫