یکی از آثار وجودی امام، علم خارق العاده او است و از نظر کمالات «امامت»، با «نبوت» اتصال و ارتباط بلافصل دارد؛ امام، وارث به حق علوم و کتاب های همه پیامبران است.

امام صادق(علیه السلام) می فرماید:

«همه کتاب های آسمانی انبیای گذشته، نزد ما است، اینها را از آنان به ارث برده ایم. همان‌گونه که آنان می خواندند، می خوانیم و همانند آنان از این کتاب ها سخن می گوییم. هیچ حجت الاهی، در روی زمین نخواهد بود که از او چیزی بپرسند و او بگوید: نمی دانم»[۱]

البته پیامبران و حجت های الهی برای هدایت مردم و پاسخ به پرسش های دینی مردم به میزان مشترک احاطه علمی دارند، اما به تناسب درجه وجودی و مقام ولایت از علم و معرفت بی کران الهی بهره مند می شوند و دارای درجات و مراتب متفاوت می باشند.

امام علی(علیه السلام) به این حقیقت، چنین اشاره کرده است:

«ما اهل بیت، شجره نبوت، جایگاه شایسته رسالت، محل آمد و رفت فرشتگان، خانه رحمت و کمال دانش و معرفت هستیم»[۲]

دانش ائمه(علیهم السلام) پایدار و همیشگی است. این دانش پیوسته با سرچشمه غیبی خود در ارتباط بوده، مدام قوت پذیرفته و افزایش می یابد.

امام باقر(علیه السلام) می فرماید:

«اگر بر دانش ما افزوده نمی شد، بی دانش می ماندیم».[۳]

امام موسی بن جعفر(علیه السلام) می فرماید:

«علم امام دارای سه جنبه و جهت است: علوم مربوط به گذشته، علوم مربوط به زمان آینده، علوم حادث و نوظهور».[۴]

امام از آن جا که در مرتبه ویژه ای از عالم هستی قرار گرفته و وجودش در نقطه اعلای هستی است؛ به تمامی علوم و معارف، معرفت شهودی دارد؛ معرفتی که جایی برای تردید و شک و عدم اطمینان باقی نمی گذارد. ازاین‌رو علم امام تنها دانش به دور از خطا و خلاف است.

از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند: علم بدون اختلاف مخصوص امامان است و شما چگونه از آن آگاهی می یابید؟ فرمودند:

«آگاهی ما هم از این معرفت بی اختلاف، مانند آگاهی پیامبر خدا است؛ با این تفاوت که آنچه را پیامبر می دید ما نمی بینیم».[۵]

به حسب این رتبه وجودی امام است که حضرت علی(علیه السلام) می فرماید:

«پیش از آن که مرا از دست بدهید از من بپرسید.»[۶]

شگفت آن که در این جمله، آن حضرت پرسش از علم خاص یا باب خاصی را مطرح نکرده و این خود دلیل روشنی است بر این که امام علی(علیه السلام)، بزرگ ترین دانشمندی است که به همه علوم و ظرایف و اسرار آنها احاطه داشته، شارح و مفسر آنها بوده است. آن حضرت در همه علوم – از الاهیات گرفته تا تفسیر، قرائت، فقه، حدیث، اخلاق، قضا، فصاحت و بلاغت و دیگر علوم ادبی تا ریاضیات، طب، شیمی و… – به بالاترین مراتب رسیده بود.[۷]

اما در باب اعتبار سخنان ائمه(علیهم السلام) در حوزه علوم تجربی، چند نمونه قابل توجه است:

در زمانی که برخی معتقد بودند: زمین بر شاخ گاو استوار است. برخی دیگر می گفتند: زمین بر روی آب شناور و مانند کشتی توخالی است. عده ای دیگر می گفتند: زمین ستون ها دارد که بر کوه قاف استوار است. اما امام علی(علیه السلام) حقیقت روشنی را که امروزه آن را از بدیهیات می دانیم، بیان فرمود. آن حضرت در عصری که بشر نه از دانشی برخوردار بود و نه از نظریه جاذبه اطلاعی داشت، می فرماید:

«خداوند زمین را آفرید و آن را بدون این که او را مشغول سازد نگه داشت و آن را در عین بی قراری، قرار بخشید و بدون پایه برپا نمود و بدون ستون برافراشت.»[۸]

در برخی از خطبه های دیگر فضای محیط زمین را توصیف کرده، می فرماید:

«و اطراف آن را باز کرد و فضاهای خالی ایجاد نمود و در آن آبی که امواج متلاطم آن روی هم می غلتید، جاری ساخت و آن را بر پشت بادی شدید و طوفانی کوبنده حمل نمود؛ پس از آن، باد را به بازگرداندن آن فرمان داد و بر نگه داری اش مسلط ساخت.»[۹]

این سخن، همان نظریه ای است که پس از قرن ها از زبان امام علی(علیه السلام) مطرح و اکنون اثبات شده که: «کره زمین را پوششی از هوا احاطه نموده است، به نام پوشش هوایی جوی، این محیط هوایی به طبقه های بزرگی تقسیم می شود که بعضی فوق بعضی دیگر است و در طبقه اول همه تغییرات جوی صورت می گیرد و باد و باران و ابر و طوفان در آن جا به وجود می آید».[۱۰]

اگر آن حضرت وضعیت کره زمین را آن گونه بیان می کند و قرن های بعد مسئله جاذبه زمین و وضعیت قرارگرفتن آن، مطرح و اثبات می شود؛ آیا دلیل آشکاری بر احاطه آن حضرت در واقعیات و حقایق جهان هستی نیست؟!

بالاتر از کلام ائمه، کلام خداوند در قرآن درباره بعضی از آموزه های علمی است. آیا در هنگامی که هنوز علم بشر آن مسایل بلند علمی را کشف نکرده بود، بشر می توانست بگوید که این مطالب نادرست است؟![۱۱]

در هر حال به اعتقاد ما از آن جا که ائمه(علیهم السلام)، از مرتبه خاص وجودی برخوردارند – که این مرتبه، برترین مرتبه عالم و عوالم هستی است – از علم «ما یکون و ما کان و ما هو کائن» در پرتو علم خداوند و به اذن او، برخوردارند.

ازاین‌رو علوم معصومین(علیهم السلام) اعم از علوم معرفتی و دانش‌های تجربی است. دلایل و نصوصی که علم امام(علیه السلام) و معصومین(علیهم السلام) را تبیین می‌نمایند مطلق و فراگیر هستند؛ به عنوان مثال در کتاب شریف اصول کافی تحت عنوان ائمه(علیهم السلام) همه چیز را می‌دانند.

امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند:

«من آنچه در آسمان و زمین است را می‌دانم و آنچه در بهشت و دوزخ است را می‌دانم و گذشته و آینده را می‌دانم.»

 بعد امام(علیه السلام) فرمودند:

«البته من این مطالب را از کتاب خدای عزوجل می‌دانم، خدا می‌فرماید: بیان هر چیز در قران است.»[۱۲]

بنابراین از آن جا که منبع اصلی علم امامان از علم خداوند است و خداوند آفریننده و احاطه کامل بر جهان هستی دارد. امامان نیز به هر مقدار که خداوند مصلحت بداند و یا خودشان از خداوند درخواست کنند به حقایق و واقعیت های جهان هستی علم دارند.

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:عبدالحمید آکوچکیان/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱] – اصول کافی، ح ۶۰۰٫

[۲] – همان، ح ۵۸۳٫

[۳] – همان، ح ۶۵۱٫

[۴] – همان، ح ۶۸۱٫

[۵] – همان، ح ۶۷۳٫

[۶] – «سلونی قبل ان تفقدونی» (نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹)

[۷] – براى مطالعه ى بیش‌تر ر.ک: آیا امام على یک فیلسوف بود؟، محمدجواد مغنیه، ترجمه مرتضى الیاسی، مجله معرفت شماره ۳۷، صص ۶۳ – ۵۶ و نیز براى آشنایى بیش‌تر با تحلیل فلسفى شخصیت و اوصاف امامان، ر.ک: سید یحیى یثربى، فلسفه امامت، قم: وثوق، ۱۳۷۸ش، چ اول.

[۸] – «وانشأ الارض فامسکها من غیر اشتغال و ارساها علی غیر قرار و اقامها بغیر قوائم و رفع ها بغیر دعائم» (نهج البلاغه، خطبه ۱۸۶)

[۹] – «ثم انشاء سبحانه فتق الاجواء و شق الارجاء و شکائک الهواء فاجری فیها ماءً متلاطماً تیاره متراکما زخاره علی متن الریح العاصفه و الزعزع القاصفه فامرها برده و سلطها علی شده» (نهج البلاغه، خطبه اول)

[۱۰] – ر.ک: العلم فی حیاتنا الیومیه، ج ۱، ص ۳۸٫

[۱۱] – در این باب ر.ک: تورات، انجیل، قرآن و علم.

[۱۲] – اصول کافی، ج۱، ص۳۸۸٫