درباره اینکه چرا محمد بن حنفیه، برادر و امام زمانش را در کارزار کربلا یاری نکرد، سخنان بسیاری گفته شده است. ما در اینجا به برخی از این دلایل اشاره می کنیم و به اختصار به آنها خواهیم پرداخت. این دلایل عبارتند از:


۱ –
محمد بن حنفیه در هنگام قیام کربلا بیماری بود.


۲ –
وی از جانب امام حسین(ع) مامور انجام کاری شده بود.


۳ –
علت عدم حضور ایشان در کربلا این بود که امام ایشان را مکلف به همراهی با خود نکردند.


۴ –
کهولت سن محمد حنفیه.


۵ –
قرار نداشتن نام محمد در لوح محفوظ شهدای کربلا.[۱]


همه موارد فوق که از سوی برخی نویسندگان مطرح شده مورد تایید نمی‌باشند زیرا دلایلی بر رد آن‌ها در دست است به عنوان مثال:
هیچ کدام از نویسندگانی که مدعی شده‌اند محمد بن حنفیه در هنگام حادثه کربلا بیمار بوده است سخن خود را به منابع معتبر قبل از خود ارجاع نداده‌اند. گذشته اینکه اگر بیماریی محمد را در آن هنگام رنج می داد در گفتگویی که میان امام و محمد بن حنفیه بیان شده است،[۲] از آن ذکری به میان می آمد در صورتی که نه حضرت امام حسین(ع) و نه خود محمد حرفی مبنی بر بیماری به میان نیاورده اند.

 


ماموریت یافتن او از جانب امام نیز از این جهت بود که وقتی امام هیچ انگیزه ای از جانب محمد، مبنی بر همراهی اش ملاحظه نفرمود او را در مدینه گمارد تا حوادث و حرکات یزید را به ایشان گزارش دهد. در بعضی کتاب ها آمده است که بعد از قبول نکردن امام برای ماندن در مکه یا تغییر مسیر حرکت از کوفه به یمن: بغض در گلوی محمد بن حنفیه شکست. امام حسین (ع) دریافت که محمد بن حنفیه می خواهد در مدینه بماند. پس گفت: ای برادر ، خداوند تو را پاداش نیک دهد که نصیحت کردی و به صواب ارایه طریق نمودی. من تصمیم دارم به مکه بروم. برادران و پسران برادرانم و یارانم با من هستند. نظر آنان و کار آنان، نظر و کار من است. اما تو در مدینه بمان و چشم من در این شهر باش.

 


البته نمی توان کناره گیری محمد بن حنفیه از جهاد را امری پسندیده تلقی کرد. او فرصتی داشت که مثل عباس و عون و… تا خود را به نهضت عاشورا پیوند زند و ستاره ای درخشنده در آسمان شهیدان کربلا باشد.
اما واقعیت این است که امام زمان او، امام حسین(ع) آنچنان سرشار از کرامت و عزت با او برخورد می کند که گویی در مدینه ماندن محمد بن حنفیه، خود یک ماموریت جهادی و ویژه است. (تنقیح المقال، ج۲، ص۳۸۸).
در مورد مکلف نشدن محمد از جانب امام نیز باید گفت امام هیچ گاه و در هیچ جای سفر پر مخاطره شان از مکه تا کربلا هیچ کس را مکلف به همراهی با خود نکرد حتی در شب عاشورا از یاران خود درخواست می کنند که جان و مال خویش را از این حادثه به سلامت دربرند.

 


بعضی نویسندگان در توجیه عدم همراهی محمد حنفیه در حادثه کربلا کهولت سنی محمد را ذکر کرده اند اما نمی توان این موضوع را صادق دانست چرا که به روایت تاریخ محمد در دوران خلافت ابوبکر به دنیا آمد و خلافت ابوبکر در سال ۱۱ هجری بوده است. این در حالی است که امام حسین در سال ۴ هجری دیده به جهان گشوده است با این اوصاف محمد حدود ۷ سال از حضرت امام حسین(ع) کوچک تر است، پس موضوع کهولت سن نیز منتفی است چرا که در حادثه کربلا افرادی چون حبیب بن مظاهر بودند که به مراتب از محمد مسن تر بودند.

 


لذا نیامدن محمد بن حنفیه به کربلا را تنها شاید بتوان به خاطر اجازه امام مبنی بر ماندن او در مدینه ذکر کرد که آنهم به خاطر اکراه خود محمد بن حنفیه برای همراهی با امام بوده است.

 

 

عبدالله بن عباس


از مجموع اسناد و شواهد تاریخی برمی‌آید که نابینایی، مانع اصلی حضور او در کربلا بوده است. بسیاری از منابع تاریخی نوشته‌اند که وی در اواخر عمرش، یعنی از پیش از وقوع حادثه کربلا نابینا شده بود.[۳]

 

 

منبع:پرسمان


[۱] . باقر شریف قرشی، حیات الامام حسین بن علی، ج۲، ص۲۶۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۶، طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۲۵۳
[۲] .
که به نقل از ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج۵، ص۲۲؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۴، ص ۲۵۳؛ ابن طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۲۷-۱۳۰.
[۳].
ابن‌سعد، الطبقات الکبری الطبقه الخامسه، ج۱، ص۱۳۶٫ نیز ر.ک: مسعودی، مُرُوج الذَّهَب، ج۲، ص۴۳۵؛ ابن‌قتیبه دینوری، المعارف، ص۷۳؛ ابن‌عبدالبر قرطبی، الاستیعاب، ج۳، ص۷۰؛ سید‌بن‌طاووس، سعد السعود، ص۲۸۵؛ ابن‌اثیر‌، اُسْدُ الْغابَه، ج۳، ص۱۹۰؛ شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ص۵۶ـ۵۷؛ مامقانی، تنقیح المقال، ج۲، ص۱۹۱؛ ابن‌رسته، الاعلاق النفیسه، ص۲۷۸.