سیّد بن طاووس گوید:

بدان که اواخر روز عاشورا اهل بیت امام حسین (ع) و دختران و کودکان به اسارت دشمنان درآمدند. اندوهگین و گریان بودند و تا آخر آن روز در چنان خواری و شکستگی بودند که به قلم نمی‌آید. آن شب را به صبح آوردند، در حالی که حامیان و مردان خود را از دست داده بودند و غریبانه کوچ می‌کردند. دشمنان سعی می‌کردند هر چه بیشتر با آنان بد رفتاری کنند تا نزد عمر سعد بی‌دین و ابن زیاد کافر و یزید بن معاویه، سرکرده‌ی الحاد و عناد تقرّب جویند.

 

 

 قال السّیّد بن طاووس:

اعلم أن أواخر النّهار یوم عاشوراء، کان اجتماع حرم الحسین (ع) و بناته و أطفاله فی أسر الأعداء، و مشغولین بالحزن و الهموم و البکاء و انقضى عنهم آخر ذلک النّهار و هم فیما لا یحیط به قلمی من الذّلّ و الانکسار، و باتوا تلک اللّیله فاقدین لحمائهم و رجالهم و غرباء فی إقامتهم و ترحالهم، و الأعداء یبالغون فی البراءه منهم و الإعراض عنهم و إذلالهم لیتقرّبوا بذلک إلى المارق عمر بن سعد مؤتم أطفال محمد (ص) و مقرح الأکباد و إلى الزّندیق عبیدالله بن زیاد و إلى الکافر یزید بن معاویه رأس الإلحاد و العناد.[۱]


[۱]– الاقبال: ۵۸۳، نفس المهموم: ۳۸۴٫