چگونه ممکن است انسان مثلاً معتقد باشد که خداوند در شب‌های جمعه از آغاز تا پایانش او را دعوت می‌کند و می‌گوید:

«آیا صاحب حاجتی هست که از من بخواهد، تا حاجتش را ادا کنم؟! آیا کسی هست که استغفار بکند، تا من گناهانش را ببخشم؟!..» و همین‌طور تا صبح «آیا کسی هست؟ آیا کسی هست؟» بگوید و او را به خلوت و مناجات و همدمی با خود بخواند؛ در حالی که وعده داده که اگر بنده‌ای گفت: «یا ربّ یا ربّ»، به او بگوید:

لبَّیک عَبدی! «بلی، ای بنده‌ی من»

آیا آدمی به همه‌ی این‌ها معتقد است، و آن‌گاه تا سحر می‌خوابد و به اندازه‌ی یک ورد [جزئی از قرآن] از شب را برنمی‌خیزد، تا چیزی از این مراتب بلند را به دست آورد؟!

منبع: کتاب به سوی دوست،  ص ۸۸