شیخ طوسی به سند خود نقل کرده است که:

عایشه دختر طلحه بر فاطمه (ع) وارد شد و او را گریان یافت. گفت: پدر و مادرم فدایت! چه چیز باعث گریه‌ات شده است؟! حضرت فرمود: آیا درباره‌ی فغان و فریادی می‌پرسی که پرندگان، اخبار آن را به گردن دارند و هر رونده‌ای نسبت بدان آگاه است. آثارش به آسمان رفته و خبرش، زمین را مصیبت زده کرده است. آن مرد بی‌چیز و ناقص الخلقه تیم و آن مرد بد چشم عُدی، با اباالحسن مسابقه گذاشتند و آن قدر دویدند تا این‌که نزدیک بود بمیرند. آن‌ها، کسانی هستند که خشم و غصب خود را نسبت به علی (ع)، پنهان کردند و هنگامی که نور دین، پنهان گشت و پیامبر اکرم (ص) رحلت کرد، با سرعت، زبان گشودند و با شدّت، تیرهای خشم و کین خود را به سوی او، پرتاب کردند و فدک را با زور از ما گرفتند.

فدک، ملک چه کسی بود؟! جز آن‌که عطیه و بخشش پروردگار بلند مرتبه به پیامبر نجات بخش و وفادارش بود که او نیز آن را به من بخشید تا در سال‌های سخت آشوب و گرسنگی و قحطی مخصوص من و فرزندانم باشد.

خدا می‌داند که چنین بود و امین او (جبرئیل) نیز بر آن گواه و شاهد است. اگر چه آن‌ها، آن لقمه راحتی و مایه‌ی زندگانی را از من، گرفتند. حتّی از غذای باقی مانده، بین دندان نیز چشم پوشی نکردند من این مظلومیت را مایه‌ی قرب و منزلت خویش در روز رستاخیز می‌دانم ولی خورندگان فدک به زودی در خواهند یافت که فدک عامل افروختن آتش و زبانه‌های آتش جهنم برای آن‌ها خواهد بود.

قال الطّوسیّ:

هَذَا حَدِیثٌ وَجَدْتُهُ بِخَطِّ بَعْضِ الْمَشَایِخِ (رَحِمَهُمُ اللَّهُ) ذَکَرَ أَنَّهُ وَجَدَهُ فِی کِتَابٍ لِأَبِی غَانِمٍ الْمُعَلِّمِ الْأَعْرَجِ، وَ کَانَ مَسْکَنُهُ بِبَابِ الشَّعِیرِ، وَجَدَ بِخَطِّهِ عَلَى ظَهْرِ کِتَابٍ لَهُ حِینَ مَاتَ: وَ هُوَ أَنَّ عَائِشَهَ بِنْتَ طَلْحَهَ دَخَلَتْ عَلَى فَاطِمَهَ (ع) فَرَأَتْهَا بَاکِیَهً، فَقَالَتْ لَهَا: بِأَبِی أَنْتِ وَ أُمِّی، مَا الَّذِی یُبْکِیکِ؟ فَقَالَتْ لَهَا (ع) أَسَائِلَتِی عَنْ هَنَهٍ حَلَقَ بِهَا الطَّائِرُ، وَ حَفِیَ بِهَا السَّائِرُ، وَ رَفَعَ إِلَى السَّمَاءِ أَثَراً، وَ رُزِئْتُ فِی الْأَرْضِ خَبَراً، أَنَّ قُحَیْفَ تَیْمٍ وَ أُحْیُوکَ عَدِیٍّ جَارَیَا أَبَا الْحَسَنِ فِی السِّبَاقِ، حَتَّى إِذَا تَقَرَّبَا بِالْخُنَاقِ، أَسَرَّا لَهُ الشَّنَآنَ، وَ طَوَیَاهُ الْإِعْلَانَ، فَلَمَّا خَبَا نُورُ الدِّینِ، وَ قُبِضَ النَّبِیُّ الْأَمِینُ، نَطَقَا بِفَوْرِهِمَا، وَ نَفَثَا بِسَوْرِهِمَا، وَ أَدَلَّا بِفَدَکَ، فَیَا لَهَا لَمِنْ مِلْکٍ، تِلْکَ أَنَّهَا عَطِیَّهُ الرَّبِّ الْأَعْلَى لِلنَّجِیِّ الْأَوْفَى، وَ لَقَدْ نَحَلَنِیهَا لِلصِّبْیَهِ السَّوَاغِبِ مِنْ نَجْلِهِ وَ نَسْلِی، وَ إِنَّهَا لَبِعِلْمِ اللَّهِ وَ شَهَادَهِ أَمِینِهِ، فَإِنِ انْتَزَعَا مِنِّی الْبُلْغَهَ، وَ مَنَعَانِی اللَّمْظَهَ، وَ احْتَسَبْتُهَا یَوْمَ الْحَشْرِ زُلْفَهً، وَ لَیَجِدَنَّهَا آکِلُوهَا سَاعِرَهَ حَمِیمٍ، فِی لَظَى جَحِیمٍ.[۱]

 


[۱]ـ الامالی : ۲۰۴ ح ۳۵۰٫