این تفکر ناشى از عدم شناخت مسئولیت انسانى و دینى و برداشت غلط از موضوع ظهور است ؛ زیرا:

اولاً ؛ هیچ یک از تکالیف شرعى مانند نماز، روزه، حج، امر به معروف، مبارزه با فساد و… مشروط به چنین شرطى نیست ؛ یعنى، تکلیف نماز و یا نهى از منکر تکالیفى مطلق هستند و عمل به آنها الزامى است ؛ چه موجب تسریع  در ظهور شود یا تأخیر آن.

ثانیا ؛ آیا معقول است که ما در سراسر عمر خود که چه بسا به ظهور منجر نگردد، دست روى دست بگذاریم و همه آیات و روایات را به کنارى بگذاریم ؛ به این بهانه که ما مىخواهیم در ظهور تعجیل گردد! آیا این عذرى خداپسندانه است؟!

ثالثا ؛ در احادیثى که وظایف منتظران مشخص شده، همه جا سخن از تقوا، ورع، عفاف، دورى از گناه و قرب به خداوند است.

چنان که امام صادق (علیهالسلام)مىفرماید: «هر کس خشنود مىشود که از اصحاب قائم باشد، پس باید منتظر باشد و به ورع و اخلاق نیکو عمل کند، در حالى که منتظر است. اگر چنین شخصى، پیش از ظهور بمیرد، اجر او مانند کسى است که زمان ظهور را درک کرده است. «پس (در جهت نیکىها) بکوشید و منتظر باشد. (این انتظار)، گوارا باد بر شما اى گروه رحمت شده».[۱]

 

علماى ما درباره وظایف و تکالیف منتظران در زمان غیبت، کتابهاى مستقلى نوشته یا فصلهاى از کتاب خود را بدان اختصاص دادهاند (مانند نجم الثاقب، مکیال المکارم و…).

در این کتابها و مشابه آنها – که تنها براساس روایات معصومین نوشته شده – هیچ گاه پر کردن جهان از فساد و تباهى به عنوان وظیفه منتظران در زمان غیبت، یاد نشده است.

از همه اینها گذشته، ما باید موضع و وموقعیت خود را در زمینه قیام امام مهدى(عج) مشخص کنیم. بدیهى است اگر ما به گسترش فساد کمک کنیم، از کسانى خواهیم بود که انقلاب مهدى، براى درهم کوبیدن و حذف آنان صورت مىگیرد!! اگر در صدد اصلاح جامعه باشیم، از کسانى خواهیم بود که در زمره اصحاب فداکار عضویت خواهند داشت. بنابراین به فرض این که با ساکت بودن و به نظاره نشستن و یا کمک کردن به توسعه فساد، ظهور حضرت را پیش بیندازیم، وضع خود را به طور قطع به خطر انداختهایم. مگر نه این است که حضرت بقیه اللّه براى کوتاه کردن دست فاسدان و برچیدن بساط محرمات الهى و فسادگرى و اصلاح انسانها و جوامع، قیام مىکند. پس چگونه مىتوانیم از قیام آن بزرگوار بهرهمند شویم.

گفتنى است که بیان وضعیت فساد آلود و معصیت بار جهان در آخرالزمان، هم هشدار به جوامع انسانى است و هم علامتى خبر دهنده از نزدیکى قیام و ظهور امام زمان(عج) مىباشد. این هشدارها و پیشگویىها وظیفه ما را سنگین مىکند و ما را نسبت به عواقب شوم فساد و تباهى آگاه مىسازد.

محمد بن مسلم مىگوید: به امام باقر (علیهالسلام) عرض کردم: اى فرزند رسول خدا! قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد؟ فرمود: «هنگامى که مردان خود را شبیه زنان کنند و زنان، شبیه مردان شوند، آن گاه مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان!!».[۲]

 

استاد مطهرى در این زمینه مىنویسد: «برداشت قشرى از مردم درباره مهدویت و قیام انقلاب مهدى موعود(عج)، این است که صرفا ماهیت انفجارى دارد ؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلمها، تبعیضها، اختناقها، حق کشىها و تباهى ناشى مىشود ؛ نوعى سامان یافتن است که معلول پریشانىها است. آن گاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حق و حقیقت، هیچ طرفدارى نداشته باشد، باطل یکه تاز میدان گردد، جز نیروى باطل نیرویى حکومت نکند و فرد صالحى در جهان یافت نشود، این انفجار رخ مىدهد و دست غیب براى نجات حقیقت از آستین بیرون مىآید. از این رو هر اصلاحى محکوم است ؛ زیرا هر اصلاح، یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع، نقطه روشنى است، دست غیب ظاهر نمىشود ؛ به عکس هر گناه، هر فساد، ظلم، تبعیض، حق کشى و هر پلیدى به حکم این که مقدمه اصلاح کلى است و انفجار را قریبالوقوع مىکند و رواست، و هدفها، وسیلههاى نامشروع را مشروع مىکنند! پس بهترین کمک به تسریع در ظهور، ترویج و اشاعه فساد است! اینجاست که گناه، هم فال است و هم تماشا، هم لذت و کام جویى است و هم کمک به انقلاب مقدس نهایى.

این گروه به طور طبیعى به مصلحان، مجاهدان، آمران به معروف و ناهیان از منکر، با نوعى بغض و عداوت مىنگرند، زیرا آنان را از تأخیراندازان ظهور و قیام مهدى موعود مىشمارند.

در حالى که آیات قرآن کریم در جهت عکس برداشت بالا است ؛ ظهور مهدى موعود، حلقهاى از حلقات مبارزه اهل حق و باطل است که به پیروزى نهایى اهل حق منتهى مىشود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد اهل ایمان و عمل صالح باشد.

ظهور مهدى موعود تحقق بخش وعدهاى است که خداوند متعال از قدیمترین زمانها در کتابهاى آسمانى به صالحان و متقیان داده است که زمین از آن آنان است و پایان تنها به متقیان تعلق دارد».[۳]

 

ایشان در فراز دیگرى مىنویسد: «حدیث معروف که مىفرماید: «یملاء اللّه به الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلما و جورا»[۴] نیز شاهد مدعاى ما است، نه بر مدعاى آن گروه. در این حدیث نیز تکیه روى ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است که مستلزم وجود گروه مظلوم است و مىرساند که قیام مهدى(عج) براى حمایت از مظلومانى است که استحقاق حمایت دارند… .

شیخ صدوق روایتى از امام صادق (علیهالسلام) نقل مىکند مبنى بر این که این امر تحقق نمىپذیرد مگر این که هر یک از شقى و سعید، به نهایت کار خود برسد. پس سخن در این است که گروه سعدا و گروه اشقیا، هر کدام به نهایت کار خود برسند.

در روایات اسلامى، سخن از گروهى زبده است که به محض ظهور امام به آن حضرت ملحق مىشوند. بدیهى است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمىشوند. معلوم مىشود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد زمینههایى عالى وجود دارد که چنین گروه زبدهاى را پرورش مىدهد. این خود مىرساند نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است ؛ بلکه اگر به فرض اصل حق از نظر کمیت، قابل توجه نباشد، از نظر کیفیت، ارزندهترینِ اهل ایمانند و در ردیف یاران سیدالشهداء».[۵]

 

 

پی نوشت ها


[۱] – بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰٫

[۲] – کمال الدین، ج ۱، ص ۳۳۱٫

[۳] – قیام و انقلاب مهدى موعود، ص ۵۶-۵۴٫

[۴] – الستجاد من الارشاد المجموعه، علامه حسن بن مطهر الحلى، ص ۲۶۳٫

[۵] – همان، ص ۵۶ و ۵۷٫