آیاتی که بر عوامل لغزش عقل و اندیشه اشاره دارند، کدام است؟

پاسخ اجمالی

قرآن مجید، از سلسله اموری به عنوان موجبات و دلایل خطاها و گمراهی ها یاد کرده است که می توان آنها را عوامل لغزش عقل دانست؛ مانند تکیه بر ظنّ و گمان به جاى علم و یقین، میل ها و هواهاى نفسانى، شتاب زدگی، دنیاپرستی و … .
 

پاسخ تفصیلی

عقل با  ارزش ترین نیرویی است که خداوند در وجود انسان قرار داده است.[۲] اما در عین حال به یک مطلب اساسى توجه کرده است و آن این که لغزش هاى فکرى بشر از کجا سرچشمه می گیرد و ریشه اصلى خطاها و گمراهی ها در کجاست؟ اگر انسان بخواهد درست بیندیشد که دچار خطا و انحراف نگردد چه باید بکند؟[۴]
«مادامى که به چیزى علم و یقین حاصل نکرده اى آن را دنبال مکن».
[۶]
۱ – میل ها و هواهاى نفسانى‏
انسان اگر بخواهد صحیح قضاوت کند باید در مورد مطلبى که می اندیشد کاملاً بی طرفى خود را حفظ کند؛ یعنى کوشش کند که حقیقت خواه باشد و خویشتن را تسلیم دلیل ها و مدارک نماید. درست مانند یک قاضى که روى پرونده اى مطالعه می کند، باید نسبت به طرفین دعوا بی طرف باشد. قاضى اگر تمایل شخصى به یک طرف داشته باشد به طور ناخودآگاه دلایلى که براى آن طرف است نظرش را بیشتر جلب می کند و دلایلى که به نفع طرف دیگر و علیه این طرف است خود به خود از نظرش کنار می رود و همین موجب اشتباه قاضى می گردد.
انسان در تفکرات خود اگر بی طرفى خود را نسبت به نفى یا اثبات مطلبى حفظ نکند و میل نفسانی اش به یک طرف باشد، خواه ناخواه و بدون آن که خودش متوجه شود عقربه فکرش به جانب میل و خواهش نفسانی اش متمایل می شود. این است که قرآن هواى نفس را نیز مانند تکیه بر ظنّ و گمان یکى از عوامل لغزش می شمارد، و می فرماید: «پیروى نمی کنند مگر از گمان و از آنچه نفس ها خواهش می کنند».
[۸]
۲ – شتاب زدگى
هر قضاوت و اظهار نظرى مقدارى معیّن مدارک لازم دارد و تا مدارک به قدر کافى در یک مسئله جمع نشود هرگونه اظهار نظر، شتابزدگى و موجب لغزش تعقّل و اندیشه است. قرآن کریم مکرر به اندک بودن سرمایه علمى بشر و کافى نبودنش براى برخى قضاوت هاى بزرگ اشاره می کند و اظهار جزم را دور از احتیاط تلقى می نماید. مثلاً می فرماید:
«آن مقدار علم و اطلاعى که به شما رسیده اندک است و براى قضاوت کافى نیست».
[۱۰]
«انکار کردند و تکذیب کردند چیزى را که به علم آن احاطه نداشتند».
[۱۲]
۳ – شخصیت گرایى‏
یکى دیگر از موجبات لغزش عقل، گرایش به شخصیت ها است. شخصیت هاى بزرگ تاریخى یا معاصر از نظر عظمتى که در نفوس دارند بر روى عقل و اندیشه و تصمیم و اراده دیگران اثر می گذارند و در حقیقت، آنها را تسخیر می کنند. دیگران آن چنان می اندیشند که آنها می اندیشند و آن چنان تصمیم می گیرند که آنها می گیرند؛ دیگران در مقابل آنها استقلال فکر و اراده خود را از دست می دهند.
قرآن کریم ما را دعوت به استقلال فکرى می کند و پیروی هاى کورکورانه از اکابر و شخصیت ها را موجب شقاوت ابدى می داند؛ لذا از زبان مردمى که از این راه گمراه می شوند نقل می کند که در قیامت می گویند: «پروردگارا! ما بزرگان و اکابر خویش را پیروى و اطاعت کردیم و در نتیجه ما را گمراه ساختند».
[۱۴]
«قطعاً بدترین جنبندگان نزد خدا کران و لالانی اند که نمی اندیشند».
[۱۶]

 

 

 منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۲]. ر.ک: «قرآن و دعوت به تعقل و تفکر»، سؤال ۲۸۱۰۱.

[۴]. انعام، ۱۱۶٫

[۶]. به نقل از: مجموعه ‏آثار، ج ‏۲، ص ۶۷٫

[۸]. نمل، ۲۴٫

[۱۰]. اعراف، ۱۶۹٫

[۱۲]. بقره، ۱۷۰٫

[۱۴]. اعراف، ۱۷۹٫

[۱۶]. یونس، ۷ – ۸٫