در این متن می خوانید:
      1. سوال ۱ – معنای این روایت چیست که می فرماید : السعید سعید فی بطن اءمه ، و الشقی شقی فی بطن اءمه – خوشبخت کسی است که در شکم مادرش خوشبخت باشد ، و بدبخت کسی که در شکم مادرش بدبخت می باشد .
      2. سوال ۲ –  چرا این دو ملک به پیشانی مادر نگاه می کنند و سرنوشت کودک را از روی آن می نویسند ؟
      3. سوال ۳ –  آیا اخبار طینت اقتضائیت دارد ؟
      4. سوال ۴ –  از اخبار طینت استفاده می شود که (اگر انسان از بهشت آفریده شده به بهشت ، و اگر از جهنم آفریده شد به جهنم خواهد رفت )(۴۰) آیا این مطلب ضرورت فعل صادر از انسان ، و عدم اختیار و اراده او را در افعالش نمی رساند ؟
      5. سوال ۵ –  اخبار طینت و سعادت و شقاوت به روح انسان مربوط است یا به جسم او ؟
      6. سوال ۶ –  اگر طینت مؤ من و شیعه از علیین است و طینت مخالفین از سجین ، پس همان خود علت است ؛(۴۱) بنابراین فضیلتی برای شیعه نخواهد بود که شیعه شده اند .
      7. سوال ۷ –  اگر انسان از سجین باشد ، تقریبا اختیار از او مسلوب است .
      8. سوال ۸ – با این همه ، اراده خدا در راءس تحقق فعل (خیر یا شر) است ، یعنی اگر خدا اراده کند فعل محقق می شود ، و اگر اراده نکند تحقق پیدا نمی کند .

سوال ۱ – معنای این روایت چیست که می فرماید : السعید سعید فی بطن اءمه ، و الشقی شقی فی بطن اءمه
خوشبخت کسی است که در شکم مادرش خوشبخت باشد ، و بدبخت کسی که در شکم مادرش بدبخت می باشد .

لفظ روایت به این صورت است : السعید من سعد فی بطن امه و الشقی من شقی فی بطن امه . و اصل این حدیث ، روایتی است مفصل از حضرت باقر علیه السّلام که چگونگی پیدایش انسان را بیان می کند . آن حضرت می فرماید : بعد از گذشت چهار ماه از زمانی که بین زن و شوهر مقاربت صورت گرفت و نطفه در رحم مستقر شد ، یعنی درست در آغاز زندگانی کودک ، خداوند متعال به دو ملک دستور می دهد که یکی در داخل رحم ، و دیگری در خارج آن تمام مقدرات بچه اعم از روزی ، زندگانی و مرگ ، تندرستی و بیماری و . . . . را بنویسند . آن دو عرض می کنند . از کجا بنویسیم ؟ خداوند متعال می فرماید : به پیشانی مادر نگاه کنید و از آنجا بنویسید ، و در آخر روایت آمده است : و یحفظان لله البداء فی جمیع ذلک .
در تمام این امور ، حق بدا و تغییر و تبدل را برای خداوند محفوظ می دارند .
بعد از آن امام باقر علیه السّلام از رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم نقل می کند : السعید من سعد فی بطن امه ، و الشقی من شقی فی بطن امه (۳۹) و معنای روایت این است که تمام امور اعم از خیر و شر ، و سعادت و شقاوت ، در شکم مادر مقدر می شود ، البته به شرط (بدا) برای خداوند متعال ، بنابراین ، سعادت و شقاوت در شکم مادر ضرورت نمی آورد ، بلکه صرف مکان و قابل بدا ، و تغییر پذیر است و سرنوشتی که آن دو ملک نوشته اند اقتضای طبع است و ممکن است تغییر پیدا کند .

 

سوال ۲ –  چرا این دو ملک به پیشانی مادر نگاه می کنند و سرنوشت کودک را از روی آن می نویسند ؟

یک نحو وراثت و ارتباط بین مادر و کودک را می رساند ، ولی چنانکه گفته شد ، به نحو ضرورت نیست ، بلکه به نحو اقتضا است و قابل تغییر می باشد و اختیار را از انسان سلب نمی کند .

 

سوال ۳ –  آیا اخبار طینت اقتضائیت دارد ؟

در روایتی که از امام باقر علیه السّلام پیرامون کیفیت پیدایش انسان ، از استقرار نطفه در رحم گرفته تا علقه و مضغه و . . . نقل شده ، آمده است : خداوند متعال به دو ملک دستور می دهد که بعد از صورتگری انسان ، یکی در رحم و دیگری بیرون رحم ، تمام مقدرات و سرنوشت او را بنویسند . و به ملک بیرون گفته می شود : نظر کن به پیشانی مادرش و رزق ، اجل ، بیماری و تندرستی و عوارض و حوادث دیگر را بنویس . در ادامه آن روایت آمده است :
و آن دو ملک در تمام این امور حق (بدا) و تغییر و تبدل را برای خداوند محفوظ می دارند . از این قسمت روایت روشن می شود که این حکمها همگی حکم اقتضائی است و ضروری (و به نحو علت تامه ) نیست ، و خداوند می تواند آنها را تغییر دهد و با اختیار انسان منافاتی ندارد .

 

سوال ۴ –  از اخبار طینت استفاده می شود که (اگر انسان از بهشت آفریده شده به بهشت ، و اگر از جهنم آفریده شد به جهنم خواهد رفت )(۴۰) آیا این مطلب ضرورت فعل صادر از انسان ، و عدم اختیار و اراده او را در افعالش نمی رساند ؟

آری ، فعل به این معنی ضروری است ، یعنی خداوند متعال امر می کند و می خواهد که انسان بخواهد . اراده می کند که انسان فعل خود را با اراده خود انجام دهد ، به گونه ای که اگر بدون اراده خود انجام دهد ، خلاف خواست خدا خواهد بود؛ بنابراین ، فعل ضروری است که از جانب خدا باید انجام دهد . منتهی با اراده و اختیار خود بنده . چه اشکال دارد خداوند متعال بخواهد که ما بهشت طلب باشیم ، و با اراده و اختیار خود حتما بهشت را اختیار کنیم ؟ !

 

سوال ۵ –  اخبار طینت و سعادت و شقاوت به روح انسان مربوط است یا به جسم او ؟

به جسم تنها مربوط نیست ، بلکه مضاف به جسم است ، یعنی انسان از راه فعل به کمالات می رسد خواه سعادتمند گردد ، و یا شقاوتمند . و فعل نیز از راه ماده است ، و نفس موجود مجردی است که یک نحوه تعلقی به جسم دارد و اعمالش را از راه جسم انجام می دهد؛ بنابراین جسم نیز دخیل است ، و این گونه نیست که نفس مجرد تام باشد و هیچ تعلقی به جسم نداشته باشد؛ زیرا بدن از وقت پیدایش اگر مانع پیش نیاید ذاتا به سوی کمال حرکت می کند ، یعنی نخست جماد است و بعد علقه و سپس مضغه می شود ، سپس نفس انسانی به او تعلق می گیرد و ادراک و شعور در او پیدا می شود ، تا اینکه نفس بعد از مرگ علاقه اش رااز بدن قطع می کند .
بنابراین ، نحوه ارتباط و تعلق نفس به بدن چنان که ما تصور می کنیم ، مانند حال و محل ، و ظرف و مظروف نیست ، بلکه نفس مجرد است ، خواه بدن باشد ، یا نباشد .
خداوند متعال می فرماید : قل : یتوفاکم ملک الموت الذی و کل بکم (سجده : ۱۱)
بگو : فرشته مرگ که به شما گمارده شده ، جان شما را می گیرد .
یعنی نفس شما را قبض می کند ، و از این آیه شریفه بر می آید که تمام هویت انسان ، همان نفس است که از او به (انا) (من ) یا (انت ) (تو) تعبیر می شود؛ و نفس صورت است و بدن آلت و ابزار آن ؛ البته نفس مجرد تام نیست و گرنه حرکت جوهری و حرکت در ذات آن معنی نداشت ، بلکه با تعلق به بدن به سوی کمال و تجرد تام حرکت می کند .

 

سوال ۶ –  اگر طینت مؤ من و شیعه از علیین است و طینت مخالفین از سجین ، پس همان خود علت است ؛(۴۱) بنابراین فضیلتی برای شیعه نخواهد بود که شیعه شده اند .

 خداوند متعال می فرماید : و ان من شی ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم . (حجر : ۲۱)
و هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینه های آن نزد ماست ، و ما آن را جز به اندازه ای معین فرو نمی فرستیم .
بنابراین ، خداوند متعال آنچه را که باید قضا به آن تعلق بگیرد ، قدر خواهد داد ، و این ربطی به اختیار ندارد؛ پس در عین حال که انسان از علیین و یا سجین است ، با اختیار است .

 

سوال ۷ –  اگر انسان از سجین باشد ، تقریبا اختیار از او مسلوب است .

خیر ، اختیار دارد ، ولی در عین حال تحت قضای حتم و قدر لازم است . هر کاری که انسان می خواهد انجام دهد ، علتهایی دارد که تا تمام آن اجزاء (که هر کدام علت ناقصه اند و به مجموع آنها علت تامه گفته می شود) تحقق پیدا نکنند ، آن کار تحقق نخواهد شد .
برای نمونه در خوردن یک لقمه نان ، باید نان ، دست ، دهان ، دندان ، زبان ، مری ، و اشتها وجود داشته باشد ، و نیز زمان و مکان وجود آنها با نان هماهنگ و متحد باشد و گرنه مثلا نانی را که پانصد سال قبل یا بعد ، و یا نانی را که با انسان فاصله مکانی بسیار دارد و در آن سوی زمین است نمی توان خورد . هر کدام از اینها جزء علت است ، و اگر یکی نباشد ، هر چند بقیه اجزاء باشند ، خوردن لقمه نان میسر نیست .
بنابراین ، اگر هر کدام از اجزای علت نباشد ، فعل اختیاری تحقق پیدا نخواهد کرد ، و نسبت فعل به هر کدام از اجزای علت نسبت (امکان ) است ، یعنی ممکن است آن فعل تحقق پیدا کند و ممکن است تحقق پیدا نکند اما نسبت فعل به مجموع اجزای علت تامه ، نسبت (ضرورت ) است و باید فعل واقع شود .
بنابراین ، روایتی که می فرماید : (شیعه از علّیّین خلق شده اند) علّت ناقصه و واقتضاء را بیان می کند ، و لله فی ذلک المشیه و لله فیه البداء (و حق مشیت و بدا از ناحیه خداوند در این باره محفوظ است . ) و اخبار طینت و روایات علّیّین و سجین جنبه اقتضاء دارد ، نه بیش از آن ، و نسبت فعل به آن ممکن است ، نه به نحو علت تامه و ضرورت ، بلکه اراده و اختیار و سایر اجزای علت (از جمله اراده و اختیار بنده ) همه باید باشند تا نسبت فعل به آنها ضرورت باشد .

 

سوال ۸ – با این همه ، اراده خدا در راءس تحقق فعل (خیر یا شر) است ، یعنی اگر خدا اراده کند فعل محقق می شود ، و اگر اراده نکند تحقق پیدا نمی کند .

اراده از صفات ذات و عین ذات نیست ، بلکه از صفات فعل و خارج از ذات است و از مقام فعل انتزاع می شود ، یعنی مجموع علت تامه ، صفت اراده است که از صفات فعل باری تعالی است . و تحقق پیدا کردن اراده خداوند برای فلان موجود و فعل ، یعنی جمع شدن مجموع علل ناقصه و نحوه ترتیب و چینش آنها برای تحقق خارجی آن موجود و یا فعل است ، که از آن جمله اراده بنده است . و اراده خدا در طول اراده بنده است .

 

منبع: ۶۶۵ پرسش و پاسخ در محضر علامه طباطبایی قدس سره؛ نشر نهاوندی؛ مؤلف: محمدحسین رخ‌شاد