محمّد بن سعد گوید:

مدّتی دراز از روز درنگ کردم و مردم نسبت به او وقت‌گذرانی می‌کردند و خوش نداشتند که علیه او اقدام کنند. شمر بن ذی الجوشن بر آنان فریاد کشید: مادرتان به عزایتان بنشیند! منتظر چه هستید؟ کار او را بسازید. نخستین کسی که سراغ آن حضرت رفت زرعه بن شریک تمیمی بود که بر کتف چپ او ضربه‌ای زد. حصین هم بر شانه‌ی او زد و حضرت را بر زمین افکند. سنان بن انس بر گلوگاهش ضربه‌ای زد. آن‌گاه نیزه برآورد و بر سینه‌ی او زد و حسین (ع) فرو افتاد. آن‌گاه فرود آمد تا سر آن حضرت را جدا کند. همراه او خولی بن یزید نیز فرود آمد؛ سر او را جدا کرد و نزد عبیدالله بن زیاد برد.

 

 

 قال محمّد بن سعد:

فمکث ملیّاً من النّهار و النّاس یتدا فعونه و یکرهون الاقدام علیه فصاح بهم شمر بن ذی الجوشن: ثکلتکم أمّهاتکم ماذا تنتظرون به؟ أقداموا علیه، فکان أوّل من انتهی إلیه زرعه بن شریک التمیمیّ، فضرب کتفه الیسری و ضربه حصین علی عاتقه فصرعه و برز له سنان بن انس النّخعیّ فی ترقوته ثمّ انتزع الرّمح فطعنه فی بوانی صدره، فخرّ الحسین صریعاً ثمّ نزل إلیه لیحتزّ رأسه و نزل مع خولی بن یزید الأصبحیّ فاحتزّ رأسه ثم عطا به عبیدالله بن زیاد.[۱]


[۱]– ترجمه الامام الحسین (ع) من الطّبقات: ۷۵٫